نزدیک به یک هفته از آغاز عملیات چشمه صلح ترکیه بر علیه گروه تروریستی پ.ک.ک-ی.پ.گ در شمال سوریه می گذرد. در طول یک هفته گذشته مطبوعات بسیاری از کشورهای جهان به انحا گوناگون سعی در وارونه سازی حقیقت جاری در شمال سوریه نمودند و در قالب اخبار و تصاویری که بسیاری از آنها یا ساختگی بوده و یا مرتبط با روند جاری در شمال سوریه نبود جنگ روانی گسترده ای را بر علیه ترکیه آغاز نمودند. اما آنچه که در این میان سبب شگفتی بسیاری از افراد گشت نوع واکنش مقامات مسئول جمهوری اسلامی ایران و رسانه های ایرانی موافق و مخالف حاکمیت موجود در ایران در خصوص این عملیات ارتش ترکیه بود. چراکه در برهه ای که ایران و ترکیه در اوج روابط نزدیک بودند و دگرباره جمهوری اسلامی ایران با توجه به تحریمهای اقتصادی شدیدی که مسئولین جمهوری اسلامی ایران از آن به عنوان تروریسم اقتصادی یاد می کنند خواهان اتحاد منطقه ای با ترکیه گشته بود مطبوعات رسمی و غیررسمی جمهوری اسلامی از ادبیاتی بر عیله ترکیه استفاده کرند که همپوشانی با نوع ادبیات رسانه های حاضر در جنگ روانی موجود بر علیه ترکیه داشت و ترکیه را آماج حملات لفظی خویش قرار دادند. در کنار این امر آنچه که جالب توجه بود استفاده از همین ادبیات و اتخاذ همین رویکرد از سوی جریانهای مخالف جمهوری اسلامی ایران بر علیه ترکیه بود و از سازمان مجاهدین خلق تا رضا پهلوی، از شورای مدیریت گذار به رهبری حسن شریعتمداری تا جریانهای سکولار-لیبرال خارج از کشور و از گروههای چپگرا تا فعالین قومی-ملی عرب و بلوچ در کنار و همدوش ادبیات و رویکرد حاکم بر رسانه ها و مسئولین رسمی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند. سوای این امر بسیاری از افراد و رسانه های داخل در ایران که در بسیاری از موارد داخلی و خارجی هرگونه تسامح با یکدیگر را به عنوان خیانت به پایه های اعتقادی خویش تلقی می کنند یکصدا فریاد وامصیبتا برای قوم کُردی را سر دادند که هرگونه ظلم بر عیله این قوم در داخل مرزهای خویش را امری نه تنها مباح بلکه واجب تلقی می نمایند. چنانکه افراد و رسانه های اصلاح طلبی که از خود به عنوان نواندیشان دینی یاد می کنند در کنار گروهی قرار گرفتند که سعادت بشر را در راهبری ولایت تشریعی حاکمان ایران قلمداد می کند. اما سؤالی که شاید برای بسیاری از افراد مطرح گشت این بود که چه شد که چندپاره گی، تضاد و کثرت بینش عینی ایرانی جای خود را به وحدت کلمه ایرانی در قبال ترکیه داد؟ پاسخ این سؤال را شاید بتوان در ساختار ذهنیت فرد ایرانی-فارسی یافت که مملو از انباشتگی تاریخی نفرت از غیرخود توان درک صحیح پیرامون خویش را از دست داده و از هر فرصتی برای عقده گشایی استفاده می کند. آنچه که امروز ذهنیت ایرانی در قبال ترکیه پیش گرفته است نه نشات گرفته از تفکر استراتژیک و سیاسی واقعگرا و نه تبلور یافته اصولی است که خویشتن را پایبند بدانها نشان می دهد. آنچه که امروز ذهنیت ایرانی بدان دچار گشته است عدم تحلیل درست و درازمدت وقایع مرتبط با ایران و منطقه، عدم شناخت کافی از تاریخ و سیاست داخلی و خارجی ترکیه و تنها اکتفا به زخم زبانهایی بود که در فردای سیاست تاوان آن چیزی جز استیصال نرم نخواهد بود.
