در مقاله قبلی خود تحت عنوان”تحت تاثیر تبلیغات منفی ایرانیان و سیاست “بازی با کلمات “ قرار نگیریم “ سعی کرده بودم، کم هم که شده اشاره ای کوتاه به بازیهای سیاسی اداره اطلاعات از جمله چرایی و چگونگی ایجاد اصطلاحات سیاسی داشته باشم .
اطلاعات رژیم تا بدین روز تحمل هیچ گونه جنبش و فعالیت سیاسی ،اجتماعی ،ادبی،حتی محیط زیستی (مانند نجات دریاچه اورمیه) در چهارچوب قوانین خود جمهوری اسلامی را هم نداشته است. اداره اطلاعات که حتی تحمل ابراز هویت یک انسانی را ندارد چگونه میتواند از حقوق یک انسان، که این حقوق هم توسط خودشان پایمال شده بیاد و حمایتی انجام دهد؟ اگر اصطلاح “هویت طلبی” اداره اطلاعات همان” کیملکچیلیک” و “میلیتچیلیک” است، چگونه میتواند از فعالیتها مشروع یک “کیملکچی” حرف بزند یا از “میلیتچی” حمایت کند، در حالی که زندانهای رژیم پر از همین انسانهاست ؟ رژیمی که با جمله “من تورکم -وطن من آزربایجان است “ مشکل اساسی دارد!در نظامی که حتی اگر کسی مخاطب به رژیم و در چاهارچوپ قوانین عقیم خود رژیم بگوید “ قانون اساسی خودت را اجرا کن “ فورا مجازات و حبس میشود! رژیمی که موجودیت خود را ،با انکار موجودیت دیگر ملل غیر فارس و اسیرایجاد کرده است آیا میتواند بقول خودش “هویت طلبی “یا همان هویّت گرائی غیر فارسی و تاریخ غیر ایرانی را تحمل کند ؟
بیشتر آزربایجانیهایی که تا بدین روز شکنجه کرده است بازداشت کرده است کسانی بوده اند که در چهارچوب خود قوانین رژیم فعالیت هویّت گرائی کرده اند.
دامی که برای فعالین حرکت ملی آزربایجان از طرف وزارت اطلاعات پهن شده است:
در ایران همانطور اصطلاحاتی حقوقی- قضایی و جامعه شناسی همچون “ حقوق بشر “امنیت ملی “ حقوق زنان “برابری “ نادرست معنی شده و واژگونه اعمال میشود،کلمه های “هویت طلب”،” تجزیه طلب “هم همانند دیگر انگهای سیاسی و اصلاحات حقوقی-جزائی دستگاه قضایی دولت ایران (هم در پهلوی هم در جمهوری اسلامی) بر اساس تامین منفعتهای خود فارس ها معنی میشود
رژیم ایران هزاران اصطلاحات برای کنترل و سرکوب حرکت ملی اختراع کرده است همانند “هویت طلب”،” تجزیه طلب “ ،”پان تورک “،”تورک ایران “، “ مبارزه مدنی یا غیر مدنی “ (بحث مفصلی دارد )،”واژه اقلیت و قوم “،”اموزش زبان مادری بجای تحصیل در زبان مادری” ،”خائن”،” فعالیت علیه امنیت ملی”....
به عنوان مثال “فعالیت علیه امنیت ملی “چیزی که در تمامی کشور دمکراتیک به معنی فعالیتهای تروریستی -به خطرانداختن جان شهروندان معنی میشود ولی در ایران کسی که به خشکاندن دریاچه ارومیه و نجات ۱۵ میلیون انسان اعتراض کند یا،خواهان تحصیل به زبان مادری باشد،یا به نژاد پرستی اعتراض کند ،”فعال علیه امنیت ملی” خواهد بود چون در ایران امنیت ملی ،به امنیت سیاستهای نژاد پرستانه و اشغال گرانه فارس اطلاق میشود.
متاسفانه بعضی از فعالین ملی با عمق مسئله دقت نمیکنند و بر اساس تعریفها و اصطلاحات خود رژیم سعی میکنند نوع و نحوه فعالیت خود و کاراکتر خود را با آن قالب فرمی که رژیم تعریف کرده، شکل دهند و این هم آن چیزی است که اداره اطلاعات میخواهد.
