شاید شنیده باشید که می گویند "اصفهان نصف جهان است اگر تبریز نباشد" ولی حتماً نشنیده اید که یکی ادعا کند که حدوداً یک چهارم اجداد همشهریهای اصفهانی ما تبریزی باشند؛ این "پیترو دلا واله" جهانگرد ایتالیایی زمان شاه عباس بزرگ است که در سفرنامه اش می گوید زمانی که شاه عباس شهر اصفهان را به پایتختی برگزید علاوه بر دیگران، بسیاری از تبریزیان پیشه ور و هنرمند را به اصفهان کوچاند که بالغ بر یک چهارم جمعیت شهر می شدند. اینها محله خود را تبریزنو نامیدند ولی طبق معمول همیشه، که در ایران نامگذاریها با حکومت است نه با مردم، شاه عباس آنرا به عباس آباد تغییر داد که امروزه نام یکی از محله ها و خیابانهای زیبای اصفهان است این عباس آباد. علاوه بر آن در برخی نقاط شهر اصفهان با نامهایی چون محله تبریزیها یا کوچه تبریزیها برمی خوریم که ممکن است یادگار آن دوران رویایی باشد.

امروزه بازماندگان آن تبریزیهای هنرمند در اصفهان دیگر به زبان ترکی سخن نمی گویند؛ اما عده دیگری وجود دارند که جای آنها را پر کرده اند. اصفهان امروزی، سومین کلانشهر ایران است که همانند سایر کلانشهرها مشمول خصوصیاتی چون گوناگونی فرهنگی، قومی، دینی و زبانی با حضور کم و بیش اقلیتهایی تقریباً در تمام محله ها و مناطق 14 گانه شهری، تنوع ذائقه ها و مدها و غیره است. در شهر اصفهان، جای آن تبریزیها را هموطنانی از فریدن، چادگان، بوئین و میاندشت، فریدونشهر، شهرضا، زرین شهر، مبارکه، چهارمحال و بختیاری و سایر استانهای همجوار و بسیاری از مردم همدان و اراک و آذربایجانی که به ترکی سخن می گویند پر کرده اند و نیز بسیاری از خوزستانیهای خونگرم و زود آشنا و سایر هموطنان از اقصی نقاط کشور که هر کدام لهجه، منش و روش و فرهنگ خاص خود را دارند.

وجود صنایع سنگین و سبک، وجود دانشگاهها و مراکز آموزش عالی متنوع، وجود بازارهای محلی و ناحیه ای بزرگ، کوچک، سنتی و مدرن، داشتن فرهنگ پیشرفته تساهل و تسامح اصفهانی و پاکیزگی و بهداشت بالای شهر اصفهان، این شهر را به یکی از شهرهای بزرگ و پذیرنده مهاجر در سالهای پیش و پس از انقلاب تبدیل کرده است و البته در ده پانزده سال اخیر، اصفهان از نظر آلودگی هوا، گوی سبقت را در بسیاری از مواقع از تهران ربوده است. مشکلات عدیده شهری، نظیر آب، آلودگی هوا، ترافیک سنگین شهری، ساخت و سازهای بی رویه و بدون مطالعه و ... اصفهان را از زیبایی و دلبری دور کرده و انرژی بسیاری را صرف یافتن راه حل برای آنها نموده است. اینکه استعداد و پتانسل بالای علمی، مدیریتی و اجتماعی ساکنان این شهر - که غالباً از مدیریت بومی نیز بهره می برد - و نیز ذهن خلاق و با نشاط اصفهانی، خواهد توانست بر مشکلات زیرساختی عمیق موجود فائق آید یا نه، خواهیم دید و قضاوت خواهیم کرد.

دلایلی قریب به یقین در دست است که نشان می دهد ظهور لهجه اصفهانی نتیجه حضور آذربایجانیها در اصفهان و زاییده تحلیل رفتن آنها به مرور زمان در شهر اصفهان است. کسانی که با لهجه شیرین اصفهان آشنا باشند و همزمان با زبان ترکی و لهجه های متنوع آذربایجانی و نیز با زبانشناسی پایه آشنایی علمی کافی داشته باشند به سادگی و صراحت می توانند این موضوع را تشخیص بدهند. همچنین، بد نیست بدانیم که زیباترین آثار باستانی اصفهان مربوط به دوران زمامداری سلجوقیان و صفویان است که این دو سلسله ترک زبان در حد اعلای آن در آبادانی و زیبایی و دلگشایی شهر اصفهان تلاش نموده اند. در نزدیکی تونل کوهرنگ، آثاری از تلاشی نافرجام برای برگرداندن سرشاخه های آب کارون به زاینده رود از زمان صفویان باقی مانده است.

