از قدیم گفته اند که اگر از سگ فرار کنی, بهت حمله خواهد کرد ولی اگر جلویش قرص و محکم بایستی فقط پارس خواهد کرد. این حکایت مصداق ادعاهای واهی مهاجران بیگانه ای هستند که در این صد سال گذشته در خلال مهندسی قومی سلاطین پهلوی وارد خاک آزربایجان شده اند و قصد مصادره قسمتی از خاک آزربایجان را دارند.
اگر دشمن در خط مقدم جنگ به سنگر شما وارد شود و شما به سنگ دوم عقب نشینی کنید, مطمئنا دشمن نیز بدنبال شما به سنگر دوم پیش خواهد آمد. اگر شما به سنگر سوم عقب نشینی کنید, بالطبع دشمن بدنبال شما به سنگر شماره سه می آید, اما اگر شما از سنگ اول مراقبت کنید و عقب نشینی نکنید, دشمن هرگز نخواهد توانست بر قسمتی از خاک شما حاکم شود.
وقتی فعالان آزربایجانی نقشه جغرافیایی آزربایجان جنوبی را ترسیم میکنند, در هر زمان یک قسمت از خاک آزربایجان که دو زبانه شده است را از نقشه واقعی آزربایجان کم میکنند و بعنواک خاک همسایه قبول میکنند!!! دشمنان نیز از این عقب نشینی فعالان آزربایجانی سوء استفاده کرده و مدام ادعاهای جدیدی را مطرح کرده و مناطق جدیدی را مطالبه میکنند! اما اگر فعالان آزربایجانی حتی یک قدم از مرزهای واقعی آزربایجان عقب نشینی نمی کردند این مهاجران هند و آریایی جرات نمی کردند حتی چپ به خاک آزربایجان نگاه کنند, چه رسد که چیزی هم طلبکار باشند.
در این صد سال گذشته رژیمهای شاه و شیخ توانسته اند تعداد کثیری از فارسها را در شرق و کردها را در غرب آزربایجان جنوبی ساکن کنند. این مهاجران تازه وارد از در نرسیده شروع به مصادره خاک تورکان آزربایجان کرده اند و هرچه فعالان آزربایجانی کوناه می آیند و قسمتی از خاک دو زبانه شده آزربایجان را به مهاجران واگذار میکنند, آنان پر رو تر شده و مطالباتشان را بیشتر و بیشتر میکنند!!!
امید است فعالان آزربایجانی درک کنند حتی اگر یک روستای دو زبانه تورک و غیر تورک را به همسایه واگذار کنند, این حرکت چراغ سبزی خواهد بود برای پیشروی گسترده و بی مهابای آن همسایه در خاک آزربایجان.
متأسفانه فعالان سیاسی آزربایجان تاکنون نتوانسته اند نقشه صحیحی از جغرافیای آزربایجان جنوبی ترسیم و ارائه دهند و هر وب سایت آزربایجانی یک نقشه متفاوت از دیگری در سایت خود قرار میدهد که دشمن هم از این ضعف حداکثر استفاده را می برد.
مرزهای آذربایجان جنوبی کجاست؟
واژه جعلی "کشور ایران" از زمان رضاشاه مطرح شد و قبل از آن به این سرزمین "ممالک محروسه ایران" اطلاق میشد که از چند مملکت خود مختار تشکیل و عمدتا توسط یک پادشاه تورک اداره میشد. این ممالک عبارت بودند از: مملکت آزربایجان, مملکت قشقایی, مملکت لرستان, مملکت عربستان احواز, مملکت پارس, مملکت بلوچستان و مملکت طبرستان.
1. استان جعلی کردستان تا زمان رضاشاه با نام "ولایت افشار شرقی" نامیده میشد. در لغتنامه استاد دهخدا در معنی واژه "سقز" مینویسد که سقز حد شمالی ولایت افشار شرقی است و افشار هم نام یک طایفه تورک ساکن آنجا را گویند.
2. حد جنوبی ولایت افشار شرقی به تپه های افشار در شمال استان کرمانشاه ختم میشد که در گذشته خاک آزربایجان بود و در زمان رضاشاه بدنبال مهندسی قومی به استان کرمانشاه واگذار شد. در شمال تپه افشار شهری بنام "ماد شهر" وجود دارد و همینطور دخمه مادها آثار باستانی قدیمی در آن مکان نیز دلالت بر آذربایجانی بودن آنجا دارد.
