تیراختورعشقی که هر سال با بهانههای طراحی شده از قبل، قربانی دستهای آلودهای میشود که تا سالیان سال اگر بدین منوال هم ادامه داده شود این دستهای ناپاک به هیچ عنوان رو نخواهند شد و طرفداران این تیم نیز به این سنت دیرینه عادت کردهاند و در هفتههای پایانی لیگهای برتر همه ساله خود را برای این اتفاق تلخ آماده میکنند.
امسال نیز از هفته ۲۴ این اتفاق تلخ با یک سناریویی تلختر و متفاوت تر از سال های قبلی اتفاق افتاد و زمانی تلخی این رویداد بیشتر شد که مدیران و مقامات بلند پایه تیم به جای کنترول و اداره جریانات منفی ایجاد شده، متاسفانه آتش بیار معرکه شدند تا جایی که یک قهرمانی مسلم دیگر از دست تیراختور خارج شد.
اگر واقع گرانه به این موضوع نگاه کنیم بازی با سپیدرود تنها ۳ امتیاز داشت و تیراختور هم این سه امتیاز را از دست داده بود ولی حاشیههای ایجاد شده از سوی مدیریت مانند سرطانی بود که بر پیکر تیراختور افتاد و این اتفاق دقیقا همان مطلبی است که صحبت امروز و فردا نیست بلکه از بدو تاسیس باشگاه تیراختور همان بینش کلانی که تیراختور به هیچ عنوان نباید قهرمان شود را در اذهان زنده می کند.
بنده به عنوان یک دوستدار فوتبال خاطرهای قبل از سال ۶۶ از فوتبال ایران و تبریز ندارم و تنها اطلاعاتی که دارم، از مطالعه روزنامهها و صحبتهای قدیمیها به دست آوردهام. چنین است که از سال ۵۷ تا قبل از شکل گیری لیگ آزادگان یعنی تقریبا به مدت ده سال فوتبال باشگاهی ایران راکد بود و تنها بازیهای استانی و یا لیگ قدس مهمترین اتفاقات فوتبال ایران بود که چندان هم سطح بالایی نداشت و تمامی افکار و رسانههای اندک نیز معطوف چگونگی برگزاری باشگاههای تهران بودند و در تبریز نیز جدال دو تیم ماشین و تیراختور گل سرسبد بازیها وتنها سرگرمی مردم تبریز بود.
از سال ۶۶ به بعد تمامی اتفاقات ریز و درشت فوتبال ایران و تبریز نقطه به نقطه در ذهن من حک شده است و تقریبا پای ثابت سکوهای سیمانی باغشمال بودهام و هیچ وقت هم یادم نمیرود که در سال ۷۰ استقلال، تازه قهرمان آسیا شده بود و به تبریز آمده بود تا در تبریز و در وسط هفته به جدال تیراختور برود . بنده با دوستانی که آقای خاماچی در دبیرستان امیرخیزی به ما لقب ۱۲ مرد خبیث را داده بود تصمیم گرفتیم که خودمان را هر طوری شده به این بازی مهم برسانیم وحتی به توصیه ناظم دبیرستان که تاکید کرده بود اگر غائب شوید نمره انضباطتان صفر خواهد شد، توجهی نکرده و در هوای سرد به باغشمال رفتیم.
تا وقتی من یادم میآید همیشه حق تیمهای تبریز در این فوتبال بی در و پیکر پایمال شده وتابهحال هیچ یک ازمسئولین آذربایجانی و بومی درصدی تلاش جهت احقاق حقوق تیمهای تبریزی نکرده اند ویا اگر تلاش مختصری هم بوده در همان ده روز اول عقیم مانده است.