طبیعی است که “رضایی “ مدیرکل اطلاعات آزربایجانشرقی با این روش میخواهد با یک تیرچند نشان را هدف گیری کند. هدف اول این است که بتواند با بازی کلمات و با ایجاد اصطلاحات و نام گذاری آنها در حرکت ملی آزربایجان شکاف ایجاد کرده وحرکت ملی را با تقسیم کردن به دو دسته “ تجزیه طلب” و “ هویت طلب “ ، به داخل حرکت ملی آزربایجان ترس و نفاق بیفکند . گویا به گفته ایشان تجزیه طلبان را باید مجازات شدید کرد و هویت طلبان را باید محترم شمرد .
در این نقشه شوم اطلاعات، طراحان سناریو از نظر روانی بین فعالین ملی دو دستگی ایجاد کرده و آنهارا به دودسته خوب و بد تجزیه میکنند . هم زمان با تبلیغ “خوب بودن هویت طلبی “، دامنه فعالیت همه ملی گرایان آزربایجان را آزاد و با امنیت نشان داده و گویا با اعلان آزادی و دادن اجازه فعالیت کردن درزمینه های ملی تورکان آزربایجان،به فعالین ملتچی این احساس راحتی بدهد تا آنها آزادانه خودی نشان داده و رژیم هم بتواند هدفها را واضح تر ببیند و فعالین را به دام خود بکشد ،همچنین رژیم با این تاکتیک خواه و نخواه ترس در فعال ملی آزربایجان که مبادا مرز هویت طلبی را گذشته و وارد تجزیه طلبی شود .
گویا در قانونهای اساسی و یا جزائی ایران و یا در دادگاههای ساختگی رژیم “ هویت طلب “تعریف ، معنی و تفهیم شده و برای آنها در قانونهای عقیم و ناقض حقوق بشر رژیم جمهوری اسلامی رنگهای حقوقی هم زده باشند و امروز هم بخواهد زمینه فعالیت آنرا برای فعالیت ملی گرا فراهم کنند.
با اینکه در علوم اجتماعی و سیاسی کشورهای دمکراتیک، چیزی به اسم “ تجزیه طلب” و “ هویت طلب “ موجودیت ندارد و هیچکدام معنای حقوقی و سیاسی ندارند، در مقابل اصطلاحاتی چون “استقلال چیها” (استقلال طلبان) بارمثبت و معنی مثبت در خود دارند. ولیکن در کشور سیاسی موسوم به ایران در ۸۰ سال گذشته، تمامی معانی حقوقی و اجتماعی کامل برعکس و در جهت تامین منفعتهای رژیم فارس معنی شده است .
برفرض محال، اگر همین اصطلاح “هویت طلبی” را هم علوم اجتماعی و یا سیاسی در جهان دمکراتیک و حقوق بین الملل میشناخت بازهمانطور که بالا اشاره کردم در ایران معنی دیگری بهخود میگرفت،( در ایران ، دفاع از حقوق بشر یعنی تبلیغ علیه نظام امنیت ملی یعنی امنیت قوم فارس، فعال ملی یعنی “ تجزیه طلب” ، استقلال چی یعنی تجزیه طلب ، پان ترکیسم یعنی شونیست و کشور گشا ، فعال محیط زیست یعنی برهم زن امنیت ملی ، ملی گرا یعنی جاسوس بیگانه...)
هدف دیگر رضایی ازتبلیغ کلمات “ تجزیه طلب” و “ هویت طلب “این است که میخواهد بگوید، حرکت ملی آزربایجان عاجزانه از رژیم ایران و ایرانیها (فارس ها) چیزی طلب میکند که حقش نیست . گویا غاصبان تمامی حقوق ترکان آزربایجان را غصب نکرده و استعمارگر موجود در آزربایجان خود رژیم فارس نیست !.
