مقدمه: یکی از راه های رسیدن به آنچه که در ذهن دارید، استفاده از فنون مدیریتی برای پیشبرد اهداف و برنامه ها می باشد. حرکت ملی آزربایجان به عنوان یک حرکت مردمی و مدنی در راستای رسیدن به اهداف خود که نیاز به تعریف کامل آن می باشد، نیازمند استفاده از علوم مدیریتی برای دستیابی به هدف های تعریف شده خود می باشد. مدیریت استراتژیک یکی از علوم مدیریتی می باشد که جایگاه مهمی در حرکت ها و جنبشهای اجتماعی دارد. برای این منظور ابتدا تعاریف کوتاهی از کلید واژهای مقاله خواهیم داشت و سپس به بررسی استراتژی های مدیریت در جنبش های اجتماعی، با رویکرد آسیب شناسی حرکت ملی آزربایجان، خواهیم پرداخت.
حرکت ملی آزربایجان
آزربایجان در طول تاریخ معاصر آغازگر رهایی از سنت و عبور به مدرنیته بوده و همواره کوشیده تا در برابر ظلم و استبداد و استعمار ایستاده تا آزادی و آزادگی را به ملت و جامعه خویش ارمغان آورد. تقلای این روح عصیانگر ملت آزربایجان، در جنبشهای مشروطیت، نهضت شیخ محمد خیابانی، انقلاب سید جعفر پیشه وری ۲۱ آذر، نهضت شریعتمداری و دیگر انقلاب ها به چشم میخورد. تمامی این آزادیخواهیها با مکتب "یا آزادلیق یا اولوم (یا آزادی یا مرگ)" گره خورده تا روح عصیانگر این ملت، عظمت تاریخ را به سخره گیرد. از جان گذشتگی جوانان این خاک برای آزادی، استقلال و رهایی از استثمار و استعمار، روح بزرگ و سرشار از معنویات این ملت را در صفحات تاریخ به نمایش گذاشته است. امروز نیز حس آزادی و عدالت خواهی و مقابله با تبعیض و نابرابری، در قالب جنبشی مدرن با نام «حرکت ملی آزربایجان» نمو پیدا کرده است. روشنفکر و فعال مدنی این حرکت یا جنبش اجتماعی مسالمت آمیز و مدنی، مدعی است که جنبش اخیر تجربیات انقلاب های نافرجام پیشین را در خود دارد و از موفقیتها و شکستهای گذشته درس گرفته است. با توجه به نامگذاری دقیقی که برای این جریان انجام گرفته، این جریان یک حرکت رو به جلو و ادامه دار در یک منطقه جغرافیایی و در زمره فعالیت های مدنی تعریف شده که ارزشهایی چون آزادی، عدالت اجتماعی، برابری فرهنگی و حقوق شهروندی، حق تعیین سرنوشت و حاکمیت ملی را به عنوان آمال و اهداف مبارزات و فعالیتهای مدنی خود قرار داده است. حرکت ملی آزربایجان و فعال مدنی آن که با نام میللتچی و میللیتچی شناخته شده است، پیش از آنکه به ایدئولوژیهای غربی و شرقی دل ببندد به وطن و ملت خود میاندیشد و چاره رسیدن به آزادی، عدالت و قانون را در تکیه کردن به ملت خویش میداند، ملتی که در مقابل تبعیض های چندین ساله ایستادگی کرده و همواره تحقیر شده و زبان، تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله اش تحریف شده است و فاقد غزت نفس ملی خویش است.
مدیریت استراتژیک
مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت میگیرد. در علم مدیریت هر سازمانی را به داشتن بیانیه یا عبارت ماموریت ملزم می دانند. پائول فینلی در کتاب مدیریت استراتژیک، بیانیه ماموریت را شامل دلایل وجودی سازمان و نشان دهنده جهات کلی حرکت می داند. وی معتقد است که بیانیه ماموریت باید دارای پنج مشخصه باشد:
1- دلایل وجودی سازمان
2- اهداف استراتژیک، آنچه سازمان مایل است به آن دست یابد.
3- مسیر استراتژیک، آنچه که سازمان برای رسیدن به اهدافش بکار می بندد.
