آذوح: سهند معالی فعال ملی آزربایجانی که به تحمل ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم گردیده است اعتراضیه حکم ناعادلانه خود را به دادگستری آزربایجان شرقی ارائه نموده و تصاویر اعتراضیه را به همراه متن کامل در صفحه اینستاگرام مربوط به خود منتشر نمود.
آقای سهند معالی فعال ملی آزربایجانی که پیش تر به حکم ۱۰ ماه حبس تعزیری در دادگاه انقلاب سراب محکوم شده بود به حکم قبلی اعتراض کرده بود و خواستار تجدید نظر درباره این حکم شده است که دادگاه انقلاب سراب پیش تر تصمیم نهایی خود را اعلام و واخواهی این فعال ملی آزربایجان جنوبی را به حکم بدوی رد کرده بود.
دادگاه انقلاب سراب، «سهند معالی» فعال ملی آزربایجانی را با اتهام انتسابی «تبلیغ علیه نظام به نفع گروههای قوم گرا و تجزیه طلب» به ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم کرده است.
پیش تر دادگاه عمومی و انقلاب شهرستان سراب طی دادنامهای ساختگی و با استناد به گزارش اداره اطلاعات، حکم نهایی درخصوص پرونده سهند معالی را به وی اعلام کرده بود.
قاضی پرونده (مهدی شمس) در حکمش، برای این فعال ملی آزربایجانی مجازات ۱۰ ماه حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی در نظر گرفته بود که دوباره وی اعتراض آقای معالی را رد و رای صادره را دوباره تایید کرد.
متن کامل اعتراضیه آقای سهند معالی به طور کامل در زیر آمده است:
بسمه تعالی
ریاست محترم دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی
با سلام احتراما مطالب ذیل را جهت مراتب تجدید نظرخواهی از دادنامه شماره ۹۷۰۹۹۷۴۴۰۵۱۰۰۱۹ به کلاسه پرونده ۹۷۰۹۹۸۴۱۴۳۴۰۰۳۵۶ صادره از شعبه دادگاه انقلاب دادگستری شهرستان سراب به استحضار می رساند.
اینجانب به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام برای گروه های قوم گرا و تجزیه طلب به ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم گردیده که متاسفانه دادنامه صادره دارای اشکال و موارد نقض متعدد می باشد :۱-دادنامه صادره مستندا به موضوع گزارش مرجع انتظامی و اقرار متمهم در آن مرجع و مطالبی است که به عنوان بازجویی از بنده به دادگاه ارائه گردیده و این در حالیست که مطالب فوق الذکر را قویاً تکذیب نموده اعلام می گردد که حتی در زمان بازداشت هیچ گونه بازجویی از بنده صورت نپذیرفته است و مطالب ارائه گردیده از سوی ضابط قضایی برای اقناع قاضی محترم دادگاه در جهت وقوع عمل غیرقانونی، پرونده سازی علیه اینجانب بوده و بدور از حقیقت می باشد و مطمئنا عدم وجود امضا و یا اثر انگشت بنده در اوراق مذکور تایید کننده اظهارات فوق خواهد بود.۲-چنانکه مستحضرید دادنامه می بایست مبتنی بر دلایل قانونی و شرعی استوار گردیده و فارغ از الفاظ نا مفهوم باشد اما در دادنامه صادره از عباراتی همچون قوم گرایی ، تجزیه طلبی و… به کار گرفته شده بدون آنکه معنی حقوقی و قانونی آن مشخص و معین باشد.۳-دستگیری و در نهایت محکومیت بنده برای حضور در مراسم سالانه قورولتای قلعه بابک این قهرمان تاریخی ملت آذربایجان بوده و پرسشی بی پاسخ برای همگان است که در کجای عالم و با کدامین منطق شرعی و حقوقی ، حضور در جوار قهرمانان وطن و پاسداشت ارزش های ملی از جمله زبان مادری جرم می تواند باشد و آیا اعمال همین خشونت ها ، ناداوری و ناانصافی ها نیست که به تعبیری جامعه را محصور در حصار جهل و ارتجاع قرار داده است؟
۴-قضات محترم دادگاه تجدید نظر، بنده به عنوان وظیفه و حق شهروندی ام طرفدار و خواستار رفع مشکلات عدیده فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی منجمله عدم امکان پاسداشت زبان مادری وعدم تحصیل به زبان مادری ، عدم امکان برگزاری یادبود برای قهرمانان وشخصیت های تاریخیمان ، توسعه نامتوازن اقتصادی برخلاف نص صریح قانون اساسی و تمرکز گرایی شدید سیاسی هستم که متاسفانه هر روز با تنگ نظری و نگاه غیرواقع بینانه و امنیتی ، نشاط اجتماعی و سیاسی که رنگ ناامیدی و یاس بر تمام روح و جان مردم مستولی گشته است و لذا تمام تلاش هدفم غیر از امیدواری و امید بخشی به آینده ای نیست که در آن روز جوانا برای دستیابی به حداقل ترین امکانات معیشتی از آذربایجان به دیگر شهرها جلای وطن نکرده و مجبور به سکنی گزیدن در دیار غربت نباشند و جوانان و اقشار مختلف ملت آذربایجان با آُسایش و آرامش در رفاه و امنیت واقعی با دارا بودن منزلت اجتماعی همسطح با مرکزنشینان زندگی را به شایستگی بگذرانند.