با این مقدمه اکنون می پردازیم به شرح مختصری از وضعیت استان اصفهان از نظر زبان و گویش های محلی به صورت تقریبی و نه واقعی که گاهی پیدا کردن واقعیت تقریباً غیرممکن می شود . در استان اصفهان به ترتیب جمعیت زبانهای زیر تکلم می شود:

1- زبان پارسی از گروه ایرانی شرقی، زبان رسمی فارسی است که زبان جمعیت غالب استان است بر محوریت شهر اصفهان، کاشان، نجف آباد، شهرضا، گلپایگان و غیره با درصد قابل ملاحظه ای از اقلیت هایی از زبانهای ترکی، لری و بختیاری، میمه ای، نایینی، نطنزی، گرجی و غیره که در این شهرها ساکن اند.

2- زبان های ایرانی غربی که زبان ساکنان شهرهای خوانسار، میمه، نطنز، گز، نایین و نیز زبان لری یا بختیاری است که شامل لغات و افعالی می باشند که با زبان فارسی رسمی تفاوت بسیاری دارند و گاهی توسط فارسی زبانان قابل درک نیست کم و بیش باهمان اقلیت ها.

3- زبان ترکی که جزو زبانهای اورال – آلتایی است که چادگان، خمسلو و رزوه سه شهر ترک زبان استان اصفهان اند که اقلیتهایی از زبانهای فارسی و لری در آنها وجود دارد. تعداد روستاهایی که به این زبان تکلم می کنند بسیار زیاد است.

4- زبان گرجی که جزو گروه زبانهای قفقازی است و گویندگانش پایه اصلی شهرهای فریدونشهر و بویین و میاندشت را

شامل می شوند ولی اقلیت های قابل ملاحظه ای از دیگر زبانها همچون ترکی، فارسی، لری (بختیاری) و ارمنی در این شهرها وجود دارد.

5- زبان ارمنی که جزو گروه زبانهای هند و اروپایی است که گویندگان آن درمحدوده محله جلفای اصفهان و در زرنه فریدن و نیز شاهین شهر ساکن اند و در اثر مهاجرت مداوم به خارج، جمعیت آنها متاسفانه روندی کاهشی دارد.

اقلیتهای موجود در تمام این شهرها در اثر مهاجرتهای شصت هفتاد سال اخیر روستاییان به شهرها یا در اثر جنگ هشت ساله با عراق به وجود آمده اند.  

در نهایت به وضعیت زبان ترکی در استان و مراکز تجمع این زبان از نظر جغرافیایی می پردازیم: متکلمان این زبان بیشتر در شهرستانهای غربی، جنوبی و جنوب غربی و نیز نزدیک به مرکز استان ساکنند. از حدود دویست هزار جمعیت ساکن در شهرستانهای بویین و میاندشت، فریدن، فریدونشهر و چادگان بایستی بیشتر از شصت درصد ترک زبان باشند. بیشتر روستاهای این مناطق به زبان ترکی سخن می گویند، علاوه بر آنکه درصد بسیار بالایی از جمعیت مراکز شهری این شهرستانها به زبان ترکی تکلم می نمایند. دیگر شهرستانهای غربی استان یعنی گلپایگان و خوانسار نیز وضعیتی مشابه دارند با درصد بسیار پایین تر.

شهرستانهای جنوبی استان همچون سمیرم و شهرضا و دهاقان نیز شرایطی مشابه دارند با این تفاوت که تعداد روستاهای ترک زبان و درصد جمعیت شهری ترک زبان، نسبت به غرب استان نسبتاً کمتر است. در شهرستانهای لنجان (خصوصاً دنباله رودخانه زاینده رود) و مبارکه (مثل روستای ده سرخ) و فلاورجان نیز روستاهای ترک زبان وجود دارند که مهمترین آنها شهرستان لنجان است که بخش عمده ای از جمعیت مرکز شهرستان، یعنی زرین شهر روزگاری به زبان ترکی سخن می گفتند.

علاوه بر استان اصفهان، در استان چهارمحال و بختیاری، لرستان و خوزستان نیز هموطنان بسیاری به زبان ترکی سخن می گویند که از بین این استانها، چهارمحال و بختیاری با داشتن چندین شهر که زبان مردمان بومی آن ترکی می باشد موقعیت خاصی را پیدا می کند. از شهرهای ترک زبان چهارمحال و بختیاری می توان از سامان، جونقان و بلداجی نام برد .

زبان ترکی منطقه غرب استان اصفهان به لهجه های زنجان و اردبیل شباهت بیشتری دارد ضمن آنکه گاهی به ترکی آناتولی نیز قرابت عجیبی پیدا می کند. مسعود میرزا ظل السلطان قاجار در تاریخ مسعودی نوشته است که ترکان این منطقه، بازماندگان طوایفی از ایل بزرگ و تاریخی بیات اند - که سالیان سال در پهنه غرب کشور از طرف شاهان صفوی مصدر امور بوده اند - و نیز ایل شاملو. ولیکن می توان در بین آنها رگه هایی از اقوام دیگر چون استاجلوها، خلجها، آق قویونلوها و شاهسونها را شناسایی کرد.          