در اوایل دهه هفتاد لیگ اول ایران با نام جام آزادگان یک سال بصورت دو گروهی برگزار گردید ودر یک گروه تیراختور با امتیاز بالا نسبت به تیم دوم یعنی کشاورز تهران اول شد و با تیم دوم گروه دیگر یعنی پاس بازی ضربدری انجام داد. بازی رفت در تبریز با گل کاملا آفساید محسن گروسی به پایان رسید و تمام بازیکنان و طرفداران به این نکته واقف بودند که حق تیم خورده شده اما مسئولین امر وعده دادند که با شکایت وفلان حقمان را خواهیم گرفت. ولی هیچ یک از مسئولین ما را به فدراسیون فوتبال راه هم ندادند چه برسد که فریادمان را به گوش مسئولان برسانند ودر جواب طرفداران گفتند که در بازی برگشت تراکتور جبران خواهد نمود.
اما در بازی برگشت مصدومیت شیخلاری کاپیتان تیم در دقایق اولیه بازی و تاکتیک فیروز کریمی با یک بازی کاملا تدافعی والبته درخشش بهزاد غلامپور تمامی حملات تراکتور را خنثی نمود و بازی بدون گل در تهران پایان یافت تا پاس در فینال و در ضربات پنالتی پیروزی تهران را شکست دهد و قهرمان لیگ آزادگان شود. تیراختور در این لیگ با حضور نیافتن کشاورز در بازی رده بندی سوم ایران شد.
درنیمه اول دهه هفتاد تیراختور با هزار زحمت فینالیست جام حذفی شد وبهمن تهران را در باغشمال باشوت از راه دور مرحوم حسندخت که وارد دروازه سجادی شد شکست داد.اما در بازی برگشت داستان جور دیگری نوشته شد ابتدا کاظم نور محمدی هافک خلاق تیراختور اخراج شد ودر ادامه نیز گل بسیار زیبای مرحوم حسندخت از سوی داوران مردود اعلام گردید. معلوم نشد ضربه کاشته از چهل متری چطور آفساید اعلام گردید و یا چگونه در عالم فوتبال این گل زیبا می تواند مورد قبول واقع نشود و ظریفی در آن زمان با حالتی حق به جانب گفته بود که قبل از سوت داور ضربه زده شده است که این هم آن زمان صدق میکند که حریف میخواهد دیوار دفاعی بچیند.
دوباره مسئولین وعده دادند که حق تیراختور برآورده خواهد شد اما وعده سر خرمن در هندوستان و در جام میلز محقق شد و دست طرفداران و دوستداران فوتبال آذربایجان و تراکتور یکبار دیگر در حنا ماند.
چند سال بعد با حضور شهرداری تبریز در لیگ آزادگان و ظهور تیم سایپا از تهران یک بار دیگر و در ورزشگاه باغشمال حق یک تیم تبریزی پایمال گردید.شهرداری درآن سال با بازیهای درخشان سری بلند کرده بود و در انتهای لیگ با تیم سایپا جدالی نفس گیر داشت و بازی یک بر صفر به نفع تیم تبریزی میرفت که پایان یابد اما شاهکار حسین عسگری داورمسابقه امتیاز کامل را از شهرداری گرفت.
ماجرا بدین شکل بود که نود دقیقه پایان یافته بود اما داورعسگری از اعلام اتمام بازی صرف نظر میکرد ودر دقیقه نهم از وقتهای تلف شده هافبک دفاعی تیم سایپا تدارک یک حمله را دید وبا ارسال توپ بلند میخواست هافبک کناری تیمش را در سمت راست صاحب توپ کند که توپ مستقیما چند متر مانده به نقطه کرنر به اوت رفت و داور کناری اوت را بنفع شهرداری اعلام نمود و دفاع چپ تیم تبریز توپ را برداشت و پرتاپ کرد، ولی داور وسط با سوت و سپس با اشاره دستان گره کردهاش از مدافع شهرداری خواست که توپ را به حریف بدهد و مدافع و بازیکنان شهرداری هاج واج در حال نگاه کردن بودند و داشتند با داور صحبت میکردند که این چه صیغه ایست و داورکنار توپ را به نفع ما اعلام کرده است، در همین اثنا بازیکنان تیم سایپا با زیرکی خاص توپ را وارد دروازه نمودند وبلافاصله هم داور سوت پایان بازی را بصدا درآورد وبازی یک بر یک خاتمه یافت.
