در خبرهای هفته های اخیر در اخبار سایتهای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران می خوانیم: «گزارش پایگاه خبری ‌تحلیلی هابیلیان (خانوادۀ شهدای ترور کشور) صبح روز شنبە ٢٦ فروردین چند فرد ناشناس با تیراندازی بە سوی اتومبیل مهدی سلماسی، رئیس دایره مبارزه با قاچاق کالا و ارز شهرستان پیرانشهر، او را به شهادت رساندند. در این حادثۀ تروریستی سرگرد سلماسی بر اثر جراحات وارده، قبل از اینکه نیروهای امدادی بتوانند اقدامی انجام دهند، به‌شهادت رسید. این افسر نیروی انتظامی شهرستان پیرانشهر در روستای چیانه واقع در ۵ کیلومتری پیرانشهر با تیراندازی از سوی سرنشینان خودروی پژوی مشکی‌رنگ مواجه می‌شود و پس از اصابت چند گلوله به شهادت می‌رسد. شهید مهدی سلماسی سابقه فرماندهی نیروی انتظامی روستای هنگ آباد پیرانشهر را در کارنامه خود دارد و چند سالی بود که در سمت رئیس مبارزه با کالای قاچاق شهرستان پیرانشهر خدمت می‌کرد. گفتنی است که تروریست‌های «عقاب‌های زاگرس» وابسته به حزب دمکرات کردستان ایران مسئولیت این حادثۀ تروریستی را بر عهده گرفتند»

http://www.habilian.ir/fa

در سالهای گذشته نیز از سایتهای مربوط به حرکت ملی آزربایجان، و نه سایتهای حاکمیت ضدتورک جمهوری اسلامی ایران خواندیم که «24 فرودین 1393: شهادت هشت آذربایجانی در منطقه "سرو اورمیه" به دست تروریست های پژاک: نام یکی از عزیزان جوان سرباز "امیر احسانی فر" از روستای "گوهران خوی" است. چند ماه پیش هم جوان حدود بیست¬  ساله سرباز پلدشتی "میلاد میرزائی"؛ که فقط دو هفته به پایان خدمتش باقی مانده بود به¬ دست جانیان پژاک شهید شد. رژیم (جمهوری اسلامی) ایران که در اعزام نیروهای زبده جنگی و دخالت در امور داخلی سوریه و لبنان (و عراق) نقش تعیین کننده¬ای دارد به طور جدی با تروریسم کرد در غرب آذربایجان برخورد نمی¬کند».

در خبری دیگر در سایتهای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در هفتۀ اخیر چنین می خوانیم: « حوالی ساعت ۱۹:۴۰ شب چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ماموران پاسگاه مرزی میرجاوه استان سیستان و بلوچستان حین تعویض شیفت بین میل مرزی ۹۹ و ۱۰۰ در کمین تروریستهای تکفیری گرفتار شده و تروریستها ناجوانمردانه با توجه به غافلگیری مرزبانان کشورمان، با شلیک گرینف، ۱۱ مرزبان غیور را به رگبار بستند. تروریست ها پس از این حادثه با استفاده از تاریکی شب و صعب العبور بودن منطقه، به خاک پاکستان متواری شدند. در جریان این اقدام تروریستی ۱۰ مرزبان شامل هفت سرباز و نیروی کادری به شهادت رسیدند. ساعتی پس از این اقدام گروهک تروریستی جیش الظلم با صدور بیانیه ای مسئولیت این حادثه را برعهده گرفت. در حال حاضر یکی از سربازان  به نام مرتضی اردنی که از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفته است، در بیمارستان زاهدان بستری بوده و حال وی وخیم گزارش شده است...»