۵- اتهام و محکومیت بنده تبلیغ علیه نظام عنوان گردیده است در حالی که به هیچ وجه عنصر مادی این عنوان مجرمانه درعملکرد و افعال من نبوده و بالطبع فاقد هرگونه عنصر معنوی تبلیغ علیه نظام می باشد برای محقق شدن جرم تبلیغ علیه نظام می بایست عنصر مادی و معنوی تواما موجود باشد که در پرونده من هر نامشهود می باشد و هیچ گاه افعالی جهت تبلیغ علیه نظام از طرف من صورت نگرفته چرا که مجدداً تاکید دارم که دغدغه ها و مطلوب من ، تنها توسعه و پیشرفت شرایط مادی و معیشتی و همچنین خودآگاهی مدنی و ملی ملت آذربایجان و نیز آشنایی با فرهنگ و زبان مادری و به عبارتی هویت ملی مان می باشد.
۶-قضات محترم ،مراجع انتظامی که با بازداشت و خودسری های انجام گرفته در روند بازداشت و بازجویی های بنده ، همچنین پرونده سازی های خویش خواستار انفصال بنده از قاطبه ملت آذربایجان هستند باید بدانند که جوانان و اقشار مختلف ملت آذربایجان به حقوق خود واقف بوده و بی شک از هر امکانی بهره خواهد برد تا این خواست ها را به گوش مرکز نشینان و جهانیان برساند و بنده قطره ای از این اقیانوس بوده و خواهم بود که همسو با آحاد ملت آذربایجان این خواست ها را مطرح کرده و در پی احقاق آن هستم و اما برای تبیین بیشتر موضوع و بدور از اطاله ی کلام و احترام به وقت و حوصله ی قضات محترم تیتروار به برخی از خواست های شریف ملت آذربایجان و بالطبع بنده به عنوان عضوی کوچکی از این دریای بی کران اشار می نمایم تا تاییدی باشد بر اینکه طرح این خواستها نه تنها مغایرتی با قوانین کشور ندارد بلکه همسو با آن نیز می باشد و دفاع و مطالبه ی آن نمی تواند به عنوان فعل مجرمانه تلقی گردد آری قضات محترم فرزندان آذربایجان خاموش نخواهند ماند زیرا
فرزندان آذربایجان چگونه میتوانند خاموش باشند در حالی که تک- تک سلولهای هر آذربایجانی مظالم اقتصادی را درک و لمس میکند؟! فرزندان آذربایجان چگونه میتوانند خاموش باشند در حالی که چپاول منابع رو زمینی و زیر زمینی خود و همچنین استثمار نیروهای فکری و کاری خویش را شاهد هستند؟! ما چگونه میتوانیم خاموش باشیم درحالی که نه تنها سرمایه گذاری های کلان دولتی در آذربایجان در حد صفر است بلکه جلو سرمایه گذاری های خصوصی را با هر وسیله ممکن میگیرند ؟
فرزندان آذربایجان چگونه میتوان خاموش بمانند در حالی که سرزمین بهشت گونه آذربایجان در اثر تبعیض های بی رحمانه اقتصادی روز به روز در حال تبدیل شدن به فقیرترین منطقه کشوراست و به تبع آن مفاسد اجتماعی بر ملت شرافتمند آذربایجان تحمیل میشود؟! ما چگونه می توانیم خاموش باشیم در حالی که روستاهایمان در معرض تخریب و انهدام کاملند، شهرهایمان در عقب ماندگی شدیدی بسر می برند و میلیونها تن از جوانانمان در اثر فقر و فلاکت راهی دور افتاده ترین شهرهای کشور می شوند؟! فرزندان آذربایجان چگونه ساکت بنشیند که در سرزمینشان رسیدن به مواد مخدر بسیار سهلتر از دسترسی به یک قلم و یا یک ورق کاغذ است؟