طرفداران بیشماری که به علت حساسیت بازی به استادیوم آمده بودند شروع به اعتراض کردند و مانع از خروج داوران و بازیکنان سایپا از زمین مسابقه شدند و هرچه دستشان بود پرتاپ کردند و مسئولین برگزاری مسابقات چندین بار از بلند گوی ورزشگاه با خواهش وتمنا از تماشاگران خواستند تا استادیوم را ترک نمایند، اما مردم اصلا توجهی نکرده و میگفتند این برای چندمین بار است که حقمان پایمال میشود.
سرانجام مردم ورزشگاه را ترک کرده و اعتراضها با شکستن شیشه های تربیت بدنی واقع در حیاط باغشمال همراه شد. صحبتهای مرحوم گهرخانی مبنی بر ایفای حقوق از دست رفته تیم تبریزی کاری از پیش نبرد و مردم را آرام نکرد ونه تنها دردی دوا نشد بلکه دامنه اعتراضهای مردم خشمگین ابتدا به چهارراه باغشمال و در ادامه میدان ساعت و بانک ملی نیزکشیده شد.
آری براحتی آب خوردن در طول پنج سال با بی کفایتی مسئولان تبریزی و زیرکی مسئولان حریفان و البته فدراسیون فوتبال ایران سه بار مانع از قهرمانی تیمهای تبریزی در سطح اول فوتبال کشور شدند.
درآن سالها خبری از تیمهای اصفهانی در سطح قهرمانی و بالای لیگ نبود و آنها تنها برای سقوط نکردن به لیگ پایینتر پا به مسابقات میگذاشتند و از بین شهرستانی ها ملوان انزلی و صنعت نفت آبادان بودند که بعضا موی دماغ باشگاه های پایتخت میشد که آنها را نیز با زیرکی خاصی خنثی میکردند.
جولان تیمهای ماشین – تیراختور و شهرداری در لیگ آزادگان رفته رفته کم رنگتر شد و وبا آغازلیگ به ظاهر حرفه ای و ناکارآمدی مدیران ورزشی، تیمهای فوتبال تبریز یکی پس از دیگری به دسته پایینتر نزول کردند.
بازی تیمهای شهرداری و پلی اکریل که در آن بازی نیز حق شهرداری با هدایت سرمربی اسبق ملی که از تیم ملی تازه اخراج شده بود باهم پایمال گردید. بنده در پایان آن بازی کنار رختکن تیم شهرداری بودم و آقای مایلی کهن با صدای بلند و صراحتا به بازیکنان تیمش می گفت: ((اصلا ناراحت نباشید من از حقوق پایمال شده تیم دفاع خواهم کرد و صددرصد مانع از سقوط تیم به دسته پایین خواهم شد)).
بیش از ۲۰ و چند سال از سقوط شهرداری گذشته اما حقوقی ایفا نشد که نشد.
در سالهای بعدی با هجوم بازیکنان درجه چندم غیر بومی و مربیان درجه سوم به تبریزابتدا فیروزکریمی سپس محمود یاوری و در ادامه علی دوستی- ندیمیمان-میدن دروپ- پیوس- وطنخواه و مربیان دیگر نتواستند تا تیمهای اول تبریزرا در سطح بالای فوتبال ایران نگه دارند و بعدها هم تیم های بزرگ تبریز یعنی ماشین و تیراختور را به سطح اول فوتبال برگردانند و هر سال بدلایلی در آستانه صعود به لیگ برتراز این مهم باز میماندند.