http://www.mehrnews.com/

  موضوع این مقاله ما، توجیه ترور و تروریسم نیست. حرکت ملی ملت تورک آزربایجان اساساً حرکتی مبتنی بر خشونت و ترور و تروریسم نیست و تا کنون ماهیتی کاملا مسالمت آمیز دارد؛ اما در این مقاله  نحوۀ برخورد متفاوت  حاکمیت جمهوری اسلامی ایران با تروریستهای کورد حزب دموکرات کردستان ایران و جیش العدل، سازمان مدافع ملت بلوچ، مد نظر ماست. خبر اول، کشته شدن یک مرزبان تورک که وظیفۀ مبارزه با قاچاق کالا توسط کولبران و تروریستهای کورد را داشت و به دست تروریستهای کورد حزب دموکرات کردستان ایران کشته شد، کمترین بازتاب در صدا  سیمای جمهوری اسلامی ایران و کل رسانه های ایران داشت و به جز برخی از سایتهای خاص حاکمیتی که طرفداری ندارد، مثل سایت کم مخاطب هابیلیان (فوق الذکر)، دیگر سایتهای حاکمیت در مقابل آن سکوت نژادپرستانۀ ضدتورک و کوردپرست گرفتند. در نتیجۀ این عدم اعتنای حاکمیت سایتها و وبلاگها و کانالهای تلگرامی وابسته به حاکمیت نیز در قبال این خبر سکوت مغرضانۀ ضدتورک و کوردپرست گرفتند؛ در نتیجه موضوع مهم ترور مأمور ارشد انتظامی رژیم به جرم تورک بودنش بایکوت شد ولی در خبر دوم که راجع به کشته شدن سربازان و درجه داران اغلب فارس خراسانی آن هم به دست مبارزان بلوچ بود، کل رسانه های حاکمیت، از تلویزیون و رادیو و روزنامه ها و مجله ها گرفته تا گروههای فعال در اینترنت و تلگرام و فیس بوک و کل فضای مجازی همصدا با هم ترور نیروهای مرزبانی به دست تروریستهای جیش العدل را محکوم کردند و موج احساسی بزرگی به راه انداختند و افکار عمومی کل انسانهای ملل ایران را به همدلی با کشته شدگان فارس و تنفر از کشندگان بلوچ آنها دعوت کردند. این موج هنوز ادامه دارد و نخوابیده است!

در مقایسۀ دو خبر با بررسی تحلیلی و دقیق نحوۀ درج خبر کشته شدن رئیس مبارزه با کالای قاچاق شهرستان پیرانشهر، که یک تورک آزربایجانی است، با مرزبانان فارس میرجاوه در می یابیم که ادبیات به کار رفته در درج دو خبر به ظاهر مشابه توسط حاکمیت کوردپرست ضد تورک و ضد بلوچ جمهوری اسلامی ایران به ماهیت و چهرۀ فاشیستی حاکمیت فارس پرست و کورد پرست و ضدتورک و ضد بلوچ جمهوری اسلامی ایران پی می بریم