4- استانداردها، سیاست ها و هنجارهای رفتاری سازمان
5- ارزش ها
همچنین، لغت استراتژی از لغت یونانی استراتگوس (Strategos) ریشه گرفته که به صورت اسم، معنای «هنر جنگیدن» و به صورت فعل به معنای «دستور دادن به یک ارتش» میباشد. استراتژی علم و هنر بکار گیری نیروهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و روانشناختی یک ملت یا گروه های اجتماعی برای کسب هدف یا اهداف مشخص و پذیرفته شده است. استراتژی راه دراز مدت رسیدن به آنچه ما فکر می کنیم درست است را به ما نشان می دهد. استراتژی را می توان فعالیتهای طرح ریزی شده برای دستیابی به یک هدف دانست. پس می توانیم مدیریت استراتژیک را فرایندی جهت تصمیم گیری برای چگونگی یافتن منابع مورد نیاز برای رسیدن به مقصود استراتژی دانست.
استراتژی جنبش های اجتماعی و مقایسه آن با حرکت ملی آزربایجان
با نگاهي واقع بينانه به حوزه هاي قدرت و سياست مي توان ادعا نمود كه سرانجام هر حركت اجتماعي فاقد استراتژي، رهبري و تشكيلات، شكست و يا انحراف است. برای این منظور، حرکت ملی آزربایجان نیازمند برخورداری از تصویر روشن از آینده ای است که برای شکل گیری آن در این چند سال گذشته هزینه های قابل توجهی پرداخت کرده است. بدیهی است شناخت، پیش بینی و طراحی چنین آینده ای، سخت نيازمند شناخت توانمندي ها و ضعف هاي داخلي و فرصت ها و تهديدهاي محيطي است و اين جز در چارچوب تفکر استراتژيک ميسر نيست. حركت و جنبشي كه داراي استراتژي باشد چه بسا در مسير رسيدن به هدف هاي بزرگتر گاهي با انتخاب تاكتيك هاي ويژه از برخي منافع كوتاه مدت و اهداف كوچكتر چشم پوشي می كند که برای رسیدن به آن باید تمامی افراد در چارچوب استراتژي تدوين شده مورد توافق، ايفاي نقش كنند. از آنجا كه تحقق اين آرزو نيازمند وحدت، همبستگي، همدلي و همفكري همه گروه ها، طیف ها، تشکیلات، روشنفكران، صاحبان انديشه و فكر و تمامی فعالین ملی و مدنی است، حداقل مي توان از همه مدعيان طرفدار و همراه با حرکت ملی آزربایجان و گروه هايي كه خود را موثر در این حرکت مي دانند انتظار داشت كه در اين فضاي بسته و محدود با روش هاي دموكراتيك در مورد تهیه نقشه راه حرکت ملی آزربایجان به گفتگو بنشینند و در صورت اراده جمعي، امكان تهيه يك چارچوب كامل، جامع و جمع پسند در راستای پیشبرد اهداف حرکت در چارچوب قوانین داخلی و بین المللی وجود دارد. برای این منظور حرکت نیازمند استفاده از دانش اساتيد بزرگي هست که در رشته هاي ذيربط با استراتژي مثل: مديريت، علوم سياسي، حقوق، جامعه شناسي، اقتصاد و…بهره برده و تجمیع آن ها در يك ستاد استراتژیک، موفقيت آميز بودن اين كار را تضمين خواهد بخشید.
تعیین استراتژی برای جنبش های اجتماعی به چند عامل از جمله عمل و شیوه برخورد نهاد قدرت به مخالفان، اصول و نگرش به جنبش اعتراضی و روحیه و ساختار ذهنی مردم بستگی دارد. می توان گفت که استراتژی و تاکتیک ها برپایه برداشت های زیر تعیین می شوند.
1- برداشت خردمندانه: در جنبش فرض بر این است که مردم رفتار و کردار خود را خردمندانه، یا حساب شده و بر اساس منافع خود اتخاذ می کنند. پس باید استراتژی حرکت این باشد که منافع مردم به آنها شناسانده شود. در این صورت، زمانی که اطلاعات لازم در اختیارشان قرار گرفت، توان تغییر رفتار خود، مناسب با منافع خود را دارد. برای مثال: اطلاع رسانی در خصوص عواقب خشک شدن دریاچه اورمیه باعث شد تا نگاه مردمی به این معضل زیست محیطی، یک نگاه منطقی و قابل قبول باشد به طوری که امروز در بین تمامی اقشار جامعه آزربایجانی صحبت از فاجعه ای است که با مدیریت ناصیح مسئولین به چنین روزی افتاده است. در حالی که حکومت مردم و کشاورزان را عامل اصلی خشک شدن دریاچه می دانند و معرفی می کنند.