جریان بازی با هما خاطرتان هست که در آن سال تیراختور با امتیاز برابرولی با تفاضل گل بهتر نسبت به هما قرار داشت اگر بازی مستقیم را نیز مد نظر قرار می دادند این تیراختور بود که به پلی اف صعود به لیگ برترقرار میگرفت، اما مسئولین فوتبال ایران درآن سال یعنی سال۸۵ تصمیم گرفتند یک بازی بین این دو تیم برگزار شود و این بازی که قرار بود در تبریز انجام شود ولی بدلایلی ابتدا به زنجان سپس به تهران و نهایتا در خردادماه همان سال و ساعت چهار بعد از ظهر در اصفهان برگزار گردید و در ضربات پنالتی تراکتوریها بازی را به هما واگذار کردند واشکهای طرفداران وپیوس سرمربی باهم جاری شد.
اما سال بعد تیراختور با همین سرمربی دوست داشتنی مصممتر پا به عرصه لیگ دسته یک گذاشت و با بازی های خوب دوباره در آستانه صعود به لیگ برترقرار گرفت اما بازی با شیرین فراز هنوز که هنوز است ازیادها نمی رود که چگونه با حضور شصت هزار تماشاگراین بار با هنرنمایی داور مسابقه یعنی ترکی و صد البته حاشیه سازی موذیانه و هوچیگری فراز کمالوند و دوباره عدم کفایت مسئولین استانی در کشاندن بازی به استادیوم مجموعه یادگار امام در دو بازی رفت و برگشت مانع از حضور سرخ جامگان آذربایجان در بالاترین سطح فوتبال کشور شدند.
دوسال بعد اما تصمیم گرفته شد که تیراختور حتما در لیگ برتر حضور یابد و در آستانه انتخابات و جریانات سال۸۸ تیراختور موفق شد جشن حضور در لیگ برتر را برگزار نماید.
حضور تیراختور که تابوی پر طرفدار بودن تیمهای قرمز و آبی پایتخت را شکسته بود جریانی تازه در لیگ برتر ایجاد نمود.یعنی حضور بیش از پنجاه هزار تماشاگر دراستادیوم سهند مجموعه ورزشی یادگار امام در هر بازی.این بدان معناست که تیراختور متعلق به شهر تبریز نیست بلکه تیم محبوب تمام تورکهای ایران میباشد و حتی در رسانه های کشورهای همسایه حضور طرفداران بیشمار و محبوبیت تیم بزرگ تیراختور این موضوع انعکاس یافت و تا جایی این موضوع باعث شد که مسئولین تیم گالاتاسارای ترکیه به تبریز آمده و خواستاربازی دوستانه با تراکتور شدند که به دلایلی که همه میدانند به سرانجام نرسید.
وقتی در بوشهر تیراختور طرفدار دارد بس در سایر شهرها میزبان خواهد بود در حالی که در زمین حریف به میدان میرود. در کرج- تهران- انزلی- شیراز-مشهد- اصفهان- اهواز- رشت و سایر شهرها طرفداران تیراختور حضور می یافتند تا از تیم خودشان حمایت کنند.تراکتور در اولین حضور خود توانست در بین ده تیم رده بندی قرار گیرد و درسال بعد پنجم شد.اما در دومین سال حضور در لیگ برتر تیراختور سودای حضور در آسیا را داشت که این بار نیز بازیگری در نقش قاضی ایفای نقش نمود.((داور جهانبازی)) حاکم میدان دربازی با صبا باطری بود که وقتی بازیکن صبا گل تیمش را به ثمر رساند وبا حرکت دستش تماشاگران را به رگبار بست نه تنها کارتی نشان نداد بلکه از سوی ناظر و کمیته انظباطی نیز مجازات هم نشد.
بازی دو بر یک به نفع صبا در جریان بود که جهانبازی با سوت خود خطای مدافع صبا روی بازیکن تیراختور را پنالتی اعلام کرد و کمک داور هم ضمن تایید تصمیم داور کنار دروازه صبا ایستاد تا ضربه پنالتی زده شود.نصرتی توپ را برداشت که خودش زننده ضربه پنالتی باشد و دروازه بان صبا درون دروازه قرار گرفت در این حال ما که پشت دروازه صبا منتظر شکار لحظه پنالتی بودیم ناگهان داور مانع از زدن ضربه شد و دستور ادامه بازی را از سوی بازیکنان صبا را داد.