در خبر مربوط به کشته شدن مأمور بلندپایۀ تورک نیروی انتظامی در پیرانشهر، بر خلاف خبر دوم، ادبیات به کار رفته از نظر عاطفی و انگیزانندگی و ترغیب به تنفر، «خنثی» است. در همان ابتدای خبر که می خوانیم: « صبح روز شنبە ٢٦ فروردین چند فرد ناشناس با تیراندازی بە سوی اتومبیل مهدی سلماسی، رئیس دایره مبارزه با قاچاق کالا و ارز شهرستان پیرانشهر، او را به شهادت رساندند». خبر به صورت عمدی با تجاهل العارف، «چند فرد ناشناس» (؟) را عامل ترور و قتل سرگرد سلماسی تورک شمرده است که شاید «اتفاقی و تفننی و بدون هیچ برنامه و نقشه و کینه و تنفر» اقدام به تیراندازی به سوی مهدی سلماسی تورک کرده اند و چه بسا خود مهدی سلماسی در این باره مقصر است!! در حالی که در انتهای خبر می خوانیم که « تروریست‌های «عقاب‌های زاگرس» وابسته به حزب دمکرات کردستان ایران مسئولیت این حادثۀ تروریستی را بر عهده گرفتند» پس اگر نویسندۀ این خبر به مرض نژادپرستی کوردپرست ضدتورک ایرانی- فارسی مبتلا نبود، به طور طبیعی و بی طرف باید این گونه می نوشت: «تروریستهای کرد گروه عقابهای زاگرس وابسته به حزب دموکرات کردستان ایران با تیراندازی بە سوی اتومبیل مهدی سلماسی، رئیس دایره مبارزه با قاچاق کالا و ارز شهرستان پیرانشهر، او را به شهادت رساندند». چرا که خود تروریستهای کورد این ترور را علناً و رسماً و با افتخار تمام بر عهده گرفته اند و هویت و کیستی تروریستها (کورد بودنشان و عضو حزب تروریستی کردستان ایران بودنشان) کاملاً معلوم است پس به کار بردن فاعل «چند فرد ناشناس» برای کاستن از تندی خبر و بار عاطفی منفی آن و کاملاً نژادپرستانه، مغرضانه و جانبدارانه و برنامه ریزی شده و تحلیل شده و کارشده و به نفع تروریستهای کورد است. خبر طوری است که گویی نویسنده خبر در ذهن خود دغدغۀ مخاطبان را داشته است: مبادا این خبر موجب ایجاد حساسیت در میان انسانهای ملت تورک و کل ملل ایران علیه کوردهای تروریست و تروریستهای کورد در آزربایجان غربی و کل ایران شود. سالهای سال است که حاکمیت نژادپرست ضد تورک جمهوری اسلامی در مواجهه با ترورهای سربازان و درجه داران و افسران و مرزبانها و مأموران تورک که در راه دفاع از ایران به دست کوردهای تروریست ضدبشر کشته می شوند، از چنین تکنیکهای شیطانی و نژادپرستانه بهره می برد. در این راه برنامه های شیطانی نیز طرحریزی و اجرا شده است از قبیل به کمین و کشتن فرستادن تمامی فرماندهان ارشد نظامی تورک (چه نظامی و چه انتظامی) به دست تروریستهای کورد، بدون اسکورت و به صورت تنها فرستادن افسران تورک به قصد به کشتن دادنشان، خارج کردن لشکر 64 اورمو از آزربایجان غربی و غیره. اما مهم درج خبرهای مربوط به کشته شدن سربازان وظیفه، درجه داران و افسران تورک به دست تروریستهای مسلح کورد است. رسانه های حاکمیت نژادپرست ضدتورک و کوردپرست جمهوری اسلامی ایران  حتی در تحلیلهای رسمی راجع به حوادث و فجایع سال 1358 هجری شمسی و کشتار انسانهای ملت تورک در نقده، پیرانشهر و شهرها و روستاهای دیگر آزربایجان غربی در اشاره به تروریستهای حزب دموکرات کوردستان ایران، به جای «تروریستهای کرد حزب دموکرات کردستان ایران» از اصطلاحات خنثی مثل «گروههای مسلح ضد انقلاب» و «اشرار مسلح ضدانقلاب» استفاده کرده و می کنند. مبادا با آوردن واژۀ «کردستان» توجه انسانهای ملل ایران به «کورد بودن» تروریستهای کورد تحت فرمان عبدالرحمن قاسملو کورد جلب شود و ماهیت اصلی جنایتکار و ضدبشر تروریستهای مسلح قوم کورد آشکار شود. این استراتژی پایه و بنیادین رسانه های حاکمیت ضدتورک و کوردپرست جمهوی اسلامی ایران است. قبلا نیز در این باره زیاد نوشته ایم که مهمترین و مفصلترین آنها مقالۀ دشمن کوب و پرخوانندۀ «کوبانی» من بوده و هست:

http://azoh.info/index.php?option=com_content&view=article&id=23803:1393-08-12-04-34-30&catid=2:10&Itemid=18

http://azoh.info/index.php?option=com_jdownloads&Itemid=27&view=viewdownload&catid=2&cid=2299