2- تعریف و انتقال درست معانی و مفاهیم: تغییر کلان جامعه وابسته به تغییر نگرش افراد است. پس چگونه باید مفاهیم و معانی را بسته بندی و ارائه کرد که به مذاق مردم خوش بیاید؟ وسایل ارتباط جمعی ابزاری است که می تواند معانی نادرستی که قدرت حاکم به عمد به مردم انتقال داده است را اصلاح کند، و درک درست و واقعی از آنها به مردم منتقل نماید. مثلا تعریف و توضیح درست از مفاهیمی چون حق استفاده از اصول قانون اساسی (اصل 15، 19 و 27)، حقوق اجتماعی، حق شهروندی، تبعیض های اقتصادی، فرهنگی و تاریخی، حق تعیین سرنوشت، حقوق بشر و ...، تا مردم آنرا مغایر با قانون اساسی کشور، اعتقادات دینی، و سنت های خود نپندارند. تمام تلاش سیستم فاشیستی بر آن است است که از مفاهیم مثبت و سازنده یاد شده، معنای منفی و مخرب بسازد و آنرا به مردم تحمیل کند به طوری که صحبت از آموزش به زبان مادری که یکی از حداقلترین حقوق یک ملت است با مارک هایی همچون تجزیه طلب، بیگانه پرست و پان تبلیغ می شوند. حتی حق اعتراض به محیط پیرامون خود را (خشک شدن دریاچه اورمیه، تاراج معادن) تبلیغ علیه نظام قلمداد می کند. وزن این تبلیغات آنقدر زیاد بوده که افراد داخل جامعه و غیرخودی بی آنکه شناختی از مسئله داشته باشند را قبول نموده و در مقابل این چنین اعتراضات مدنی بایستند.
3- ایجاد قدرت متقابل با تکیه بر اهرم اقتصادی، سیاسی و اخلاقی جامعه: در این استراتژی تغییر از طریق نهاد های اجتماعی و استفاده بهینه از قانون پی گرفته می شود. بنابراین، نقش نخبگان فکری، علمی، فنی، اقتصادی، و دینی در اثر گذاری بر بسیج و سازماندهی مردم بر جسته می شود. در تمام این استراتژی ها سیستم مخاطب، یعنی افراد، گروه ها، سازمان ها و اجتماعات به عنوان عامل و هدف تغییر، بطور هم زمان در نظر گرفته می شوند. بر پایی تظاهرات و نمایش های خیابانی، حرکت های اجتماعی آمیخته با افکار حرکت، کسب کرسی های شورا، مجلس و دیگر نهاد های قدرت سیاسی با وعده انجام خدمات مفید و مردمی می تواند در پیشبرد اهداف حرکت مثمر ثمر باشد.
4- کسب حمایت های مردمی و نهادهای غیردولتی: قدرت جنبش های اجتماعی به کمیت و کیفیت حمایت های مردمی آنها بستگی دارد. این چنین جنبش هایی برای کسب و تداوم حمایت ها در اولین قدم نیاز به تعریف شفاف دلایل وجودی خود دارند. مردمی که برای حمایت از حرکت و موفقیت آن در برخی موارد ناچار به بذل جان و آسایش خویش هستند، باید بتوانند دستیابی به آمال و آرزوهایشان را از طریق جنبش ممکن بیابند. ابهام در دیدگاه ها و اهداف حرکت باعث می شود تا اعتماد به روشنفکر حرکت از بین رفته و باعث بروز مشکل در داخل حرکت و همچنین ایجاد تفرقه و نفاق گردد. این امر از طریق گسست و ریزش هواداران خود را نمایان خواهد ساخت. حتی در بسیاری از موارد، موجب واکنش نهادهای غیردولتی به رفتارها و عملکرد حرکت خواهد شد. زلزله روی داده در مرداد 91 که با مشارکت مردم به یک پدیده منحصربفرد حرکت مردمی تبدیل شد، مقبولیت و محبوبیت حرکت ملی آزربایجان در بین ملت و نهادهای غیردولتی بیش از پیش شد تا جایی که کمک های مردمی ارسالی از طریق شاخه های حرکت بیشتر از نهادهای دولتی شد تا جایی که ملت اخبار زلزله را از طریق شبکه های اجتماعی در دسترس و خبرهایی که توسط روشنفرکان حرکت مخابره میشد را به اخبار صدا و سیما ترجیح می دانند و در این جریان بی اعتمادی به دولت در بین مردم بیشتر شد.