بازیکنان هرچه اعتراض نمودند که قضیه چیست داور نه تنها جوابی نداد بلکه کارتهایی هم به بازیکنان معترض نشان داد. تماشاگران که میخواستند تیراختور در آسیا جولان بدهد شروع به اعتراض و شکستن صندلی هایی نمودند که تازه در ورزشگاه نصب شده بودند و چندین خودروی پارک شده در محوطه توسط تماشاگرانی داغون شد که برای چندمین بار حقشان بنا بدلایلی نادیده گرفته میشد.دوباره مسئولین وعده های سرخرمن را دادند اما تابحال نیزمعلوم نشد که چه کسی به داور دستور داد تا مانع از ضربه ای شود که از سوی خود او اعلام گردیده بود.
سال بعد با هزار و یک دبدبه و کبکبه امیر قلعه نوعی شد سرمربی تیراختور و بازیکنانی مثل صادقی- حاج صفی-اکبرپور-آشوبی – فروزان و غیره که یار دیرین سرمربی بودند به تبریز تشریف آوردند.در یک بازی جنجالی این بار دوباره محسن ترکی با سوت طلایی بازی را بنفع تیم سابق سرمربی درآورد. ابتدا یک پنالتی و اخراج حاج صفی و در ادامه پنالتی دوم و باخت تیراختور و حتی امیرخان هم نتوانست به مافیای بزرگ که در آن مکتب بزرگ شده، چیره شود.
این بازی نیز پایان یافت و تیراختور نایب قهرمان لیگ شد اما سرمربی تیم که با تیراختور سفید و با تماشاگران قرارداد معنوی امضا کرده بود در آخرین لحظه تیراختور و طرفدارانش را قال گذاشت و با اولین اشاره بسوی تهران پرواز نمود و بازیکنان عقدی خود را هم به تیم محبوبش برد و حتی ((توزی)) بازیکن برزیلی که نسبت به او میگفت: ((زیاد آش دهن سوزی نیست)) را به استقلال برد.
تیراختور مدل تونی خیلی زود با شکل وشمایل خاصی در لیگ بعدی شکل گرفت و با فوتبالی هجومی و صد البته با برنامه شخصیت قهرمانی به خود گرفت اما در پنج مسابقه آخر معلوم نشد که چه بر سر تیم آمد و مدیریت خود تیم اینبار تونی را اخراج و تیم در آستانه قهرمانی به حاشیه مدیریتی رفت و دوباره نایب قهرمان شد.
سال بعد مجید جلالی مربی خوشنام سکان هدایت تیم اول آذربایجان را بر دست گرفت و با بازیهای خوب توانست تیم را در سطح بالا نگه دارد اما دوباره حاشیه های مدیریتی و نامعلوم باعث شدند که مربی با اخلاق را مجبور به استعفا کنند و تونی مربی اخراج شده در سال قبل را سر مربی تیم نمایند تا تماشاگران از این بی ثباتی مدیریتی ناراحت نشوند و تیراختور با چاشنی شانس توانست جام حذفی کشور را فتح کند.
لیگ چهاردهم را تیراختور با سرمربی بومی و جوان و بازیکنان بومی آغاز به کرد و تیم خطیبی با بازیهای درخشان نیم فصل اول با بیشترین گل زده قهرمان شد.
درآغاز نیم فصل دوم بازیهای ضعیف دروازه بان لک زیاد به چشم آمد ونهایتا حامد لک باعث و بانی اخراج رسول خطیبی از روی نیمکت تیراختور شد و فاتح دلها یعنی اولیویرا برای بار سوم سرمربی تیراختور گردید.
تونی خیلی زود تیم را جمع و جور کرد و با بردهای پشت سرهم به صدر جدول چسبید.بیرحمی فوتبال و ناداوریهای مهندسی شده باعث شد که آقای فغانی داور بازی سپاهان – تیراختور شود و تیراختور با شاهکار همین داور بازی برده را با اعلام پنالتی بی مورد در اصفهان ببازد.