اما در خبر دیگر با استراتژی دیگری که به عمد تولید تنفر و وحشت از ملت مظلوم بلوچ می کند، مواجه هستیم: «ماموران پاسگاه مرزی میرجاوه استان سیستان و بلوچستان حین تعویض شیفت بین میل مرزی ۹۹ و ۱۰۰ در کمین تروریستهای تکفیری گرفتار شده و تروریستها ناجوانمردانه با توجه به غافلگیری مرزبانان کشورمان، با شلیک گرینف، ۱۱ مرزبان غیور را به رگبار بستند. تروریست ها پس از این حادثه با استفاده از تاریکی شب و صعب العبور بودن منطقه، به خاک پاکستان متواری شدند. در جریان این اقدام تروریستی ۱۰ مرزبان شامل هفت سرباز و نیروی کادری به شهادت رسیدند». اصطلاح حاکمتی «تروریستهای تکفیری» صرفاً جهت تکفیر مبارزان ملت بلوچ به کار برده شده است و کاملا ایدئولوژیک و عامدانه و حساب شده است. کلمۀ «غافلگیری» مرزبانان عمدی است. شق دیگر و پنهان آن «غافلکشی» بلوچهاست. در حالی که تروریستهای کورد هم در طول این سی و هشت سال ننگین حاکمیت انسانهای ملت تورک را «غافلکشی» کرده و می کنند. اگر غافلکشی «ناجوانمردانه» و تروریستی است، چرا رسانه های حاکمیت در کاربرد این اصطلاح در بارۀ تروریستهای کورد سکوت نژادپرستانه می گیرند و تنها در مقابله با مبارزان ملت بلوچ آن را به کار می برند؟ در خبر بالا، یعنی خبر مربوط به کشته شدن مهدی سلماسی (تورک) از این اصطلاحات خبری نبود. اصطلاحات «تروریستها» و «اقدام تروریستی» هم عامدانه است. به کار بردن اصطلاح کینه توزانه و تنفرافزای «جیش الظلم» به جای نام حقیقی «جیش العدل» نیز از مصادیق نفرت افزایی نسبت به مبارزان ملت مظلوم بلوچ است. متواری شدن تروریستها نیز به کشور پاکستان باز برای ایجاد تنفر است. عمداً می خواهند اعضای گروه جیش الشعب را «پاکستانی» و «بیگانه» معرفی کنند، تا بر شدت تنفر مردم و افکار عمومی ملل ایران بیفزایند.

سؤال مهم و اساسی ما اینجاست: وقتی که 8 سرباز و درجه دار تورک تورک آذربایجانی در 24 فرودین سال 1393 در منطقه "سرو اورمیه" به دست تروریستهای کورد پژاک کشته شد و در مقالۀ کوبانی نیز خودم (لینک ذکرشده) نوشتم، چرا جمهوری اسلامی ایران تروریستهای ضدانسان کورد پژاک را به اقلیم خودمختار کوردستان عراق منتسب نکرد و سفیر اقلیم خودمختار کوردیستان عراق را احضار نکرد وحتی خبرهای کشته شدن این 8 سرباز تورک را، بایکوت کرد و منتشر نکرد، حال چگونه شده است که با کشته شدن این 10 سرباز فارس در میرجاوه، فوراً سفیر پاکستان از طرف جمهوری اسلامی ایران به وزارت امور خارجه احضار می شود و مورد توبیخ و اعتراض قرار می گیرد؛ رسانه های فاشیست فارس جمهوری اسلامی ایران، چنان موجی ایجاد می کنند که ورزشکاران و هنرمندان مشهور هم برای افزودن بر کینه علیه ملت مظلوم بلوچ به میدان فراخوانده می شوند و تمام فضای مجازی پر می شود از کینه و دشمنی علیه بلوچها؟ آیا به غیر این است که آن 8 سرباز مظلوم وظیفه به جرم تورک بودن و به جرم این که  کشندگانشان کوردهای نورچشمی حاکمیت فارس فارس پرست و کورد پرست جمهوری اسلامی بودند، حتی اخبارشان در تمامی رسانه های حاکمیت بایکوت شد و هنوز می شود؟ آیا ان 8 سرباز تورک مأموران دولت نوبدند و این 10 سرباز فارس مأموران دولت بودند؟ اینجاست که نگاه تیز و شکافندۀ ما سینۀ سیاه نژادپرستان را می شکافد و قلب سیاه و متعفن آنها را جلو وجدانهای بیدار می گذارد تا مشاهده کنند و به روی ریاکاران فاشیست راسیت تف بیندازند.