مدیریت استراتژیک و حرکت ملی آزربایجان
انديشمندان پنج مرحله اساسي در چرخه حيات هر پديده قائل اند: 1) مرحله تولد و ظهور 2)مرحله رشد 3)مرحله بلوغ 4)مرحله پيري 5)مرحله مرگ و افول. درك اين كه حرکت در حال حاضر دركدام مرحله قرار دارد، بسيار مهم است چرا كه بدون شناخت اين موقعيت امكان تدوين استراتژي مناسب مقدور نيست. زيرا هر مرحله از حرکت، استراتژي ها و سياست هاي خاص خود را مي طلبد. اگر ما حرکت ملی آزربایجان را در مرحله تولد ببينيم هرگز نمي توانيم استراتژي هاي تهاجمي و توسعه گرانه برای آن پيشنهاد دهيم. استفاده از تجارب گذشته جنبش هاي سایر ملل و نيز توجه به تحولات جديد جهاني، سرعت و مسير آن ها در اين زمينه رهگشا خواهند بود.
اگرچه، جنبش های اجتماعی از برنامه و استراتژی واحدی تبعیت نمی کنند، اما این جنبش ها نیز برخوردار از استراتژی خاص خود هستند. حرکت ملی آزربایجان به عنوان یک حرکت جمعی که فراتر از یک جنبش اجتماعی می باشد، با تکثر درونی و روابط شبکه ای به طور همزمان برنامه های مختلفی را توسط فعالین مدنی انجام می دهد. با این وجود، برآیند برنامه ها با توجه به دستاوردها و همچنین اجماعی که میان فعالین مدنی ایجاد می شود می تواند مسیر استراتژیک حرکت ملی آزربایجان را علامت گزاری کند. مدیریت استراتژیک می تواند ما را در دستیابی به خواسته های مدنی و ملی آزربایجان یاری رسانده و مسیر حرکت را همورا سازد که جهت تحقق خواسته ها، نیازمند برداشت گام های اساسی است که در زیر به چند نمونه از موارد مهم اشاره می گردد:
1- ارزیابی وضعیت فعلی حرکت ملی آزربایجان: یکی از مهمترين عواملی كه جهت ارزیابی وضعیت فعلی حرکت ملی آزربایجان نیاز است که به دقت ارزیابی شود، ساختار آن است. اين كه اجزاء اين سيستم کدامند؟ سلسله مراتب تصميم گيري، وضعيت تمركز، ميزان مشروعیت تصمیم های گرفته شده، پيچيدگي و سطوح تصميم گيري، نحوه سازماندهي و اين كه جایگاه مسائل ملي، محلي، منطقه اي کجاست؟ تصميم ها به صورت عقلايي اتخاذ مي شود يا سليقه اي، ناگهاني و احساسي؟ اين كه درك همه اعضاء از ساختار حرکت چه میزان با همدیگر تفاوت دارد؟ آيا ساختار با اهداف، استراتژي ها، سياست ها، برنامه ها و عملكرد داخلي و بين المللي حرکت همخواني دارد؟ آيا هماهنگی و تقسيم كار مشخصي بين افراد و گروه هاي موجود در حرکت وجود دارد؟ آيا نيروها مكمل هم اند يا خنثی کننده عملکرد یکدیگر؟سيستم هماهنگي و ارتباطات داخلي حرکت چگونه است؟ از جمله مواردي است كه بايد شناسایی گردد.