به اعتقاد بنده اگر مسئولین درآن بازی نسبت به داوری اعتراض درست و حسابی و حرفه ای میکردند بازی آخر (تیراختور – نفت) آن گونه مفتضحانه – تمسخرانگیز و تحقیرآمیز پایان نمی یافت.
چرا که برنامههای ناجوانمردانه تیم سپاهان در سالهای گذشته از جمله مساله مربوط به آبهای آلوده – عبور دادن حریفان از استیج و تونل مغناطیسی که بر اعصاب بازیکنان تاثیر می گذارد و فوتبالیستها را کاملا منگ میکند- غش کردن داور به نفع سپاهان- قراردادن سنسورهای هدایت کننده درون توپها و هدایت الکتریکی مغناطیسی توپها از بیرون زمین به سوی دروازه حریف و خیلی از کارهای دیگر که شاید برای بعضی ها غیر منطقی و نا معقول باشد.تنها در لیگ چهاردهم دوازده امتیاز مفت با اشتباهات داوری که چهارتا از این قضاوتها بر عهده همین فغانی بود به نفع تیم سپاهان پایان یافت.
بطور مثال بازی رفت در اصفهان با نفت مسجدسلیمان که خلتعتبری در موقعیت آفساید دروازه حریف را باز نمود و با تعجب در برنامه نود هم اشاره کرد که ((بله چرا دروغ بگم گلم آفساد بود دیدم داور اعلام نکرد و من هم توپ را گل کردم)) و بخاطر همین اعتراف مورد غضب باشگاه سپاهان قرار گرفت.در بازی دور رفت سپاهان با تیراختور هم باز گل همین بازیکن از موقعیت آفساید وارد در تبریز وارد دروازه لک شد.
در بازی دور برگشت سپاهان با پرسپولیس نیز فغانی خوش خدمتی خود را نسبت به تیم سپاهان انجام داد. و نه تنها بازیکن خطاکار (وریا غفوری) را اخراج نکرد بلکه از اعلام پنالتی نیز بنفع تیم تهرانی صرف نظر کردو سپاهان را در پایان بازی برنده از زمین خارج نمود.
فینال به بازی آخر کشیده شد و قرار شد که فقط استیج اصلی جشن قهرمانی به تبریزآورده شود و همه غافل از دستهای آلودهای که بازی سایپا- سپاهان را برگزارمی کردند.کسی نپرسید که دفاع آخر سایپا چرا آفساید دهه شصتی آنهم از نوع محلات به سپاهان کادو میدهد.فوتبالیستهای قدیمی میدانند که منظور من چیست ودر صحنه گل دوم سپاهان چرا مدافعین سایپا مانع از گلزنی شریفی کوتاه قد نشدند.
اما سپاهان به هر نوعی این بازی را برد تا منتظر سوت پایان مامور خود در تبریزباشد.بله فغانی با اشباهات عمدی نه سهوی بازی را طوری پیش برد تا تیم دلخواه خود را قهرمان کند.ابتدا آندو را اخراج نمود سپس پنالتی روی کریمی را اعلام نکرد و سوت پایان را زودتر از موعد مقرر بصدا درآورد . آخر بازی هم که شایعه کثیف و مرموز باعث شد تا فغانی گم شود و جمعه سیاه فوتبال ایران شکل بگیرد.
اما نحوه توضیحات و دفاع مسئولین امر باعث رنجش بیش از حد اهالی فوتبال در آذربایجان گردید .حق مردمی که از چهار گوشه ایران برای تماشای بازی از شب قبل در تبریز حضور یافته بودند چه شد و چه خواهد شد.
ای کاش پنجشنبه در پارک زیبا و تازه افتتاح شده از سوی شهرداری منطقه۳تبریز واقع در آخر طالقانی که جا دارد تشکر ویژه ای ازشهردار حسینی ومسولین امراین منطقه داشته باشیم میبودید و میدیدید طرفدارانی که از شهرهای مختلف برای دیدن بازی و جشن قهرمانی تیراختور به تبریز آمده اند.
