عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز (ssf)
مدتی است که پیرامون وقایع کره شمالی و رهبر جوان آن مرتب اخبار عجیب و حتی شوک کننده به گوش جهان می رسد و همین اطلاعات جسته و گریخته و توأم با شایعه (حتی مدتی خبر مسلمان شدنش در رسانه های مجازی پیچیده بود) نیز از زندان بزرگی که رهبران و باند به ظاهر کمونیست کره شمالی برای مردم شان ساخته اند، برای تحلیلی هایی حساب شده کافی است.
رهبر جوان کره شمالی را بسیاری از رسانه ها، کم تجربه، خشن، ستیزه جو و ماجراجو و حتی بعضاً ترسو دیده اند که با خشونتی بیشتر از پدر و پدر بزرگ و آزمایش های هسته ای و تهدید همسایگان و حتی ابرقدرت ها با عناوینی تند، در حقیقت می خواهد بر ترس و حس حقارتش غلبه کند (درست مثل ملاها و پاسداران ایران). اما واقعیت این است کاری که کیم جونگ اون در کره شمالی با باند کثیف و فاسد قدرت و سران خشک مغز حزب کمونیست کره شمالی انجام داده، نه تنها خبره ترین جاسوسان دشمن و نفوذی های حرفه ای نمی توانستند انجام دهند، حتی جیمز باند طی فیلم هایش نتوانست انجام دهد! او تا همین حالا طی چند تسویه حساب به بهانه های مختلف (برخی فساد، بعضی زنبارگی و یکی حتی خمیازه کشیدن هنگام سخنرانی اش)، نزدیک به نیمی از سران حزب و باند قدرت شان را تسویه کرده و حتی به طرز بی رحمانه ای کشته (دریده شدن توسط سگ های گرسنه، به توپ بستن و غیره)، به زندان انداخته و شکنجه یا تبعید (حتی همسران برخی را تنها به سبب فامیلی با مقتول به مکان های دور تبعید تحت نظر کرده) کرده است؛ یعنی دقیقاً همان کاری که این باند بی رحم در طول این سال ها بر سر مردم خودشان آوردند. سران کره شمالی همچون حزب بعث صدام، حکومت طالبان، خودکامگی قذافی و رژیم ایران با مترسک ولایت فقیه، فجایعی که برای مردم و حتی نزدیکان شان آفریدند، هرگز استعمارگران و کشورهای خارجی با آنان نکردند و "به تحقیق که" استثمار، استبداد بسیار شدیدتر، وحشی تر، بی تفکرتر و لجام گسیخته تر از استعمار داشته و دارد و کثیف ترین نوع استبداد از نوع مذهبی و به خصوص ایدئولوژیک است که در کره شمالی نوع اخیرش را می بینیم.
یکی از نکات جالب تر، گذشته رهبر جوان کره شمالی است که با نامی مستعار در غرب (سوئیس) تحصیل کرده و بزرگ شده است و علاقه مند به دنیای آزاد و عمدتاً جلوه های عادی زندگی غربی (ورزش، موسیقی و فیلم و غیره) بوده که تا قبل از به قدرت رسیدن بیشتر اوقات روزش را بابت بازی با آتاری و پلی استیشن تلف می کرده و به محض این که به جای پدر نشسته همه سران حزب را به شهربازی برده و تلویزیون دولتی کره شمالی نیز آن را پخش کرده که تحت عنوان ایجاد شعف و شادی (به ضمیمه خنده های زورگی رهبران کهنسال حزب) صورت گرفته است! یعنی با این کشتاری که او راه انداخته دنیای واقعی را با دنیای مجازی پلی استیشن عوضی گرفته و تصور می کند حالا با بازی جدیدی می تواند به کشتار و در حقیقت تفریح اش ادامه دهد؟ حتی تربیت و تحصیلش در غرب نیز کمی سوال برانگیز شده و مشابه مواردی است که کشوری دیگر سعی کرده شخصی را چون مزدور تربیت کرده و سپس به عنوان رهبری ظاهری بر سکوی نمایش قدرت بگذارد (درست مثل فردوست یا ملاهای حکومتی رژیم ایران، یا برخی از نفوذی های ام. آی. 6. به درون شين فين و برخی موارد دیگر که اینک زمان بیانش نیست) و کارها را از پشت صحنه هدایت کند. با این همه، چه او بنا بر احتمالات تئوری پردازان توهم تا نظریه توطئه حدس می زنند، یک نفوذی از طرف سرویس های جاسوسی غرب باشد یا جوانی ماجراجو یا حتی دیوانه، در "دستاوردهایی که تاکنون داشته" تفاوتی نمی کند. بسیاری منتظر بودند که رهبر جوان به سبب زندگی در غرب و پرورش در دنیای آزاد، برخلاف اسلافش مواضع نرم تری نسبت به غرب و فضای آزادتری در درون به وجود آورد. اما به نظر می رسد که او راه زیرکانه و عملی تر و حتی پخته تری را برگزیده، چون اگر اندکی نرم تر و بازتر رفتار کرده بود، اینک دیگر در قدرت نبود و سران حزب بی شک کارش را ساخته بودند و به عنوان دوری از آرمان های انقلاب و حزب کمونیست به سرعت کنار زده شده و یک دیوانه دیگر شبیه پدرش را بر مسند قدرت نشانده بودند. در حالی که کیم جونگ اون توانسته با آزمایش های اتمی پیاپی، با اتخاذ مواضع تند و خشن همراه با شعار و تبلیغات و حتی تهدید غرب و همسایگان، در عین حالی که مشروعیت اش را نزد برخی از سران کهنه فکر و ایدئولوگ حزب پیدا کند، بالاترین مقامات فاسد و مستبد (از کسی که سال ها شخص دوم مملکت بوده تا اطرافیان) کشور در طول دهه های گذشته را از صفحه روزگار حذف کند. کاری که شاید تنها در بی رحمانه ترین انقلاب ها اتفاق بیافتد؛ البته همراه با تلفاتی از مردم و بی گناهان، اما "اون" این اعدام های حکومتی را بدون تلفات مردمی انجام داده است. حتی بمبی اتمی نیز نمی توانست اینگونه تمیز جانیان این دهه های کره شمالی را چنین حذف کند. چون خانه ها و مراکز حساس دولتی در کره شمالی برای حفاظت از بمباران اتمی در دل کوهی ساخته شده (دوستی دارم که از آنجا دیدار داشته) که حتی بمب های هسته ای کوچک نیز نمی توانند کار را تمام کنند.
جالب اینجاست که با این همه دستاورد، کره جنوبی اعلام کرده که در پی ترور رهبر جوان کره شمالی است!؟ یادم هست وقتی برخی اسناد جنگ جهانی دوم را می دیدم، جاسوسان انگلیسی که ام. آی. 6 به اطراف هیتلر نفوذ داده بود، در پی کشتنش نبودند -چون اگر او را می کشتند حزب نازی یک دیوانه دیگر چون هیتلر به جایش می کاشت و تغییر چندانی حاصل نمی شد- بلکه در غذایش هورمون های زنانه –استروژن و پروژسترون- می ریختند تا از میزان خشونت و نفرت اش کم کنند و او را ملایم تر و نرم تر سازند. بلی، دشمن دانا بارها از دوست نادان بهتر است.