2- شناخت و معرفي آرمان ها، چشم انداز و ارزش هاي حرکت ملی آزربایجان: تمثيل قطار براي حركت هاي سياسي در جامعه تمثيل به جايي است. اگر جنبش آزادی خواهی آزربایجان که اکنون در قالب حرکت ملی آزربایجان درآمده است را به يك قطار تشبيه كنيم، به خوبي مي توان آينده آن را متصور نمود. اين كه مسیر حرکت قطار چگونه است؟ سرنشينان اين قطار چه کسانی هستند؟ آيا به تدريج از آن ها كاسته مي شود يا اضافه؟ دلیل کاهش نیروها و نحوه افزایش نیروها چگونه است؟ پیشبران اين قطار چه تصوري از سرنشينان اين قطار دارند؟ آیا تفکر موجود در سرنشینان قابل تعریف و بازتعریف است؟ و اصولا آيا محدوديتي برای سوار شدن مسافران جدید وجود دارد يا قطار به جامعه و همه انسان ها با تمامی افکار و عقیده ها تعلق دارد؟ اهداف سرنشینان قطار تا چه حد با هم وجه اشتراک دارند؟
حرکت ملی آزربایجان یک حرکت مردمی می باشد که نیازمند تعریف و شناخت ارزشهای معنوی، فرهنگی و اعتقادی و دینی می باشد. عدم شناخت و تعریف ارزش های فوق موجب می شود که در پاره ای از مواقع باعث بروز مشکل و ایراد تراشی برای حرکت گردد. وقتی اعتقادات دینی ملت ارزش گذاری نشود یا اقداماتی در بی ارزش جلوه دادن آن انجام گیرد مطمئناً خسارت جبران ناپذیری را برای حرکت ملی آزربایجان خواهد داشت. این همان مساله ای است که می توان با ارزش گذاری های دقیق و درست، باعث بسط حرکت در بین تمامی اقشار جامعه گردد.
3- هدف گذاری های منطقی و قابل حصول: مهمترین عامل، در کسب هر موفقیتی، تدوین و مشخص کردن دقیق اهداف می باشد. هدفگذاری مهمترین عامل حرکت و خلق آینده است ، هدفها هستند که مقصد و مسیر زندگی فردی و سازمانی را روشن می کنند. هدف گذاری به مثابه ترسیم جاده ای برای آینده است. اهداف باید روشن، واضح و مشخص باشد. اهداف باید واقع بینانه باشد. اهداف باید قابلیت اجرا و دست یافتنی باشد. اهداف باید انعطاف پذیر باشند.
هدف گذاری ها به صورت کلی سه دسته هستند: 1- اهداف بلند مدت 2- اهداف میان مدت 3- اهداف کوتاه مدت. اهداف کوتاه مدت مسیر حرکت را برای رسیدن به هدف اصلی مشخص و هموار می سازد برای این منظور باید در چینش اهداف کوتاه مدت دقت نظر بیشتری داست. البته در پاره ای از مواقع برای رسیده به هدف اصلی نیاز به حذف هدف های کوتاه مدت از پیش تعیین شده هستیم. متاسفانه در پاره ای از موارد چنین رفتارهایی با دید منفی و مخالفت های اساسی روبرو می شود.
4- تحلیل محیط: هر حرکت یا جریان سیاسی، بایستی به طور مداوم محیط خود را به منظور شناسایی تغییرات بالقوه در روندهای بلندمدت که میتواند بر جریان فوق اثر بگذارد، تحت نظر داشته باشد. عدم تحلیل و شناخت محیط باعث می شود تا در هداف گذاری و اجرای برنامه های از پیش تعیین شده مشکلاتی پیش آید. یکی از ضعف های حرکت ملی آزربایجان، عدم شناخت محیط و اتفاقات روی داده در محیط و منطقه می باشد. به طور قطع هر حرکتی که در منطقه روی می دهد آثار مثبت و منفی خود را بر حرکت خواهد داشت که شناخت به موقع و واکنش در برابر آن موجب می شود تا از تهدیدات پیش روی کاسته و از فرصت های به عمل آمده بهترین استفاده را برد. از نظر نگرشي، فرصتها و تهديدات مطلق نميباشند بلکه بستگی به نگاه دارد تا يك موقعيت را تهديد تصور كنند و يا فرصت. استراتژيستها معمولا به محض مواجهه با عوامل نامساعد آن را تهديد فرض نميكنند و به محض رسيدن به موقعيت هاي مناسب از خود بيخود نميگردند. هيچ عامل محيطي به طور مطلق فرصت و يا تهديد طلقي نميگردد و ميتوان از عاملي كه بهظاهر فرصت است، تهديد ساخت و همچنين از عاملي كه به ظاهر تهديد است فرصت ساخت. به عنوان مثال، اعتراضات خرداد 88 در جریان جنبش سبز مهمترین رویدادی بود که تحلیل مناسب و عدم همراهی حرکت از این جنبش اعتراضی مرکزگرا، باعث شد تا حرکت به بهترین نحو از فرصت پیش آمده استفاده نماید. مقالاتی و تحلیل هایی که در آن موقع در مورد نقش آزربایجان و دلیل سکوت تحریر شد نشانگر عملکرد مناسب حرکت در مقابل جنبش اعتراضی مرکز بود.