تیراختور با ارایه بازی تهاجمی وزیبا میرفت که نفت تهران را به سرنوشت دیگر همشهری خود یعنی استقلال دچار کند که مانع سخت و لجوجی به نام ناداور((فغانی)) مانع از این فعل شد. حتی نفت تهران نیز در این قضیه متضرر شد چون اگر آنها اگر سه بر یک جلو می افتادند چه بسا داور فغانی با اخراج مبعلی و یا بیرانوند بازی را به تساوی میکشاند تا تیم مورد دلخواه خود یعنی سپاهان به قهرمانی برسد. اما چون تیم آنها سه بر یک عقب بود و اگر آندو اخراج نمی شد و یا داور از اعلام پنالتی چشم پوشی نمی کرد آتش بازی تیراختور ادامه می یافت و با باخت پر گل بازی را واگذار میکردند و آن موقع کاری از دست فغانی برای قهرمان کردن سپاهان برنمیآمد.اما نفتی ها با اشتباهات فاحش حامد لک بازی باخته را به تساوی کشیدند آنهم در مقابل صد هزار نفر و از این بابت زیاد سر وصدا و اعتراض نکردند و داوری هم که طبیعتا بنفع انها بود.
اما کارشناسان نا کارشناس از همه بدتر آقای فنایی که سابقه بسیاری در ماستمالی کردن این جور قضاوتها را دارد کارشناسی برنامه نود را بر عهده داشت دوباره نمک بر زخمهای تیراختوریها ریخت چرا که نباید از یک کمک داور نسبت به قضاوت کار داور وسط استفاده کرد. مگر آقای فنایی داور وسط بودند که کار آقای فغانی را نقد کردند؟ چطور میشود فنایی قضاوت فغانی را با آن اشتباهات پشت سر هم در بازی با تیراختور – سپاهان و پرسپولیس – سپاهان ونفت- تیراختور که همگی بنفع تیم سپاهان بوده و البته تاثیر گذار در سرنوشت قهرمانی را نقد نمی کند و یا برنامه نود این چند بازی سپاهان را که داوری ها به نفع سپاهان بوده را به چالش نکشید.مگر گناه طرفدار بودن تیراختور چیست؟ دانش آموزانی که تا مدت ها هم نتوانستند بازی ۲۵ اردیبهشت را فراموش کنند و رغبتی در فصل امتحانات نداشتند و شاید اگر بعد از خردادماه نتایج دروس دانش آموزان آذربایجانی را مرور میکردیم، بیشترین مردودی را در آذربایجان داشتیم.
مسئولین ورزش تبریز خواب هستند یا بلد نیستند که چگونه از حقوق بحق موکلان خود که تیم یتیم تیراختور و طرفدارانش هستند دفاع کنند.اگر این موضوع و جریانات سر سپاهان یا سایر تیمها می آمد آیا مسولان آن تیمها مثل مسئولین تبریزی از حقوق تیمشان دفاع می نمودند؟
همین امیر قلعه نویی که در لیگ هجدهم بارها از سوی داوران تیم تحت حمایتش منتفع شده، در بازی با ماشین سازی چه قشقرقی راه انداخت و یا وقتی تیمش مقابل نساجی به سه امتیاز مفت دست یافت اشتباهات داوری را جزئی از فوتبال دانست و یا هنگام شکست مقابل تیراختور در تبریز به همان کسی که سالها نان و نمک او را خورده بود اهانت کرد ولی از سوی کسی جریمه نشد.
صحبت از یک تکه فلز بی اهمیت به نام جام قهرمانی نیست غرور و سر افکندگی طرفداران تیراختور را چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
تا وقتی من بیاد دارم حق تیمهای آذربایجان در این فوتبال نه یکبار نه دو بار نه سه بار بلکه ده ها بار له و پایمال شده و در آخر هم تیمهای آذرباجان بدهکار و جریمه نیز شده اند.