خوانش نوع نگاه عمومی رسانه های فارسی زبان و ذهنیت ایرانی در قبال عملیات چشمه صلح ترکیه سرشار از تناقض گویی ها، دروغها و افتراهایی است که هیچگونه سنخیتی با حقیقت ندارد و به نام قوم کُرد سعی در مشروعیت دهی به گروهی تروریستی دارد که اصلی ترین قربانی مطامع آن رفاه و حیات هویتی قوم کُرد بوده است. نخست آنکه هم طراز دانستن گروه تروریستی پ.ک.ک که هم از سوی بسیاری از کشورها به عنوان گروه تروریستی شناخته شده است و شاخه سوریه آن یعنی ی.پ.گ نیز از سوی سازمان عفو بین الملل متهم به تغییر ترکیب جمعیتی با توسل به کشتار قومی است در وهله اول توهین به قوم کُردی است که هم اکنون چهارصد هزار نفر از منسوبین این قوم در ترکیه به عنوان پناهجو زندگی می کنند و از ظلم این گروه تروریستی به کشور ترکیه پناه برده اند. ترکیه ای که حزب حاکم و رئیس جمهور آن دارای بیشترین رای در میان مردم کُرد خویش است و در منطقه خاورمیانه کُردهای ترکیه در قیاس با شهروندان دیگر کشورها دارای سطح رفاه و آزادیهایی هستند که رسیدن بدین سطح رفاه و آزادی شاید جز نهایی ترین اهداف فعالین قوم کُرد در ایران می باشد. در وهله دوم مشروعیت دهی به گروهی تروریستی که در راستای تشکیل کردستان بزرگ فعالیت می کند و تاریخچه آن سرشار از قتل و خونریزی دیگر قومهاست و به عنوان تهدیدی بالفعل برای ذهنیت عمومی ترکان منطقه غرب آذربایجان در ایران تلقی می شود سبب گسست بیشتر فکری ترکان ایران با ذهنیت ایرانی می گردد و در درازمدت اعتماد عمومی ترکان ایران را به صداقت شعارهای مسئولین جمهوری اسلامی ایران مبنی بر برادری دینی خدشه دار کرده و موجب تقویت این بینش می گردد که سیاستمداران ایران تحت لوای دین دنباله رو سیاستهای پان فارسیستی خویش هستند و تُرک ستیزی نیز مشخصه بارز این رویکردشان است. در وهله سوم نیز ذهنیت ایرانی بازنده افکار عمومی ترکیه ای گشت که شاید در میان اندر کشورهایی که نگاه مثبت به ایران دارند بیش از دیگران بر اشتراکات فرهنگی خویش با ایران تاکید می کنند. واقعیت این است که هر فردی که اندک زمانی در ترکیه زندگی کند متوجه می گردد که شهروندان ترکیه بر خلاف بسیاری از شهروندان کشورهای مختلف که دارای تعصبات گوناگون هستند دارای خصایص انسان محور بیشتری هستند و علیرغم تمامی تبلیغات سوء موجود در خصوص تعصب قومیشان همواره بر برابری انسانی تاکید می کنند. نمونه بارز این موضوع نیز قبول بیش از چهار میلیون پناهجوی سوریه ای در این کشور است که به ضرص قاطع هیچ کشور پیشرفته اروپایی نیز جسارت قبول این حجم از پناهجوی گریخته از جنگ داخلی را ندارد. چرخش قابل تامل رسانه های فارسی زبان، چه رسانه های موافق و چه رسانه های مخالف جمهوری اسلامی ایران و اتحاد تمامی نحله های فکری و جریانهای سیاسی ایران در برابر عملیات چشمه صلح ترکیه و محکوم نمودن آن از طریق توسل به دروغ و افترا، ایرانیان را با این ظن افکار عمومی ترکیه تنها گذارد که مسئولین و اصحاب قلم ایران تنها قادر به لفاظی های روشنفکرمابانه هستند و در وادی عمل و در مقاطع حساس توان کنترل دشمنی نهفته در خودآگاه و ناخودآگاه ذهنی خویش را با ترکان ندارند. اما آنچه که در این میان جلب توجه نمود واکنش افکار عمومی ترکان در ایران در رسانه های جمعی و حمایت آنها از این عملیات کشور ترکیه بود و مؤیدی دگرباره بر این امر گشت که علیرغم تمامی کتمانها و علیرغم تمامی فشارهای روانی ناشی از هجمه های رسانه ای روح جمعی ترکان در ایران پایبند به اصولی است که داعیه دار آن می باشد. در کنار تمامی این موارد شاید مهمترین تاثیر روانی عملیات چشمه صلح ترکیه بر بازیگران عرصه سیاست ایران به خصوص بازیگرانی که مخالف سیستم حکومتی موجود در ایران هستند این بود که واسطه گری سیاسی برای این و آن و از این آغوش به آن آغوش پریدنهای سیاسی اگرچه در کوتاه مدت باعث جلب توجه بازیگران عمده عرصه سیاست جهان می گردد اما در میان مدت چیزی جز لطمه به خود به همراه ندارد و در درازمدت تنها گروهها و بازیگرانی توان عرض اندام خواهند داشت که با مد نظر قرار دادن معیارهای مدرن ومترقی و پایبندی صادقانه به اصول و باورهای خویش بتوانند امکانات و نیروهای خویش را به صورتی مستقل بسیج نمایند و با پشتوانه اعتماد به نفس ملی حمایت اقشار مختلف جامعه خویش را جلب نمایند.
بابک شاهد- کارشناس مرکز مطالعاتی تبریز