5- تحلیل توانمندی های درونی حرکت: شناخت ظرفیت ها، قابلیت ها، توانمندی ها و نقاط قوت و ضعف حرکت از مهم ترین مسائلی است که نیازمند تحزیه و تحلیل می باشد. بدیهی است اگر حركت از توان و امكانات خود شناخت و اطلاع كافي نداشته باشد هرگز نبايد انتظار تحقق هدف ها را داشته باشد. منابع انسانی یکی از عوامل مهمی است که باید در خصوص نحوه استفاده بهینه و درست از این منبع مهم انسانی تحلیل های مناسبی صورت گیرد. برنامه ریزی های ناموفق، اقدامات احساسی و عاجل، نبود ارتباطات موثر و صحیح، عدم تعریف صحیح ارزش های حرکت به منابع انسانی، عدم بهره گیری صحیح از افراد در جای خود موجب می گردد تا هزینه های غیر قابل جبران برای حرکت به بار آورند. این هزینه ها را می توان در حذف نیروها، اقدامات نامتعارف و خلاف چارچوب حرکت، تندروی ها و افراطی گری و سواستفاده از موقعیت موجود خلاصه نمود. حرکت ملی آزربایجان يك حرکت انساني و انسان محور است، توجه به اين عامل مهم در تداوم حرکت نقش مهمي ايفا خواهد نمود. شناخت تركيب نيروهاي فعال، سطح تحصيلات، تجارب، مهارت ها، توليدات فكري، وجهه ديني و اجتماعي، انقلابي و روشنفكري هريك از آن ها، ميزان توجه به شايسته سالاري، ميزان تعهد به آرمان ها و اهداف، توانايي حرکت در جذب نيروهاي فكري، متخصص و توانمند، نحوه ارتباطات داخلي و گفتگو در مورد مشتركات و تمايزها، ارتباط با اتحاديه ها، انجمن ها، كانون ها، نهادهاي غيردولتي موجود بعنوان سازمان هايي كه نيروهاي انساني فكري در آن ها ذخيره شده و امكان جذب آن ها وجود دارد از جمله مواردی است که نیازمند دقت بیشتر در این زمینه را می طلبد. حرکت های اجتماعی زمانی موفق خواهند شد که با کمترین هزینه بیشترین سود و دریافتی خود از اهداف تعیین شده را به دست آورند. ملاک موفقیت حرکت ملی آزربایجان تنها اعتراضات خیابانی نیست بلکه باید این حرکت از تمامی ابعاد رو به جلو حرکت نماید. کنش های اجتماعی بدون شعور جمعی موجب به زوال کشیده شدن حرکت می شود. برای این کار بهتر است قبل از اقدام به هر کاری اطلاعات و دانش کافی را داشته تا با ارزیابی و برنامه ریزی های صحیح کمترین هزینه را داشته باشیم. در اکثر هزینه های وارده بر پیکره حرکت ملی آزربایجان اعم از دستگیری و زندانی شدن فعالین عدم احتیاط، برنامه ریزی های غلط، احساسی نمودن مساله، سیاسی بازی های طیفی، عدم اطلاع رسانی های صحیح، رادیکالیزه نمودن حرکت، عدم وجود دیالوگ های مناسب در بطن حرکت و ... باعث تحمیل هزینه بر حرکت می گردد.