پانوشت ها:

1- یا محله و حسینیه خلجها در خیابان طالقانی اصفهان، یا محله و خیابان ابهر (نام یکی از شهرهای آذربایجان) که در اطراف خیابان جی است.

2- اصفهانیها برعکس خیلیها، هیچگاه از حضور مدیران غیربومی از استاندار و فرمانداران تا رؤسای ادارات و کارمندان و غیره گلایه نکرده اند. بلکه همیشه تلاش کرده اند از پتانسیل آنها در راستای منافع شهر و استان بهره ببرند. مسائلی چون قومیت، زبان یا متعلق به استان یا یک شهر دیگر بودن هیچگاه اصفهانیها را به خود مشغول نکرده است یا به قولی از متن به حاشیه نکشانده است. شاید این یکی از هزاران هنری باشد که خوشبختانه اصفهانیها آنرا به صورت ذاتی با خود دارند.

3- سالها پیش مقاله ای راجع به این موضوع مطالعه کردم در یک نشریه دانشجویی که ظاهراً در دانشگاه صنعتی اصفهان نوشته بودند و آن مقاله که بسیار شیرین، دلچسب و مطابق با ذائقه بذله گوی اصفهانیها نوشته شده بود، به این موضوع پرداخته بود.  

4- آمار مشخصی از تعداد متکلمان به زبانهای اقلیت در ایران وجود ندارد و اخیراً در آمارگیریهای رسمی به این قضیه عمداً اشاره ای نمی شود.

5- بختیاریها و لرها دو گروه قومی متفاوت اند ولی از نظر زبانی تفاوت چندانی با هم ندارند و زبانشان به صورت دوطرفه قابل درک است و در منطقه کرچمبوی فریدن از قدیم الایام آنها را کرد می نامند.

6- شهر زرین شهر از چند قصبه بزرگ نزدیک به هم تشکیل شده که یکی از این قصبه ها (ریز غلامخواست) ترک زبان می باشند.

7- چنین به نظر می رسد که در چهارمحال و بختیاری هرچه به سمت استان فارس نزدیکتر می شویم لهجه ترکی رایج به قشقاییها نزدیکتر می شود و هرچه به سمت غرب پیش می رویم به ترکی فریدن و چادگان.

8-اوغورلو سلطان و برادرش شاهقلی سلطان بیات که در زمان شاه عباس کبیر حاکم اراک، بروجرد و لرستان بودند و نیز اعقاب و اسلاف آنها که قرنها در این نواحی حکومت می کرده اند (تاریخ مسعودی و نیز تاریخ سرداراسعد).

9-در خصوص تاریخ پیچیده اقوام ترک زبان ساکن این مناطق می توان گفت که تقریبا هیچ تحقیق علمی صورت نگرفته است در صورتیکه دستمایه های فراوانی برای این کار وجود دارد.

لهجه اصفهانی باز مانده حضور گسترده تورکان صفویه است. اکثر بناهای مهم تاریخی در ایران بعد از حضور عربها ساختن سلسه های عربی هیچ گونه آثار تاریخی در زمان تحت سلطه شان در ایران نداشتن اصفهان یکی از شهرهای همه آثار تاریخی آن توسط حکومت های تورک ایجاد شد ولی در چند صد سال اخیر بعد از حضور فارسها در اصفهان تمامی این آثار تاریخی با هویت جعلی ایرانی بکام فارسها عوض شد در این پست سعی داریم به تغییر برخی نام هاي فارسیزه شده در اصفهان بپردازیم کاشان یا کشان طایفه ای از تورکان است که در تمام کتب تاریخی اشاره شده است این شهر در شمال غربی اصفهان است جوشقون نام جعلی جوشقان یعنی به معنی چابک سوار است این شهر در شمال شرقی اصفهان است یورد پایگان بنام جعلی گلپایگانی یعنی سرزمین وطن در این شهر هم تورکان قشقایی هم تورکان آزربایجان زندگی کردن آران بیدگل نام تورکی است که در شمال مرکزی اصفهان است آی دوغمیش بنام جعلی زرین شهر یعنی بنام ماه زاده این شهر در غرب استان اصفهان است پل وردی خوان بنام جعلی فلاورجان است که محل سکونت تورکان قشقایی است قره آغاج به معنی درخت سیاه یا درخت بزرگ است شهری است در جنوب غربی استان اصفهان شهر بلداشت بنام جعلی بلداجی در شرق چهار محال و بختیاری. فارسیزه شدن این مناطق بعد از مهاجرت افغانها افزایش یافت و در رژيم پهلوی به اوج خود رسید فارسی امروز اصفهان و فرق داشتن با لهجه فارسی به خاطر حضور گسترده تورکان در این مناطق است که دچار تغییر زبانی شدن اصلآ به زبان فارسی مربوط نیست، تلفظ خاص حروف ج، چ، ک، گ از بارزترین تاثیرات زبان تورکی است برخی کلمات لهجه های اصفهانی از تورکی ترجمه شده است.

منبع:

@fereydan_turklary