و اما در مورد جیش العدل و حرکت ملی ملت مظلوم بلوچ، لازم به ذکر است که حاکمیت نژادپرست فارس- شیعه ضدبلوچ جمهوری اسلامی ایران، که در کار کشتن و سر به نیست کردن مردم عادی و علمای مبارز بلوچ از زمان روی کارآمدن خمینی ملعون تا کنون ید طولایی دارد، در سالهای اخیر به منظور نسل کشی کامل ملت مظلوم بلوچ درصدد برآمده است که آرام آرام اسم ملی «بلوچستان» را از نقشۀ جغرافیایی ایران حذف کند و در برخی از کتابهای درسی هم این کار کرده است و استان سیستان و بلوچستان را فقط «سیستان» (شما بخوانید فارسستان) نوشته است. تا سرزمین مادری بلوچهای سنی مذهب را به فارسهای شیعه سیستانی حاتم بخشی کند، همان کاری که با آزربایجان می کنند و سرزمین مادری تورکهای آزربایجان را به کوردهای تروریست ضدبشر حاتم بخشی می کنند. استفاده از اصطلاح حاکمیتی و ایدئولوژیک «تروریستهای تکفیری» برای معرفی «سنی بودن» اعضای گروه بلوچ جیش العدل با توجه به شیعه مذهب بودن ملت فارس و اکثریت ملل ایران، تولید تنفر و وحشت از مسلمانان سنی بلوچ می کند و عمل ترور سربازان و درجه داران مرزبان فارس ایرانی را به مسئلۀ «مذهب» و «سنی بودن» جیش العدل و بلوچها می بندد، در حالی که واقعیت و حقیقت چیزی دیگر است و گروه جیش العدل، که صرفاً در بلوچستان ایران فعالیت می کند، به صورت روشن و آشکار و رسمی خود را «سازمان دفاعی در راستای دفاع ازحیثیت و حقوق ملت بلوچ واهل سنت» معرفی کرده است :

http://jashuladl3.blogspot.co.uk/

یعنی جیش العدل، بر خلاف تبلیغات مسموم و نژادپرستانۀ حاکمیت فارسمدار جمهوری اسلامی ایران صرفاً سازمانی تروریستی تکفیری مانند داعش و طالبان نیست؛ بلکه ماهیت ملی- مردمی مدافع انسانهای ملت بلوچ نیز دارد و برای دفاع از انسانهای مظلوم و مبارز ملت بلوچ بلوچستان و مخصوصاً علمای مردمی اهل سنت بلوچ که این انسانها و علمایشان به صورت مداوم و بی رحمانه به دست مأموران سپاه پاسدران و وزارت اطلاعات ایران و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی دستگیر، شکنجه، زندانی، اعدام و سر به نیست می شوند، فعالیت می کند و این حقیقتی است که نباید در خبرها و تحلیلهای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران اظهار و آشکار شود. ایدئولوگهای نژادپرست فارس پرست و کوردنواز و ضدتورک و ضد بلوچ جمهوری اسلامی ایران می کوشند موضوع را تا حد یک جنگ صرفاً مذهبی بین مأموران شیعۀ حاکمیت با تروریستهای سنی (؟) فروبکاهند و جمهوری اسلامی ایران، که خود یکی از عوامل اصلی به وجود آمدن و یکی از حامیان اصلی تروریستهای طالبان و داعش و غیره در منطقه است، قربانی تروریسم معرفی کنند و اصل موضوع را، که ظلم و ستم ملی فارسها علیه انسانهای بی گناه و بی پناه و محروم و ستمدیدۀ بلوچ است، به سایه و محاق فراموشی بسپارند.  