6- تعیین استراتژی های مناسب: تعيين استراتژي عبارتست از فرآيند تعيين زمينههاي عملکرد مناسب جهت دستيابي به اهداف مشخص شده در راستاي مأموريت و فلسفه وجودي سازمان یا جریان. به عبارت ديگر استراتژيها ميبايست تحليلهاي محيطي را منعکس کرده و منتج به رسيدن به مأموريت و اهداف شوند. چهار عامل اصلی در تعیین هدف استراتژیک یک جنبش اجتماعی عبارتند از: علت های ساختاری، انتظارات ملموس ذی نفعان، ساخت فرصت های سیاسی و توانایی و امکانات کنشگران جنبش. در واقع، فصل مشترک این چهار عامل است که هدف استراتژیک یک جنبش اجتماعی را مشخص می سازد. با توجه به اینکه حرکت ملی آزربایجان یک حرکت مدنی و مردمی می باشد باید به گونه ای رفتار کند که تمامی اقشار جامعه را در بر گیرد. یعنی جذب حداکثری و دفع حداقلی. همچنین فعالین مدنی با راهکارهای مختلف و به صورت کاملا، مدنی و سیستماتیک حق اعتراضی خود را در قبال تبعیض ها نشان دهند. برای مثال، جنبش ضد تبعيض نژادي مارتين لوتر کينگ استراتژي روشني داشت. وی وقتي به «روزا پارک» می رفت در سمت سفيد پوستان در اتوبوس نشسته و مورد تنبيه قرار مي گيرد. عمل وي در درون کل استراتژي جنبش اهميت مي يابد. وقتي که جنبش استراتژي تحريم اتوبوس ها توسط سياهان را دنبال مي کند و از آن به عنوان اهرمي براي دستيابي به اهدافش استفاده مي کند. استراتژی حرکت باید متناسب با موقعیت زمانی و مکانی تعیین و تعریف گردد. مثالی که در بحث تعیین استراتژی متناسب با موقعیت مکانی می توان بدان اشاره داشت بحث انتخابات می باشد. در جریان انتخابات، ما با دو عامل کیفی و مکانی روبرو هستیم. وقتی بحث انتخابات شورای شهر، مجلس یا ریاست جمهوری است، مطمئنا حضور یا عدم حضور در انتخابات از منظر کیفی متفاوت است. همچنین از دید مکانی انتخابات شورای شهر و مجلس در منطقه غرب آزربایجان به مراتب با ارزشتر از انتخابات ریاست جمهوری است و این عامل مکانی در تعیین استراتژی ها باید در نظر گرفته شود. پس برای تعیین استراتژی های مناسب، مشارکت و هویت جمعی یکی از ارکان اصلی می باشد.
استراتژی هایی می توانند هدف یک جنبش را در مسیر حرکت آن محقق سازند که بر مشارکت عموم متکی باشند. به عبارت دیگر، ابزاری می تواند همسو با اهداف باشد که بر مبنای مشارکت همگان طراحی شود. همانگونه که برای انتخاب هدف، گفتگو و اجماع لازم است؛ برای تحقق آن نیز دخالت و مشارکت ضرورت دارد.
7- آسیب شناسی و تجزیه و تحلیل فرایندها و عملکرد حرکت ملی آزربایجان: یکی از اساسی ترین مسائلی که در علم مدیریت استراتژیک باید دقت بیشتری کرد، بحث تجزیه و تحلیل فرآیندها و عملکردها (کنش ها و واکنش های صورت گرفته توسط فعالین مدنی) می باشد. تجزیه و تحلیل باید به دور از غرض ورزی و توسط اشخاص مجرب و کارکشته انجام گیرد. عدم تحلیل عملکردها و آسیب شناسی باعث می شود تا فرصت ها از بین رفته و تهدیدها انباشته گردد. تجزیه و تحلیل را می توان با توجه به اهداف مربوطه به سه گروه عمده توصیفی ، پیش گویانه و تجویزی تقسیم کرد.
الف) تجزیه و تحلیل توصیفی: شامل جمع آوری، سازماندهی و گروه بندی رفتارها و عملکردها است. با این که این نوع تحلیل بسیار مفید و کارساز است ولی در خصوص این که چرا این نتایج تولید شده است و یا این که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، سکوت می کند. این تجزیه تحلیل برای ما نقاط ضعف و قدرت را نشان و مزایا و معایب را بیان می کند. برای مثال می توان به قیام خرداد 85 اشاره داشت که تا به امروز تحلیل های درستی از این قیام به تحریر درنیامده است. رخدادهای این چنینی نیاز به تحلیل های متعدد از جانب روشنفکران حرکت دارد تا بتوان در مواردی که حرکت نیاز به واکنش دارد بیشترین دریافتی را با کمترین هزینه داشته باشد. بعد از خرداد 85، حرکت از یک مقطع شعوری به یک مقطع جدید شوری رسید که عدم شناخت و معرفی صحیح باعث شده است تا افراط و تفریط نسبت به گذشته بیشتر و در پاره ای از موارد باعث هزینه های گرانی را در دست حرکت بگذارد. دستگیری و بازداشت های متعدد، تکروی های احساسی، تفرقه و تخریب از جمله مواردی است که می توان بدان ها اشاره داشت.