ما چگونه خاموش بمانیم در حالی که با اعمال سیاستهای غلط و موذیانه و با اجرای روشهای ظالمانه و خبیثانه در مناطق مختلف، بدون حرمت گذاشتن به مرزهای تاریخی- جغرافیایی مان هر از گاهی قسمت بزرگی از سرزمین عزیزمان را با اسامی ای که فاقد نام ابدی آذربایجان است تفکیک می کنند و یا حتی به استانهای همجوار پیش کش می کنند و در این مورد هیچ از این ملت صاحب حق نمی پرسند؟! فرزندان آذربایجان چگونه خاموش باشند در حالی که نسل کشی فرهنگی را که در حال اجرا با تمام قدرت، از طرف شؤونیسم فارس است را به عینه می بیند و به جان لمس میکند؟! ما چگونه خاموش باشیم در حالیکه هجوم وحشتناکی در راستای تغییر نامهای ملی و بومی آذربایجان از تورکی به فارسی آغاز شده و حتی در این راستا به نامهای قصبه های کوچک و نهرها و تپه هایش نیز رحم نشده است؟! فرزندان آذربایجان چگونه خاموش باشند در حالی که شوونیسم فارس داشناکهای ارمنی را بعنوان متحد استراتژیک خود بر گزیده و فعالان حرکت ملی آذربایجان را در اعتراض به چنین اتحاد شوم ضد اسلامی و ضد ملی مورد ضرب و شتم قرار داده، به زندان افکنده و شلاق برایشان تدارک می بیند؟! ما چگونه خاموش باشیم که تریبونهای رسمی همه بسیج شده اند تا بگویند توی آذربایجانی هر چه می خواهی باش اما هرگز تورک نباش؟! فرزندان آذربایجان چگونه ساکت بنشینند درحالی که سردمداران آپارتاید هر نوع دفاع از هویت تورکی آذربایجانیها را نوعی پان تورکیسم معرفی کرده و در مقابل بصورت کر کننده ای خود بر طبل فارس پرستی و آریایی تازی می کوبند؟! ما چگونه ساکت بنشینیم در حالیکه به اطفال مظلوم وبی دفاعمان در مهد کودکها و مدارس تلقین می کنند که تورک وحشی و خونریز است و فارس مدنیت ساز و تمدن پرور؟! فرزندان آذربایجان چگونه ساکت بنشینند در حالیکه حق ندارد بر مزار بزرگان و مفاخر و مشاهیر خود در قبرستانها و کوهستانها رفته و فاتحه ای بخواند؟! ما چگونه ساکت باشیم که گرفتار تعداد بیشماری از مدیران غیر بومی و آنتی تورک در پستهای مدیریتی خویش هستیم؟! فرزندان آذربایجان چگونه ساکت بنشینند که در بخشهای مرزی قلمرواش بتدریچ غیر تورکان را مستقر کرده و در حال بر هم زدن توازن بسیار حساس جمعیتی آن هستند؟! ما چگونه ساکت باشیم در حالیکه ابنیه تاریخی و آثار باستانی او به عمد مورد بی اعتنایی و نابودی قرار می گیرند و تاریخ غرور انگیزش و موسیقی آسمانیش و فرهنگ جهانیش تحریف و تحقیر و تضعیف می شود؟!
فرزندان آذربایجان چگونه می توانند خاموش باشند در حالیکه برای بسیاری از فرزندان آن در چهار سوی آذربایجان حبس، تبعید، شلاق، اخراج از کار، تهدید… در نظر گرفته اند؟! ملتی که حق ندارد به زبان ملی و مادری خود آموزش ببیند- برنامه تلوزیونی داشته باشد- اسامی تورکی بر فرزندان خود بگذارد- در صدا و سیمای مرکز حتی شبکه های محلی فرهنگ، زبان، تاریخ و ادبیات خود را به سخره ببیند… چگونه خاموش بنشیند؟ که این سکوت محال با روح ظلم ستیزی ملت آذربایجان متنافر است!
۷-با توجه به جمیع مطالب فوق و با عنایت بر اینکه بنده فاقد هرگونه عملکرد جهت فعل در راستای اتهام تبلیغ علیه نظام نمی باشم و دادنامه صادره صرفا مبتنی بر گزارش غیرواقع و غیر حقیقی مراجع انتظامی است لذا تقاضای رسیدگی و تجدید نظر مبتنی بر قانون و شرع و نهایتا حکم بر برائت مستدعی می باشد. سهند معالی