3. اقلیم چاپلق: شمال شرقی استان لرستان در گذشته مرزهای جنوبی آزربایجان بود و اسناد بسیاری در این زمینه موجود است. در کتاب "سیاست نامه" خواجه نظام الملک طوسی می نویسد که بابک خرمدین رهبر کبیر آذربایجان در ناحیه چاپلق توانست پیروزی بزرگی بر علیه لشکر خلفیه عباسی بدست آورد و از آنرو این مکان مشهور شد. در کتاب سفرنامه ناصرالدین شاه نیز اقلیم چاپلق جزیی از سرزمین عراق عجم نامیده و شهرها و روستایش معرفی شده اند. (لازم بذکر است که عراق عجم نام قدیمی "استان اراک" بود که امروزه استان مرکزی گویند و جزیی از خاک آزربایجان میباشد). شهرهای اقلیم چاپلق عبارتند از: بروجرد, ازنا, دورود و الیگودرز.
بروجرد و الیگودرز امروزه شهرهای دو زبانه تورکی و لوری هستند. ازنا و دورود با اکثریت قاطع تورک و اقلیتی بنام "سیلاخوری" در کنترل تورکان قرار دارند.
4. شهرستان فریدن: در کتاب تاریخ آریانس مینویسد که جنوبی ترین شهر "ماد باستان", شهر "پار تیکن" است. امروزه به این شهر فریدن گویند و مردم آنجا تماما تورک هستند. این شهرستان نیز جزیی از ولایت عراق عجم (استان مرکزی بود) و بدنبال مهندسی قومی در زمان پهلوی به قصد مصادره خاک آزربایجان به استان اصفهان ضمیمه شد! هرودت مورخ شهیر یونانی این شهر را بصورت "پاری تکین" تلفظ و مردم آنجا را یکی از طوایف ششگانه ماد معرفی کرده استِ. این واژه مشابه تلفظ اسامی تورکی مانند آلپ تکین, سبکتکین میباشد.
5. کاشان: بنا بر نوشته های استاد علی اکبر دهخدا, کشان, کشن, کوشان, کاشان, کشانی, کشانیه طایفه ای از تورکان "یوه چی" بودند که در کشورهای ایران, افغانستان و ترکستان (ازبکستان و تاجکیستان) زندگی می کرده اند. کاموش کشانی و اشکبوس (اشک ویس) کشانی از نام آوران آن طایفه تورک بودند.
لازم بذکر است امروزه در شهرستان کاشان چندین زبان مختلف رایج است. زبانهای تورکی, برزکی, قهرودی, کامویی, تاتی, راجی. بیذوی, ویدوجی, ورکانی و غیره تلکم میشوند. در شهرستان کاشان حتی یکنفر هم فارس زبان زندگی نمیکند. پس لزومی ندارد این سرزمین به فارسستان برسد. تورکان اکثریت جمعیت کاشان را تشکیل میدهند.
در زمان رضاشاه و آغاز مهندسی قومی در ایران, تعداد قابل توجهی از کولی های مهاجر را در شهرستان کاشان اسکان دادند. بعنوان مثال شهرستان کاشان جمعیت قابل توجهی سنی مذهب دارد. (تاتها و بیذوی ها سنی هستند). این در حالیست که شهرستان کاشان در چند قدمی شهر اصفهان یعنی پایتخت شاه عباس صفوی نمیتوانست آنزمان اقلیتی سنی داشته باشد, زیرا توسط شمشیر شاه عباس مجبور به پذیرش شیعه میشدند. حضور اهل سنت در کاشان یک امر جدید است و در راستای تغییر بافت قومی و مذهبی شهر تورک نشین کاشان توسط پهلوی صورت گرفته است.
6. شهرستان آران بیدگل: این شهرستان بسیار کم جمعیت در حاشیه کویر منطقه ای گمنام است و علیرغم وسعت زیادش, کم جمعیت است ولی باید هویت قومی و تاریخی آن مشخص شود. آران یک اسم صددرصد تورکی است و خود گواهی بر تعلق آن دیار به تورکان است.
این شهر توسط "آران بیگ" ساخته و از آنرو آران بیگی نامیده شد و بعدها نامش تحریف شده بصورت آران بیدگل در آمد. در کتاب "خلاصه البلدان" مینویسد که این شهر توسط آران بن قاسان بن اكبر بنا شده است. دهخدا مینویسد که قاسان یا قاشان معرب شده همان واژه تورکی کاشان است. بیگ هم یک واژه تورکی است که به رجال معروف اطلاق میشود.
