ایران کشوری است که ملل مختلفی در آن زندگی میکنند و با توجه به گوناگونی ملل و اقوام میتوان به تورکها، کردها، لرها، عربها، فارسها و بلوچها اشاره کرد در بین این ملل تورکها با جمعیت نزدیک به 30 میلیون نفر اکثریت نسبی را به خود اختصاص داده و ملت بزرگی را در ایران تشکیل میدهند که هم از نظر جغرافیایی و هم از نظر ثروت های طبیعی از قبیل کشاورزی ، صنعت و معدن و نفت و... که در محدوده جغرافیایی تورکها واقع گردیده است و همچنین از نظر موقعیت استراتژیک، پر نفوذترین ملت ایران به حساب می آید.

اما متاسفانه از زمان رضا شاه تا کنون سیاستهای دولت ها اینگونه بوده است که ملت عظیم تورک نباید به ثروت های خدادادی خود دسترسی داشته باشند زیرا این نگرانی در حد وحشت در دل پان فارسها که خود را تافته جدا بافته میدانند بوده که در صورت بیداری ملت تورک آزربایجان بدون شک از موقعیت و جایگاه کاذب  و متزلزل کنونی خود رانده خواهند شد.

جایگاهی که به شهادت مستندات تاریخی، نه از توان و استعداد ذاتی و ملی آنان کسب شده است بلکه به دلیل دارا بودن روحیه ی اطاعت در مقابل استعمارگران و نیاز به جلب حمایت قدرت های فرا منطقه ای برای تصاحب جایگاه حاکمیتی در عین اقلیت بودن به لحاظ جمعیتی، برای اجرای سیاستهای  جاه طلبانه در منطقه بخصوص مهار ملت تورک، از سوی استعمار پیر، مناسب و مورد توجه قرار گرفت. زیرا قابلیت نوکری و آلت دست شدن را در آنها یافته بود . حال با توجه به سطور فوق و موقعیت متزلزل شوونیسم فارس در جغرافیای سیاسی ایران .

طبیعی است که آنان برای حفظ این جایگاه به هر عمل غیر اخلاقی و جابرانه ای دست بزنند. از جمله: سرکوب هر نوع اندیشه و حرکتی که روح ملی ملل تحت اسارت را به جنبش در آوَرَد. یکی از جنبشهای رهایی بخش در ایران، حرکت ملی آزربایجان است که سالها است به رغم تمامی دسیسه ها برای سرکوب و یا مهار و حتی انحراف آن، هچنان استوار به راه خود ادامه می دهد. اما واقعیت این است که شوونیسم فارس نیز هجمه های خود را روز به روز پیچیده تر می کند. چنانکه تلاش دارد از نقطه ای که به حق نقطه ی قوت حرکت ملی است روزنه های ضعفی را یافته و از آنجا نفوذ نماید.

آنان تلاش دارند از کم تجربه گی جوانان سوء استفاده نموده و این فرصت  پتانسیلیِ عظیم را به تهدید بر علیه حرکت ملی آزربایجان مبدل سازند. به عنواان مثال؛  یکی از جریانهای اخیر که از سلسله توطئه های هدفمند عاملین پان فارسیسم به اجرا گذاشته شد، توهین شنیع نشریه ی "طرح نو" به ملت تورک میباشد. در این مقاله قصد آن نداریم تا عمق نفرت و وحشت دشمنان این ملت و یا ابزار استحاله قراردادن ادبیات سُخره برای سرکوب و پایین آوردن غرور و باور ملی خصوصا در بین کودکان و نوجوانان آزربایجانی را بررسی نماییم. بلکه هر چند کوتاه به اهداف موذیانه ای که  عاملین شوونیسم فارس به دنبال آن میباشند را خواهیم شکافت.