میدانیم که زبان فارسی، زبان ناقص و عقیمی است و منشأ بیشتر کلمات از زبان عربی و تورکی میباشد و اکثر افعال فارسی بی ریشه و معنی هستند که در معنی مقصود را نمیرسانند (طلب کار ،قسم خوردن ،آب خوردن ،زمین خوردن ،خون جیگر خوردن ،سر دواندن ، و ..)چون از نظر افعال زبان فارسی بسیار فقیر است یا باید از افعال و کلمات دیگر زبانها مستقیم استفاده کنیم (بشقاب ،قاشق، اتاق، آقا ،خانم ،خواهر برادر مادر پدر ،چادر، قایق ،هویت، خلیج ،پرچم ،ورود ممنوع هویت طلبی تجزیه طلبی ،قاچاق)یا باید برای کلمات از ترکیب کلمات مختلف دیگر زبانها با فارسی استفاده کنیم (قاچاق کردن ،محاکمه شدن ،خلیج ف ا ر س )و یا هم مجبور باید برای صرف یک فعل معادل زبان دیگری همانند تورکی یا عربی یک جملهای طویل بسازیم(دیرماشماق =بالای چیزی عمودی رفتن ).
حزب نازی آلمان نمونه بارزمقدس سازی نژاد بود، با ساختن بت مقدسی از نژاد ژرمن و نسبت دادن مخالفین خود به قوم یهود موجب قتل عام میلیونها یهودی شدند و یا استالین با مقدس جلوه دادن اعاده حقوق زحمتکشان زیر پرچم حزب کمونیست شوروی و با چسباندن بر چسبهائی از قبیل اپورتونیسم یا ریوزیونیسم و نسبت دادن آنها به جیره خواران کاپیتالیسم و امپریالیسم، مخالفین خود را بشکل فله ائی قتل عام کرد و حتی تروتسکی بنیان گذار ارتش سرخ در خارج از شوروی به قتل رسید.
یا در یوگسلاوی توسط ژنرال تیتو و یا در کامبوج توسط پولپت و یا درشیلی توسط پینوشه، همان نسخه پیچیده شد، در ایران این نوع دیکتاتوری با سیستم فوق العاده بغرنجی ظهور پیدا کرده و بشکل کاملاّ دولتی و تمام ملتی توسط دولت و ملت فارس بر علیه ملتهای غیر فارس تحمیل شده و با زرنگی تمام که مختص خصلت آخوند مأبانه پرشیاها می باشد، مثل، ای بابا این حرفها چیه، من و تو که نداریم، و طبیعاّ متعاقباّ، مال خودم مال من مال مردم مال من، ملت پارس آریائی با ادغام و مخدوش کردن مرزهای منافع ملتها، عملاّ با زرنگی و شگرد خاصی به موجودیت و حفظ مرزهای ایران رنگ و لعابی مقدس دادند وهمچون آیات قرآن به این مرزهای سیاسی که ۹۰ سال از عمر آن نمیگذارد قدوسیت داده اند.
بدنبال آن با پیوند زدن زبان فارسی بعنوان عضوی جدا نا پذیر از ایران و رسمیت قانونی بخشیدن و بخاطر داشتن حروف عربی رسمیت شرعی به آن داده اند، و از فردوسی هم پیامبری بعنوان زنده کننده زبان فارسی ساخته اند، بسی رنج بردم در این سال سی، عجم زنده کردم بدین پارسی و کتاب شاهنامه او را همانند کلام الله حالت تقدس دادند و از کورش هم پیامبری شبیه نوح ساختند و شروع پیدایش انسان را به او نسبت دادند، اگر خوب توجه کنید که چگونه با مظلوم نمائی و از اینکه قهرمان مظلومی بنام فردوسی ٣٠ سال از عمر خود را برای زنده کردن ایران از دست اعراب وحشی و زنده کردن زبان پارسی سپری کرده است.
خوب توجه کرده باشید ایجاد چنین دیکتاتوری تمام ملیتی ملت فارس بشکل قفل و بست چهار میخ شده که هم حالت ملی میهنی و هم حالت تقدس به آن داده شده، که در چهارچوب این تقدس منافع یگانه ملتی که حفظ و حراست شده، آنهم منافع ملت فارس است و در این افکار تقدس مآبانه، نه حرفی از ملت تورک و نه حرفی از زبان تورکی رفته، فقط با بکاربردن کلماتی مثل قوم آذری تلاش کردند بشکل دستپاجه ائی کلمه ملت تورک را ماست مالی کنند و عدم وجود ملتی بجز ملت فارس را رسمیت ببخشند و بدنبال آن معترضین به سیستم و ذهنیت فارس ساخته را، با ساختن دشمنان فرضی مثل تجزیه طلب و پانتورکیست قلع و قمع کنند.