در خبرهای واقعی دربارۀ ظلم آشکار جمهوری اسلامی ایران به انسانهای مظلوم اما سربلند بلوچ می خوانیم: «اعتراض بلوچ‌های ایران به بازداشت یکی از علما- مردم شهرستان سرباز ایران در اعتراض به بازداشت مولوی فضل الرحمن کوهی، امام جمعه روستای پشامگ از توابع استان سیستان و بلوچستان تظاهرات کردند». در خبر دیگر می خوانیم: « اعتراض نمایندگان بلوچ مجلس به حذف نام بلوچستان از کُتب درسی ایران- هفت تن از نمایندگان استان سیستان و بلوچستان نسبت به حذف نام بلوچستان از کُتب درسی در صحن علنی مجلس به وزیر آموزش و پرورش تذکر دادند. این واکنش درحالیست در کتاب “مطالعات اجتماعی” پایه هشتم دوره اول متوسطه در صفحات ۹۵ و ۹۷ این کتاب بر روی نقشه ها نام “بلوچستان” حذف شده است. گفتنی است که مولوی فضل الرحمن کوهی امام جمعه پشامگ در خطبه های نماز جمعه هفته گذشته نسبت به حذف نام بلوچستان از نقشه کتاب درسی “مطالعات اجتماعی” پایه هشتم اعتراض کرد و خواستار پیگیری این موضوع شد». پس معلوم است که دستگیری و بازداشت و شکنجۀ مولوی فضل الرحمن کوهی بلوچ به چه دلیل بوده است. چون این مرد بزرگ حق ملی ملتش را می خواسته است و نمی خواسته است که نام سرزمین مادری اش از نقشۀ جغرافیایی ایران اهریمن زده فارس-شیعه حذف شود، مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران او را دستگیر و شکنجه و زندانی کرده اند؛ یعنی موضوع علاوه بر جنبۀ ضدیت فاشیسم مذهبی شیعی شعوبی فارس با اهل سنت ایران، جنبۀ سیاسی- امنیتی- ملی نیز پیدا کرده بوده است.  در خبر دیگر می خوانیم: « اعتراض به حذف نام ”بلوچستان” پس از نماز جمعه اهل سنت در پی حذف مکرر نام “بلوچستان” از خیابان ها، سربرگ ادارات دولتی و تابلوهای تبلیغاتی و همچنین وبسایت های رسمی و نیمه رسمی دولتی تعدادی از جوانان بلوچ به طور خودجوش پس از نماز جمعه این هفته اهل سنت زاهدان با انتشار بروشورهایی به این اقدام اعتراض کردند». پیداست که کار فاشیستهای فارس جمهوری اسلامی ایران به آنجا رسیده است که هستی ملت چند میلیونی را بلوچ را می خواهند در روز روشن به کلی انکار کنند. این ساده ترین راه برای نسل کشی سیاسی است. در بارۀ ملت تورک آزربایجان و کل ایران نیز از صد سال پیش همین ترفند را در پیش گرفته اند: ابتدا با تئوری صلیبی- ماسونی «آذری» احمد کسروی مانقورت، اصل موجودیت ملت تورک را در آزربایجان و کل ایران انکار کردند و سپس با مانقورتسازی و در مواقع مناسب با نسل کشی سیاسی، مثل نسل کشیهای موحش سالهای 1325-1330 کمر به نابودی کامل ملت تورک آزربایجان کردند. اما در بارۀ انسانهای قوم کورد هرگز چنین نسل کشی نکردند. فقط قاضی محمد و تعداد انگشت شماری از همرزمانش را کشتند و بقیه انسانهای قوم کورد را رها کردند تا در زمان مناسب علیه تورکها و عربها از آنها سوء استفاده کنند که البته تاریخ ثابت کرد که همین کار را کردند.  

در پایان روی سخنم با برخی از «خودیهایمان» است: هرگز و در هیچ شرایطی با ساز حاکمیت ضدتورک و ضد عرب و ضد بلوچ و ضد لر جمهوری اسلامی ایران نرقصید و به هیچ عنوان اخبار مربوط به ضدیت نژادپرستانۀ جمهوری اسلامی ایران با انسانهای ملت بلوچ را در رسانه هایتان منعکس نکنید. بگذارید ملت بلوچ پاسخ دندان شکن تروریستهای فاشیست جمهوری اسلامی ایران را خودشان بدهند. این حاکمیت به معنی اصیل کلمه ضدتورک، ضدعرب، ضد بلوچ، ضدلر و کوردپرست است. ما انسانهای لائیک و سکولار ملت تورک هیچ دشمنی، تأکید می کنم هیچگونه دشمنی نژادپرستانه و مذهبی، با هیچ یک از ملتهای ایران، به جز تروریستهای ضدتورک و ضدآزربایجان قوم کورد و فاشیستهای ضدتورک قوم فارس و فاشیستهای ضد تورک ملل دیگر ایران که فریب فاشیسم راسیست فارس را خورده اند و علیه منافع ملی ملتهایشان با فاشیسم فارس همکاری می کنند، نداریم و دفاع از خودمان و انسانهای ملتمان حقمان است.

اوجالان ساوالان- یکشنبه 10/02/1396         30-04-2017 

1358456462 vayfdyvlafed