اگر حدود 10 سال به عقب برگردیم؛ حدود 22\ اردبیهشت\1385توهین روزنامه ایران به ملت تورک آشکار شد. بعد از آن تمامی فعالین راستین حرکت ملی آزربایجان به صورت شبانه روزی تلاش نمودند تا به وسیله ی شبنامه ، سی دی و رسانه های مجازی ابتدا ملت را آگاه به عمق فاجعه، و سپس برای اعتراضات خیابانی فرا خواندند. اما با همه ی تلاشهای خستگی ناپذیر فعالین آن هم به صورت ملموس در جامعه، مردم آگاه شهرهمیشه سربلند آزربایجان یعنی تبریز، در اول خرداد ماه یعنی حدود 10 روز بعد از آشکار شدن توهین به خیابانها آمدند و متعاقب آن دیگر شهرها در روزهای بعدی و آخرین ضربه بر پیکره مجسمه توخالی شوونیسم توسط مردم غیور شهر اردبیل در 6\خرداد\1385 فرود آمد. یعنی 16 روز تلاش لازم بود تا مردم را به خیابانها بیاوریم. اگر همین تجربیات کوتاه را جوانان ما لحاظ نمایند جواب برخی از سوالات که اذهان پاکشان را مشغول نموده را خواهند یافت.

یکی از سوالات، اینکه: چرا دیگر حرکت ملی آزربایجان نمی تواند اعتراضات خیابانی به عظمت قیام خرداد 85 ترتیب دهد؟ البته عوامل و دلایل بسیاری برای آن می توان برشمرد. اما در  اینجا از منظر بحث بالا مسئله را بررسی خواهیم نمود. زمانی که اردوگاه شوونیسم با قیام خرداد 85 رویای خود را پریشان دید. تمامی توان سخت افزاری و نرم افزاری خود را به کار گرفت  تا دیگر دچار چنین غافل گیری نشود. لذا بر آن شد تا با ایجاد بحرانهای پیا پی با هدف تخلیه ی انرژی و تحلیل پتانسیل فعالین و ملت آذربایجان و مدیریت آن بدست عوامل نفوذی و بعضا ناآگاه به پیچیدگی مبارزه، ابتکار عمل را به دست گیرد. که متاسفانه در مواردی چند به موفقیت هایی نیز دست یافت.

با گسترش میدان مانور با یاری ابزارهای مدرن در فضای مجازی، نور امید وصف ناپذیری در دل هر فعالی روشن شد، زیرا روند موجود با تمامی توان به سوی خروج قدرت رسانه ای از انحصار دولتها و حاکمان پیش می رفت. و این نشانه ی خوبی بود برای بهتر شدن اوضاع. اما با گذشت کوتاه زمانی در یافتیم، آن عرصه ای که به زعم ما پلی برای آزادی ملل تحت ستم می تواند باشد، خود ابزار سر در گمی فعالان شده است اما نه به خودی خود، بلکه با تلاش شبانه روزی "کارمندان مجازی" شوونیسم فارس که با حضور بسیار پر رنگ اما نامحسوس خود و با بکار گیری عاملین درون حرکتی خود، همچنین سهل انگاری و بی دقتی برخی از جوانان پاکمان و یاللعجب برخی به ظاهر با تجربه!هایمان توانستند در مواقعی از جمله در مسئله ی"طرح نو" حرکت را دچار سر در گمی و بی عملی نمایند.

آنان بعد از آشکار شدن توهین در روز شنبه بلا فاصله برای روز یکشنبه فراخوان صادر نمودند، روز یکشنبه زمان موعود فرا نرسیده برای دوشنبه و دوشنبه برای سه شنبه و در نهایت بعد از تحمیل سرخورگی و القاء ناتوانی بر فعالین و لوث نمودن بزرگترین و مدنی ترین حربه ی حرکت ملی یعنی اعتراضات سیل آسای خیابانی، روز سه شنبه نیز برای روز پنج شنبه فراخوان صادر نمودند و متاسفانه چنان موجی از ملغمه ی صداقت و غرض به پا شد که حتی برخی از تشکلها، جریانها و رسانه های با سابقه ی ملی نیز با آن همراه شدند و نتیجه آن شد که دیدیم!. به یاد داشته باشیم که قدرت و اعتبار اعتراضات خیابانی در کثرت حضور مردم است نه اینکه در هر شهری چند ده نفر ملتچی آکتیو و از جان گذشته را به عرصه آوریم و هزینه را به جای آنکه بین ملت سر شکن نموده و حس مشارکت در آنان ایجاد کنیم. غفلت نموده موتور حرکت ملی، یعنی جوانان و فعالین صادق را در عرصه تنها گذاشته و آنان را خدای ناکرده دچار یاس و نا امیدی نماییم.