این شهرستان کم جمعیت دو زبانه است و علاوه بر تورکان خلج که در آنجا زندگی میکنند, یک طایفه از کولی های مهاجر هندی بنام "دیهی" نیز در آنجا ساکنند.
7. شهرستان گرمسار. ابن شهرستان در زمان رضاشاه جزیی از استان تهران بحساب می آمد ولی بدنبال مهندسی قومی از استان تهران جدا و به استان سمنان (طبرستان) ضمیمه شد. مردم استان سمنان بزبان طبری صحبت میکنند که هیچ شباهتی با زبان فارسی یا دیگر زبانهای هند و آریایی ندارد. اما در زمان پهلوی دو منطقه تورک نشین به استان سمنان اضافه شد. یکم گرمسار بود و دوم کالپوش که امروزه از توابع شهرستان شاهرود است. کالپوش منطقه تورک نشین شمال شرقی استان سمنان است که در گذشته متعلق به اقلم تورکان خراسان بود و در راستای مهندسی قومی از خراسان جدا و به استان سمنان اضافه شد!
شهرستان گرمسار منطقه تورک نشین بوده و است. اخیرا رژیم شوونیستی ایران یک شهرک صنعتی در گرمسار ایجاد کرده و تعدادی مهاجر از استانهای گیلان, مازندران و سمنان به این شهر روانه کرده تا با چند قومی کردن آن شهرستان مردم فارسی صحبت کنند!
8. شهرستان منجیل, این شهر تا زمان محمد رضاشاه پهلوی جزیی از استان زنجان بود و بدنبال مهندسی قومی از زنجان جدا و ضمیمه گیلان شد. مردم این شهرستان صد در صد تورک آذربایجانی هستند ولی با زبان گیلکی نیز آشنایی دارند.
از دیگر شهرهای تورک نشین گیلان میتوان به شهرستانهای بندر انزلی, آستارا, هشتپر (تالش), رضوانشهر, اشاره کرد. شهرهای هشتپر و رضوانشهر اقلیتی نیز تالشی دارند. شهرهای ماسوله, فومن نیز دو زبانه تورک و تالشی هستند.
9. ولایت افشار غربی (سلیمانیه عراق), این استان در زمان قاجار به تصرف عثمانیها درآمد ولی تمام شاهان قاجار ادعای مالکیت ایران بر آن ولایت را داشتند. بعد از سرنگونی عثمانی و تشکیل کشور عراق, دولت وقت ایران کماکان ادعای مالکیت بر سلیمانیه را مطرح ساختند. در زمان امضای معاهده 1975 اجزایر, پادشاه ایران محمد رضاشاه را مجبور کردند که از ادعای مالکیت بر سلمانیه دست کشد و او نیز در کمال بی عرضگی اطاعت کرد!!!
ولایت افشار از شمال و جنوب به دو قلعه محدود میشد که با نامهای "سایین قالا" در شمال و "سایین دژ" در جنوب نامگذاری شده بودند. واژه "سایین دژ" بتدریج تحریف شده و بصور "سینه دژ" یا "سنه دژ" تلفظ میشد. این واژه وارد زبان فارسی شده و بصورت "سنندج" تلفظ گردید.
(بعنوان مثال واژه "تاج" در فارسی, بصورت "تاژ" در تورکی تلفظ میشود).
هم اکنون مردم سنندج چه تورکان و چه اکراد, نام آن شهر را بصورت "سنه دژ" تلفظ میکنند.
واژه "سایین قالا" نیز قربانی تغییر اسامی شوونیسم فارس قرار گرفته و به "شاهین دژ" تغییر نام داد!!!
با معلوم شدن شهرهای مرزی آزربایجان جنوبی, ترسیم مرزهای ژئوپلوتیکی آزربایجان جنوبی نیز ممکن میشود.
این نقشه واقعی و دقیق آزربایجان جنوبی است که بر مبنای معتبرترین منابع تاریخی و چغرافیایی ترسیم شده است و اسکان دادن عمدی و غیرقانونی چند کورد در غرب و چند مهاجر مختلط ایرانی در شرق آزربایجان جنوبی, هیچ تغییری در کنه ماجرا نخواهد داشت.
