۲۴ آوریل ۱۳۸۴ این دانشجو در ترم دوم مقطع لیسانس در دانشگاه تهران مشغول تحصیل بود. قرار بر این شد که برای رویارویی با تظاهرکنندگان ارمنی در۲۴ آوریل، همان روز و همان ساعت در خیابان کریم خان زند در مقابل کلیسای مریم حاضر شویم. بعد از گردهمایی در میدان ولیعصر، به صورت دسته های سه و چهار نفری به طرف کلیسای مریم به راه افتادیم. نزدیکی های کلیسا از طریق پل عابر پیاده قصد گذر به طرف دیگر خیابان (مقابل کلیسا) برای استقرار و رویارویی داشتیم. تا دسته ی جلودار قشون ما از پل پایین رفت با صف نفوذناپذیر نیروی انتظامی روبرو شد که برای ممانعت از اقدام احتمالی و پراکنده ساختن قشون ما که اکثریت شان دانشجویان دانشگاه تهران یا به بیان دقیقتر نخبگان علمی ملت بودند مواجه شدند. آنها با توسل به زور و تهدید به بازداشت مانع حرکت ما به محل مورد نظر شدند اما دوستان ما در محلی دیگر در مقابل ارامنه موفق به نمایش پارچه نوشته هایمان مبنی بر محکومیت اشغال قره باغ و نسل کشی ترک ها توسط ارامنه شدند.
نکات قابل تأملی که به نظر این دانشجو می رسد:
۱. عدم وجود کوچکترین کنش اعتراضی از طرف ساکنین ترک تهران در مقابل عربده کشی ضد ترک ارامنه. شما در برخورد با ترک های ساکن تهران تأثیر مخرب آسیملاسیون را به راحتی می توانید مشاهده کنید. اینان چنان شخصیت و هویت زدایی شده اند که در مقابل شعار مرگ بر ترک هاج و واج بدون کوچکترین واکنش اعتراضی مات و مهبوت نگاه می کنند. به بیان دقیقتر میان تهی و مسخ شده اند! (به نظر شما در خیابان استاد نجات الهی از کریم خان زند تا جلو سفارت ترکیه در چهارراه استانبول چند صد مغازه دار ترک وجود دارد؟)
۲. برخورد دوگانه ی وزارت کشور با ترک با جمیعت سی و پنج میلیون نفری و ارمنی با جمیعت دویست هزار نفری کاملاً دور از عقلانیت و دوراندیشی بود و هست.
۳. ارامنه به سرزمین تاریخی ترک در قره باغ تجاوز و اشغال می کنند اما گستاخانه و بی محابا ترک را متجاوز و اشغالگر نامیده و محکوم می کنند! انسان ترک را می کشند و سلاخی کرده مرتکب نسل کشی می شوند اما ترک را به اتهام نسل کشی محکوم می کنند! در اواخر قرن بیست جلو چشم همگان در قره باغ آزربایجان مرتکب جنایت جنگی و نسل کشی می شوند اما انسان ترک را که در اوایل قرن بیستم به ارامنه ستون پنجم دشمن در جنگ جهانی اول گفته است بالای چشمت ابروست، محکوم کرده و آرزوی مرگش را دارند!
قادر کیانی دانش آموخته ی علوم سیاسی