آری کارگزاران شوونیسم فارس با لحاظ تجربه قیام خرداد 85 تلاش دارند به هر وسیله ای  فرصت و ابتکار عمل را خصوصا در مواقع اعتراضی از دست فعالین بربایند. آنان حتی در قضیه ی "فتیله" نیز کم و بیش به آن دست یازیدند چنانچه به گفته فعالین اکثر شهرها: "فضای مجازی فرصت آن را به ما نداد تا مردم را به موضوع آگاه و روح اعتراضی و هیجان اجتماعی لازم را بوجود آوریم و آنگاه به خیابانها فرا بخوانیم". اما این فضای مجازی نبود که این سر در گمی را به بار آورد بلکه عدم هوشیاری و عدم ثبات رای  برخی فعالین موجب شد تا رویدادها این گونه رقم بخورد. عدم جسارت در مواجهه با جریانسازی و موج سازیهای عوامل امنیتی بود که باعث شد بعد از 10 سال اعتراضات خیابانی صدها هزار نفری حرکت ملی آزربایجان، به چند ده نفر تقلیل یابد.

نکته ی بسیار مهم دیگر اینکه حرکت ملی الزاما مجبور نیست که به هر توهین و رفتار دشمنانه در کف خیابان جواب دهد و در رسیدن به هدف موذیانه و شوم عاملین شوونیسم که همانا تخلیه ی انرژی به صورت مداوم است، ندانسه آنان را همراهی و یاری نماید.

حال برای دست یابی بر این مهم، ضروری است که ضمن هوشیاری تمامی فعالین صادق خصوصا در فضای مجازی، کارویژه و اعتبار کانالها، گروهها و... که همانا اطلاع رسانی، تبلیغ و تبادل اندیشه میباشد را مد نظر قرار داده و اجازه ندهند افرادی با سوء استفاده از فضای مجازی، برُنده ترین شمشیرحرکت ملی، یعنی اعتراضات مدنی و سیل آسای ملت آزربایجان که به حق لرزه بر اندام شوونیسم فارس انداخته را کُند و لوث نمایند. و دقت نمایند تا زمانی که فعالین در داخل تصمیم  نگرفته و اقدامی در متن جامعه( با ابزارهای حقیقی)  برای فراخوان انجام نداده اند از همراهی با هر گونه فراخون خصوصا جهت اعتراضات خیابانی خودداری نمایند.

اما جای بسی تعجب است که برای برخی امر مشتبه شده است که هرموقع اراده شود مردم به خیابانها سرازیر خواهند شد این تصور بسیار خام از کجا نشات میگیرد مگر میشود بدون اطلاع رسانی کافی مردم را به خیابانها فراخوند. آیا نمی بینند حاکمیتی که تمامی ابزارهای هژمونیک و رسانه ای را در اختیار دارد. برای مناسبتهایی چون 22بهمن، روز قدس و... از دو-سه ماه قبل با تمام توان رسانه ای و حتی دیگر ابزارها، تبلیغاتی آنچنانی براه می اندازد تا بتواند مردم! همیشه در صحنه را به خیابانها بکشاند آیا بدون پخش شبنامه و اعلانیه های ملموس که اعتبار خاص خود را در بین ملت آذربایجان دارد، فقط به امید فضای مجازی و حتی تلویزیون که هر موقع اراده کنند می توانند با پارازیت از کار  بیندازند می شود خرداد 85 دیگری رقم زد؟

در پایان به عنوان یکی از سربازان حرکت ملی از بزرگان و تشکلهای حرکت انتظار دارم تا در اسرع وقت با اقداماتی لازم و موثر تلاش نمایند تا مرجع رسانه ای معتبری را به عموم فعالین معرفی نمایند(فقط به عنوان اطلاع رسان) تا از بروز تشتت و سر درگمی خصوصا در مورد فراخوان برای اعتراضات خیابانی جلوگیری شود در غیر این صورت سربازان گمنام همیشه حاضر در فضای مجازی، ضربات بس جبران ناپذیری را به ملت و حرکت ملی آزربایجان خواهند زد.

report