سرنوشت مهاجران غیر قانونی در آزربایجان جنوبی";
عمده مهاجران غیر قانونی در آزربایجان جنوبی را اکراد در غرب و اقوام مختلف ایرانی در شرق آزربایجان (تهران و قم) تشکیل میدهند. این مهاجران چون غیرقانونی و در راستای مهندسی قومی توسط شاه و شیخ به آزربایجان جنوبی تحمیل شده اند, باید از آزربایجان بیرون روند.
چگونه میتوان مهاجران غیرقانونی را از آزربایجان جنوبی بیرون کرد؟
طبق کنواسیون ژنو که از قدیمی ترین اساسنامه های سازمان ملل است, اگر مهاجران یا پناهندگان در کشور میزبان, مرتکب خلافهای بزرگ; مانند قاچاق, جنگ, ناامنی, تجاوز, اشاعه خرافات و امثالهم شوند, کشور میزبان میتواند نه تنها آن مهاجران یا پناهندگان را بیرون کند, بلکه اجازه دارد حتی فرزندان آنان که در آن سرزمین بدنیا آمده اند را نیز بیرون کند.
با استناد به این اصل سازمان ملل, مملکت آزربایجان جنوبی که امروزه در اشغال شوونیسم فارس قرار دارد, بعد از استقلال میتواند با ارائه اسناد مربوط به جنایات اکراد مهاجر در خاک آزربایجان, در خواست خروج آنها را از آذربایجان صادر کند.
تعدادی از جنایات اکراد مهاجر در غرب آزربایجان جنوبی عبارتند از:
1. قاچاق مواد مخدر توسط شبه نظامیان کورد مانند کومله و پژاک
2. نسل کشی غیرنظامیان تورک در غرب آزربایجان توسط اکراد افراطی و نژاد پرست
3. آتش زدن پرچم آزربایجان جنوبی و کشور دوست و برادر ترکیه توسط اکراد در منطقه
4. ادعاهای واهی مبنی بر تجزیه خاک آزربایجان جنوبی و تشکیل کردستان جعلی در غرب آزربایجان.
5. تحریف آشکار تاریخ آزربایجان و سعی در شستشوی مغزی کودکان کورد در راستای ترویج ناسیونالیسم افراطی کورد که میتواند منطقه را بسوی جنگهای قومی بکشاند.
6. حمایت از دشمنان آزربایجان. حمایت علنی اکراد مهاجر در آزربایجان جنوبی از ارمنستان اشغالگر غیر قابل قبول است.
برای اثبات مهاجر بودن اکراد در غرب ازربایجان جنوبی اسناد بسیاری موجودند. باید همه آنها را یکجا جمع آوری و به جهان معرفی کنیم.
در کتب; تاریخ مشروطه ایران, تاریخ هیجده ساله آزربایجان, تاریخ مردوخ, نوشته بابا مردوخ کردستانی, خاطرات نیکسون رئیس جمهور اسبق آمریکا در مورد معاهده 1975 الجزیره. مندرجات روزنامه های ایرانی مبنی بر اسکان اکراد عراقی در ایران. عکسهای عکاسان بین الملل از ورود غیر قانونی اکراد به غرب ایران. و از همه مهمتر, ارائه شناسنامه های غیر ایرانی اکراد ساکن در غرب آزربایجان دلایل مهمی هستند که همه باید یکجا جمع اوری شوند.
حتی ما میتوانیم یک برنامه ای را پیاده کنیم و از همه مردم تورک درخواست کنیم هرچه مدارک جدید و معتبر در مورد مهاجر بودن اکراد دارند را با دیگران در فیسبوک, اینستاگرام, توییتر یا هرجایی به اشتراک بگذارند و رهبران آزربایجان باید همه را گردآوری نموده و به سازمان ملل ارائه دهند.
البته باید بدانیم که تجزیه ایران حتما با جنگ همراه خواهد بود. اگر ما با منابع متعبر پیش رویم در جنگ بر حق خواهیم بود و طرف دشمن, خطاکار محسوب خواهد شد. بعنوان مثال در جنگ بین ارمنستان با آزربایجان شمالی, سازمانهای حقوق بشر از آزربایجان حمایت میکنند.
از تمام فعالان آزربایجانی درخواست میشود که در راستای یکسان سازی نقشه آزربایجان جنوبی, همگی از این نقشه معتبر و واقعی استفاده کنیم و این نقشه را به تمام دنیا معرفی نمائیم.