ب) تجزیه و تحلیل پیش گویانه: همان گونه که مشخص است، در این مرحله ما با استفاده از تحلیل ها، اطلاعات و داده های گذشته به منظور پیش بینی آینده استفاده نمود. در این نوع تحلیل، ابتدا ارتباط بین عامل های تاثیرگذار شناسایی می گردد و در ادامه، احتمال وقوع یک پدیده و یا رویداد را پیش بینی می کند. بر فرض مثال: خشک شدن دریاچه اورمیه باعث بروز مشکلات اساسی در منطقه آزربایجان خواهد داشت. در نگاه اول، این مشکل از بعد زیست محیطی مورد تحلیل قرار می گیرد در حالی که در علم تفکر سیستمی، مسائل را مربوط به هم می داند، یعنی خشک شدن دریاچه به عنوان هسته مرکزی باعث بروز انقلاب بزرگ در منطقه خواهد شد، انقلابی که حیات انسانی را تهدید می کند. نبود آب در منطقه، فرسودگی خاک، معضل بهداشت عمومی و سلامتی، خروج سرمایه گذار، مهاجرت و ... حلقه هایی هستند که در کنار خشک شدن دریاچه می تواند جمع گردند. این حلقه ها باعث افزایش بیکاری، فساد اجتماعی، تخریب محیط و اکوسیستم و موارد دیگر خواهد شد.
ج) تجزیه و تحلیل تجویزی: این نوع تحلیل شامل متدهایی نظیر طراحی تجربی، بهینه سازی و حتی موارد بیشتر است. در تحلیل تجویزی، همانند نسخه ای که یک پزشک تجویز می کند، مجموعه ای از اقدامات لازم پیشنهاد می گردد. طراحی تجربی در تلاش است تا به سوالاتی در خصوص چرایی مواردی که اتفاق افتاده اند، پاسخ دهد. بهینه سازی، یکی دیگر از روش های تحلیل تجویزی است. در این روش، هدف شناسایی سطح ایده آل یک متغیر بخصوص در ارتباط با عناصر دیگر است. همچنین، می توان تجزیه و تحلیل ها را بر اساس نوع رفتار و عملکرد (کنشی یا واکنشی، فردی یا گروهی، محلی، منطقه یا ملی و...) به دو گروه کمی و کیفی تقسیم کرد. تحلیل کیفی، در صدد جمع آوری داده و ایجاد یک شناخت عمیق از دلایل و انگیزه ها برای وقوع یک رویداد خاص است. در تحلیل کمی هدف بررسی تجربی سیستماتیک پدیده از طریق آمار است. تحلیل کیفی نیز به بعد معنوی و رفتاری رویداد می پردازد.
سخن پایانی
با توجه به تغییر و تحولات روز افزون در منطقه و سیاست های دول غربی در خصوص خاورمیانه، ساکنین منطقه را مجاب می کند تا نسبت به این تغییرات عکس العمل نشان داده و در برابر آنها ایستادگی و آمادگی لازم را داشته باشند. هر حرکتی که هدف و موضع مشخصی در قبال این تغییرات نداشته باشد محکوم به شکست خواهد بود. حرکت ملی آزربایجان که به عنوان یک حرکت مدنی در منطقه حضور داشته و دارد باید نقش خود را در تحولات اخیر بیشتر و نمودی تر نماید که شاید خیلی زود دیر شود. استفاده از علوم مدیریتی، اجتماعی و سیاسی باعث می شود که حرکت گام های موثر و مناسبی را برداشته و از لغزش هایی که موجب هزینه های گزاف می شود، جلوگیری نماید. در این مقاله سعی شد تا به صورت خلاصه وار به تحلیل حرکت ملی آزربایجان از دیدگاه مدیریت استراتژیک پرداخته شود. امید است خوانندگان این مقاله، قلم بدستان و روشنفکران حرکت، قصورات مقاله را با تحریر مقالات جدید اصلاح نموده و مشوق اینجانب در ادامه این راه باشند.