در فلسفه مبارزه و تاریخ مبارزاتی تورکان «طلب» وجود ندارد
اصلا بکار بردن واژه تجزیه طلب در این رابطه کاملا اشتباه است و فوق العاده این واژه موذیانه انتخاب شده، چون تجزیه یک واژه شیمیائی است که برای جدا کردن دو یا چندین مواد که با هم ترکیب شده اند استفاده می شود و بکار بردن این واژه برای انسان و روایط بین انسانها و ملتها تنها از مغز یک آدم مغرض و فاشیستی می تواند تراوش کند، چون وقتی انسانی می میرد، طبق تعریف واژه تجزیه باید بازماندگان او هم بمیرند، چون تجزیه کار خوبی نیست،یا بجای واژه طلاق زن و مرد بهتر است واژه تجزیه زن و شوهر را بکارببرند چون طلاق کار خوبی نیست.
“طلب” در اصل کلمهای عربی است که به معنای “ درخواست عاجزانه “ چیزی از کسی و “ انتظار بخشش” کردن از کسیهمراه با” التماس و یا اجازه خواستن” است.
کلمات “ تجزیه طلب” و “ هویت طلب “ کلماتی هستند که از طرف خود رژیم های پارسی در جهت تامین منافع فارسها و تداوم حاکمیتهای فارس وهمچنین برای ادامه سیاستهای اشغالگری و استعمار جغرافیاهای ملل غیر فارس ، طراحی شده است . برای جا انداختن وعامیانه کردن کلمات و اصطلاحات طراحی شده در همه طبقات تبلیغ میکنند تااین اصطلاحات بر زبانهای خود فعالین ملی آزربایجان و ملل غیر فارس افتاده و با تکرار آن در ضمیر ناخوداگاه آنها این کلمات با تعریفهای سیاسی رژیم تداعی کند .”حرکت ملی آزربایجان طیفهای ملی متفاوت ، گاها متفاوت از جامعه آزربایجان را در خود پرورش میدهد ، ولی در طول تاریخ از نظر ترمنولوژی مبارزاتی و اصطلاحات ملی، خود را داراست و ادبیات مبارزاتی و اصطلاحات سیاسی مخصوص خود را دارد .
فعل “آلماق “(گرفتن حق خود با مبارزه)اساس فلسفه مبارزات تورکان را تشکیل میدهد. گرفتن حقوق ملی بر اساس مبارزه و اراده ملی بنا نهاده شده است نه انتظار طلب بخشش و طلب از کسی که آن حق را از او گرفته.
حق آلماق، ایستیقلال آلماق ، اوج آلماق (انتقام گرفتن)حقیقاّ طلب کردن در اصول اخلاقی و مبارزاتی تورکان نبوده و نیست تورکان خود حق پایمال شده خود را از غاصبان در طول تاریخ گرفته اند طلب کردن در واقع درخواست اذن و یا خواهش عاجزانه از ارباب یا خداوند است. آزربایجانی هویت طلب نیست هویتی از فارس نمیخواهد طلب کند! برعکس. آزربایجانی ملی گرا میباشد میخواهد با مبارزه حقوق پایمال شده خود را باز پس گیرد.در طول تاریخ تورکان همیشه با مبارزه عالیه غاصبان پیروزی و باز پس گرفتن حقوق ملی امکان پذیر است!نه با طلب خواهش از اشغالگردر زبان وادبیات تورکی کلمه” طلب “ به معنی “ایستمک” در معادل”یالوارماق “ (در خواست عاجزانه چیزی از کسی-اذن اجازه -التماس خواهش-خود کمبینی ) است کلمه طلب به معنی به معنی” ایستمک “در فلسفه مبارزاتی تورکان نبوده و نیست .تورکان در تمام برهه های تاریخی از نظر سیاسی و ملی از قدرتهای دیگری، اللخصوص از غاصبان ،حقوق خودشان طلب نکرده اند حتی از نظر متولوژی و فلسفه زندگی در میان تورکان “التماس کردن” و”درخواست عاجزانه کردن “ درشان یک انسان تورک نیست و هیچگاه یک تورک حق خود را درخواست نمیکند بلکه میگیرد. این مسئله در طول تاریخ و تمامی وگه سیاسی و ملی و حتا ادبیات شفاهیکتبی و حتی رمان ها و ضربالمثلهای تورکان به وضوح دیده میشود.