در قانون فیفا اگر یک تیم در لیگی بیش از دوبار از اشتباهات داوری آنهم سهوی منتفع شود بازیهای آن تیم و قضاوت داوران آن دو مسابقه قابل بررسی است واگر بیش از سه بار تیمی از اشتباهات داوری سود ببرد یقینا کاسه ای زیر نیم کاسه بوده و حتما تیمهای سود برده را محروم و از امتیازشان کسر می کنند.
درلیگ چهاردهم سپاهان قهرمان ودرلیگ هجدهم پرسپولیس و سپاهان با اشتباهات مسلم داوری در آستانه قهرمانی هستند و در این دو لیگ حداقل تیراختور می توانست با ارائه فوتبال طبیعی خود قهرمان شود که سنت قهرمان نشدن تیراختور البته با مهندسی و دست های آلوده محقق شد.
یک سال فروزان، سال دیگر فغانی، یک فصل حامد لک و شاید در سال آینده شجاعی و یا دژاگه و شخصی دیگر، خدا میداند.
آیا مسوولین امر اعمم از استاندار، فرماندار، تربیت بدنی و از همه مهمتر مدیران باشگاه تیراختور از این حق خوری آشکار شکایت کرده و چه نوع دفاعیه و شکایتی نموده اند؟ گناه آن افرادی که در آن شب جان خودشان را از دست دادند چه بود؟آیا خون شهروندان اصفهانی و تهرانی از خون سایر هموطنان رنگینتر است؟گناه آن چهل وسه نفر مامور نیروی انتظامی چه بوده که مجروح شده اند؟شاید فقط فوتبال است که حق ما خورده میشود!
انشاا… در سایر زمینه های اجتماعی- فرهنگی-اقتصادی و غیره حق آذربایجان که سر ایران است خورده نشود. در طول سی سال من احساس کرده ام همیشه حق تیمهای آذربایجان ضایع شده است. در این میان تیم تیراختور خیلی یتیم بوده و والدینی نداشته که از حقوق فرزند خود دفاع کنند. گذر زمان همه چیز را بیشتر از روز روشن خواهد نمود. همانگونه که داور استرالیایی بازیکن مشمول خدمت تیم ملی ایران را اخراج نمود، همین فنایی و فغانی بودند که اذعان نمودند که داور ویلییامز اشتباه کرده و نباید فولادی را اخراج می کرد! خطاهای فولادی کجا و خطاهای آندو کجا؟
چگونه میشود تخلف یک بازیکن معروف که دروازهبان تیراختور بود برای همه محرز شده ولی، سردمداران فوتبال ایران بیش از یک ماه است از صدور رای امنتناع میکنند!!! شاید بعد از فتح بصره و منتظر هستند لیگ به پایان برسد و اگر سپیدرود به دسته یک سقوط نمود آن موقع سه امتیاز تیراختور را برگردانند که به درد تراکتور هم نخورد و هم سپیدرودی ها زیاد به دل نگیرند.
نتیجه این که مسولین نباید به این راحتی از حقوق ضایع شده همشهریان خود بگذرند و با درایت و کفایت خداپسند و در داخل کشورمان مساله را حل وفصل نمایند چطور که در سالهای گذشته شهرداری تحت هدایت کمالوند را بااتهام تبانی به لیگ پایین هدایت کردند و یا در لیگ کالچیوی ایتالیا یونتوس را بخاطر تخلف های داوری و تبانی به دسته پایین جریمه نمودند.مدیران باشگاه تیراختور و مسولین استانی و نماینده ها دست در دست هم نهاده و با به کار گیری وکیل باکفایت ودر شان مردم آذربایجان آب رفته را به جوی بازگردانند و اگر نتیجه ای حاصل نشد به ای.اف.سی شکایت کنند.عملکرد مسولین در این آزمون سخت سنجیده خواهد شد. به امید احقاق حقوق از دست رفته در این سالها که اگر این بار نیز کاری از پیش برده نشود دیگر هیچ زمان اعتماد مردم بدست نخواهد آمد.
نویسنده: وحید ارضی از تبریز