“حاقی ورمزلر ، آلارلار” (حق دادنی نیست گرفتنی است ) “حاقینی گوزلسن حاقسیز اولارسان “ (منتظر داده شدن حق خود مشو ،چون که حق با تو نخواهد بود )
باید توجه کنیم که در اساس مبارزاتی آزربایجان،حرکت ملی آزربایجان جنوبی از رژیم ایران چیزی را درخواست با التماس نمیکند. کاملا بلعکس،حرکت ملی آزربایجان جنوبی میخواهد حق و حقوق خود با اراده ملی خود تحقق بخشد. حرکت ملی آزربایجان در پروسه مبارزه برای آزادی آزربایجان و احقاق حقوق ملی ملت تورک در جغرافیا ایران تا کنون توانسته با قاعدهها و تعریفهای خود مبارزه کند. جز اندک آزربایجانیها که با وابستگی نزدیک یا دور به رژیم دانسته یا ندانسته رژیم جمهوری اسلامی را مشروع و قانون اساسی آن را به رسمیت میشناسد. از رژیم انتظاراتی و توقع های دارند.
تجزیه طلب،موجودیت خارجی دارد ؟ به جز سیستم دیکتاتوری چیز به نام تجزیه طلبی در فرهنگ سیاسی دمکراتیک موجود است ؟
در ایران”تجزیه طلب “ و مارک تجزیه طلبی، انگی بیش نیست و به کسی زده میشود که گویا میخواهد به کمک بیگانه ،یک ملت واحد بنام ایرانی را تجزیه کند.
میدانیم که در تعریف ملت، چیزی به اسم ملت ایرانی و هویت ایرانی موجودیت واقعی ندارد. در جغرافیایی سیاسی ایران ملتهای غیر فارس متفاوتی هستند ولی با ایجاد کشور باسمهای ایران در ۹۰ سال پیش، هویت مجعول ایرانی هم که همانا با هویت فارس معنی میشود بوجود آمد و برای این منظور برای هویت قلابی ایرانی پارامترهای هویتی و تاریخی و سیاسی برابر با فارس ساختند .
تجزیه کلمه ای است که از علم شیمی گرفته شده و در اصل به جدا شدن ۲ عنصر تشکیل دهنده یک ماده گفته میشودکه قبلا باهم ترکیب شده و با این ترکیب ، خواص اولیه خود را تغییر و ماده جدیدی را تشکیل داده بودند. ۲ عنصر تشکیل دهنده بعد از تجزیه به حالت دیگری تبدیل میشوند .
از نظر جامعه شناسی و حقوق سیاسی چیزی به اسم تجزیه موجود نیست. در جوامع پیشرفته و دمکراتیک، استقلال گرائی یک سیاست مشروع میباشد ، استقلال گرائی هم از نظر علوم اجتماعی هم سیاسی و هم اینکه از نظر حقوق بین الملل عملیست مثبت !
استقلال حق اولیه هر انسان بالغ است و همین علوم این حق انسانی را به گروهی از انسانها ،که ملت ها را تشکیل میدهد داده است. یعنی همانطور که استقلال حق طبیعی و مسلم ۱ انسان است حق طبیعی و مسلم جمعی از همان انسان نیز میباشد.
امروز در جوامع اروپا، کانادا ،آمریکا هنوز ملتهایی از عصرهای استعمارگری غرب در جغرافیا سیاسی آنها باقی مانده اند که غرب به خواست استقلال آنها با احترام مینگرد و سعی میکنند تمامی حقوق ملی آن ملتها را با رسمیت شناخته و حتی راه مبارزه استقلال آنها را در عرصه سیاست ملی خود (همچون مجلسهای ملی) باز کنند.کانادا و ملت کبک- انگلیس ملت ایرلند و ملت اسکاتلند -اسپانیا و ملت کاتالون -بلژیک و ملت فلامنک - ....
حال فرض را بر این میگذاریم که” تجزیه طلب” چیزی من در آوردی از طرف غاصبان پارس نیست و فرض میکنیم، در دنیا چنین اصطلاحی، معنی حقوقی ووجود سیاسی دارد.حال اگر در مغز متوهم زده شونیست فارس، سیاست به مانند علم شیمی بوده و در منطق شونیست، باید به انسانها و ملتها به همانند ماده نگریست! و به ملل غیر فارس عنصرهای تشکیل دهنده ایران و ملّیت ایرانی نگریست! بازاین منطق فرضی نمیتواند برای اشغال گری فارس پرده کتمانی برای غصب کار بودنش باشد.اینجا سوال پیش میآید:
اگر به پارامترهای هویتی ملتی جعلی ایرانی نگاه کنیم به وضوح میبینیم که ویژگیها و تعریفهای ایران و ایرانی :زبان ملی= زبان فارسی - دین ملی= دین شیعه با رنگ پارسی و ولی فقیه شده (۵۰% جمعیت ایران حتی شیعه نیستند )، فرهنگ و تاریخ ملی =فرهنگ پارس و تاریخ جعل شده آریایی ..معنی و اعمال شده است.
آیا ملت تورک آزربایجان با فارس هم ملت است که اگر آزربایجان بخواهد تجزیه شود هردو پارامترهای هویتی خودش را از دست دهد؟ یا ایران یک کشور طبیعی و غیر سیاسی با اتنیک یا دین یکدست است که ملل غیر فارس را تجزیه طلب بنامی ؟
ما چه پارامتر مشترک ملی و هویتی با فارس داریم که آن را با تجزیه ایران از دست دهیم ؟ملت تورک کدام ویژگیها و یا منافع یکسان در معنی”ملت ایرانی “ ودر جغرافیایی سیاسی ایران داشته یا دارد و در ایجاد ایران باسمهای چه نقشی و منفعتی برده که امروز با تجزیه ایران و مستقل شدن آزربایجان، آن ویژگی یا منفعت را از دست خواهد داد؟!
اگر تجزیه در ایران به این معنی است !با همین تعبیر، این فارسها هستند که تجزیه طلب اند به سیاست واقعی و آنچه که دنیای واقعی اتفاق افتاده نگاه کنیم. میبینیم که ۹۰ سال پیش با ایجاد ایران و با آغاز اشغال گری فارسی زیر نام هویت ایرانی، باعث شد که بلوچستان به دو نیم بلوچستان شرقی و غربی ،تورکمنستان به دو تورکمنستان شمالی و جنوبی ،آزربایجان به آزربایجان جنوبی و شمالی ،عربستان به عربستان سودی و عربستان الاحواز تقسیم شده وتجزیه گرداند. اگر تجزیه طلبی این است نتیجه میگیریم این فارسها هستند که تجزیه طلب اند و با شوینسیتگری (کشور گشائی) اشغال کرده و مسبب تجزیه آنها شده است .
“ایستیقلالچیلیق” و “ فدرالچیلیق “ یا بقول رضایی تجزیه طلبی استراتژی است، تاکتیک نیست. کسی هم که این راه را طی میکند حتما ملی گرا یا بقول رضایی هویت طلب آزربایجان میباشد واز طرفی فعالیت های ملی فعالان در جهت هدف و استراتژی حرکت ملی است و فعالان میخواهند حرکت آزربایجان را مقصدی برسانند. اگر اینگونه نبود این همه فعالیت ها و در مقابلش خونها ، زندانها، شکنجه ها معنی نداشت .
اگر فعالان ملی فعالیتی میکنند هدف و مقصدی دارند که این راه سخت را میپیمایند. پس رضایئ کدام خط و مرز را بین هویت طلب و تجزیه طلب میتواند بکشد؟ ایشان همانطور که بالا اشاره کردم فقط با این بازی کلمات میخواهد فکرهارا منحرف کرده فعالین را بترساند.
پس اگر استقلال و رهائی از سیادت و اتوریته دولت و ملت فارس تجزیه طلبی است، پس زنده باد تجزیه طلبی.
دشمن فرضی دیگری بنام پانتورکیست
بر فرض اگر تجزیه طلبی یک اصطلاح سیاسی یا جامعه شناسی هم باشد در آزربایجان کسی تجزیه طلب نیست چون کسی نمیخواهد آزربایجان را آزربایجان جدا کند ولی در آزربایجان استقلال خواه فراوان است که میخواهد ملت تورک و وطنشان آزربایجان از اشغال ایران آزاد گردد.
پان درعلم سیاست یعنی اتحاد و یکپارچگی مردم هم عقیده ،هم زبان ،هم ملت ،هم دین ،....و پان بودن در جوامع غرب چیز منفی و بدی نیست.
به پان بار منفی میدهد تا با این برچسب بتوانند حرکت ملی آزربایجان را راحت تر سرکوب کرده و این سرکوب را مشروع نشان دهند .اگر آزربایجانی پان تورکیسم باشند بازخواهان عملی غیر انسانی را نیست !
برعکس آزربایجانیها اتحاد میان تورکان را میخواهند یعنی پان تورکها بدون تجاوز به حقوق و اراضی دیگران بدنبال اتحاد و یکی کردن تورک هستند!یعنی تماماً برعکس شوینیسم و اشغال گری ایرانی!
شوینسیم یعنی توسعه طلبی و کشور گشائی ، شوینسیت فارس در واقع مثل اینکه انعکاس تصویر شوینسیم فارس را در آئینه پانتورکیسم می خوانند و پانتورکیسم را بجای شوینسیم فارس به ملت تورک آذربایجان نسبت می دهند.
تکرار طوطی وار واژه های هویت طلب ، پانتورکیسم و تجزیه طلب توسط روشنفکران مدعی پست مدرنیسم فارس، که به خودی خود نماینگر عدم مرزبندی اینان با ذهنیت نژادپرستی می باشند، که خود مدرکی بر عدم درک الفبای دمکراسی در بین قشر جوان یا قشرروشنفکر فارس می باشد.
نتیجه
حرکت ملی آزربایجان جنوبی ادبیات سیاسی ثروتمندی را داراست با اینکه سکان حرکت ملی آزربایجان دست نسل جدید آزربایجان، جوانان غیور تورک است ولی بعد از حکومت ملی آزربایجان در سال ۱۳۲۴ تا بدین روز، مخصوصاً ۲-۳ نسل گذشته آنچنان تجربه سیاسی از دوران دور-نزدیک حرکت ملی آزربایجان جنوبی ندارند (سوای حرکت خلق مسلمان و قیام سولدوز ۱۳۵۸ ) ولی جوانان و سکان داران حرکت ملی آزربایجان ،با هوشیاری میتوانند تلهها و دام های دشمنانی همچون اطلاعات را براحتی شناسایی و خنثئ کنند.
ما نسل جدید باید به ۲ اصل مهم توجه کنیم : اولا ، کسی که حقوق ملی آزربایجان را غصب کرده هیچگاه آنرا به آزربایجان پس نخواهد داد اگر قرار بود رژیمهای ایرانی =فارس حقوق ملی تورک یا عرب یا بلوچ را برسمیت بشناسد پس چرا آن حقوق ملی را از اول غصب میکرد ؟! انتظاراینکه رژیم برای ملل غیر فارس تحت استعمارخود اللخصوص آزربایجان جنوبی حقوق غصب کرده را بازپس دهد خیالی بسی خام و عبث است. هویت و موجودیت این رژیم، با غصب حقوق ملی ملل غیر فارس در ایران واشغال وطنهای آنها تعریف شده است و بازپس دادن حقوق ملی به ملل غیر فارس به معنی انکار خود فارس،با دست خویش هست.
دوماً ایران ،ظرفیت و پتانسیل دموکراسی ندارد که به مانند کشورهای غرب حق تعیین سرنوشت ملل را به عهده ملت مزبور گذاشته و مبارزه آن را به رسمیت بشناسد . ایران یک کشور سیاسی است که ۹۰ سال پیش بزوراسلحه و کودتا و با خون ریزی ها به سلطه فارس ها و اربابانشان انگلیس درآمد.هدف از ایجاد ایران،از حاکمیت انداختن تورکها وآغاز استعمار ممالک محصور در امپراطوری تورک ممالک محروسه قاجار در یکجا توسط غربی ها ( با ماشهای به نام فارس)بوده و تا بدین روز این کشورباسمه ای بزور اسلحه و نسل کشیهای متمادی سر پا ایستاده است .
یعنی خود و موجودیت ایران واصل ایرانیت تضاد با دموکراسی دارد.اولین شرط دموکراسی ،شناخت و رسمیت دادن به موجودیت ملتها،انکار ایران= پرشین و رسمیت دادن به حق تعیین سرنوشت ملتهاست. یعنی فارس ها باید به استقلال خواهی ملتها احترام گذارند که در این شرایط موجودیت ایران معنی نخواهد یافت. بطبع آن موجودیت خود فارس و جعلیات آن به زیر سوال خواهد رفت،در این شرایط ایرانی هم نخواهد ماند.
فارسها سالیان سال، با تاریخهای جعلی ، با نفرت پراکنی ، تحقیر به ملل غیر فارس ،انکارهویت و موجودیت ملل غیر فارس اسیر در ایران... چیزی به اسم حقوق ملی ملل نمیشناسند ،و امروزهم اثری از ۱ روشنفکر و یا فعال حقوق بشری فارس را نمیتوان یافت که ملل غیر فارس مخصوصاً ملت تورک با بیشترین جمعیت ایران را با حقوق ملی آن بشناسد، اما یهو معجزهای شود برفرض محال، در جامعه فارسها دموکراسی و آزاد اندیشی با معجزهای آمده باشد وهمه فارسها یک شبه دمکرات شوند بازنمیتوانند قبول کنند که باید مجبور شوند با بی ابرویی تاریخ و هویت خود را اصلاح کنند و استعمار کردهها را باز پس دهند یا حداقل از استعمار دست بکشند.
این امر زمانی اتفاق میافتاد که ملتها حق خود را با اراده ملی خود از غاصبان فارس بازپس گیرد و رژیم فارس مجبور شود با حق خود قانع شود .پس ما نباید انتظار دادن حقی از رژیم غاصب داشته باشیم.
با استقلال آزربایجان یا به قول آنها تجزیه ایران،جز اتفاقات خوش چون ،پایان غارت معادن آزربایجان ،پایان استعمار گری فارس در آزربایجان ،برگشت هویت ملی و تاریخ صحیح و ملی به آزربایجان،اداره آزربایجان توسط خود آزربایجانی ،درست شدن موقعیت اجتماعی،سیاسی ، بین المللی و اقتصادی ملت تورک ..... اتفاق بدی برای آزربایجان نخواهد افتاد.و با توضیحاتی که در بالا دادم این فارسها هستند که همه چیز را میبازند هویت، تاریخ، موقعیت بینالمللی، اقتصاد، سیاست، همسایه دوست و مطمئن ....
بسیار هم منطقی هست که رضائی و اطلاعات برای جلوگیری از این باخت همه جانبه ، چنین بازیهای سیاسی بچیند و رژیم وعده دروغ بازپس دادن حق ملل را دهد (روحانی ، اعلمی ،پزشکیان و امثالهم)،یا مداوم آزربایجانیها را دستگیر کند ،شکنجه کند،....
حرکت ملی آزربایجان باید خیلی هشیارتر از قبل عمل کند .حرکت ملی باید با دشمن ملی خود، با تعریفها و اصطلاحات خود وبا قوانین و ادبیات مبارزاتی خود برای آزادی ملی آزربایجان مبارزه کند . این دشمنان هستند که با قاعدههای مبارزاتی که ما تعیین میکنیم وبا بازیهای سیاسی که ما میچینیم، باید بازی کنند تا ما با تمرکز به هدف مقدسمان مبارزه پیروزی بخشی انجام دهیم .
“سلیمان دمریل” سیاست مدار، رئیس جمهورتورکیه سخن معروفی دارد :بازیهای سیاسی و مبارزاتی را طرفی میبرد که آن بازی را چیده است و قوانین بازی را او تعیین کرده است.
هرگز فراموش نکنیم،انتظار دریافت یا طلب هر گونه حق و حقوق از رژیم غصبکار، افتادن در دام آن دشمن بوده وعلناً مشروع نشان دادن غصب اشغالگر است.
حرکت ملی آزربایجان، یک حرکت “کیملیک چی”،”یوردچی” ،” آزربایجان چی” ،”هویتچی-اؤز چی”، “میلیتچی” است. تورک هیچگاه حقی را التماس و گدایی نمیکند، اللخصوص از اشغالگر و استعمار گر!.
در طول تاریخ تورکان برای حقوق ملی خود مبارزه کرده و آن را با مبارزه از غصب کار گرفته، سپس با اراده ملی، حاکمیت ملی و حتی امپراطوریهای هزاران ساله بپا کرده اند.
آردا اورمو بئیلی ، خورداد -آنکارا