در این نوشته هدف ازتعریف یا تمجید از ساختار حکومت شوروی سابق نیست ، بلکه نشان دادن مواردی ایست که رژیم آخوندی حاکم از بسیاری جهات همخوانی کامل با دوران استالینیستی سابق دارد که در پوشش اسلامی همان شیوه های (کا . گه . به) را علیه ملیت های گوناگون به مدت 40 سال است که با حیلۀ، دروغ ، تجاوز و کشتارهای بی رحمانه آشکار وپنهان ادامه میدهد و هر روز جوه وحشت و ترس را درجامعه گسترش میدهند .
بی شک قتل عام انسانهای بی گناه توسط رژیم اسلامی آخوندی تلخ و درد آوراست ، رژیم اسلامی با استفاده از لاتها وچاقوکشان مسلح اش چنان جنایاتی را مرتکب میشوند که صدها بار وحشناکتر از فاشیسم هیتلری و استالینیستی میباشد ، به جرعت میتوان گفت که فساد و جنایتهای وحشیانه حکومت 40 ساله رژیم آخوندی اسلامی در(ایران) موجب شناخت ماهیت واقعی اسلام گردیده وتوده های ملیونی مردمان به تدریج از دین ومذهب روی گردان شده اند .
بیداری و شناخت مردم از دین و مذهب خود نوعی دگرگونی فکری، رئنسانس یا زایش نوین در باوریهای دینی ومذهبی افراد جامعه بوجود آورده که نتیجه اش تجدید نظر درماهیت واقعی دین اسلام و مذهب شیعه شعوبییه را بوجود آورد است .
بی شئک در40 سال قبل تا قبل از بر قراری حکومت اسلامی هئچ نیروی قدرتمندی با نوشتن صدها مقاله افشاگرانه و کتابهای قطور یا بوسیله جنگ مسلحانه نمیتوانست اینچنین در عملاً چهره واقعی اسلام ناب محمدی و شیعه اثنی اشری را لخت و پوست کنده به تودهای فریب خورده مردم که در صدها سال گذشته در اسارت موعظه های دینی آخوندها گرفتار و آسیمیله فکری شده بوداند اینچنین نمیتوانست تأثیر گذار باشد ، این دگرگونی فکری را فقط خود آخوندها با گفتارهای مسخره و کردارهای پر از فساد و جنایتهایشان به مردم نشان دهند که رژیم آخوندها این را نشان دادند ، روی داد تاریخی ایست که گردش به عقب هم ندارد .
مقایسه فروپاشی شوروی با رژیم آخوندی
چند سالی ایست که اشخاص گوناگون دررسانه های مختلف سر نوشت نهائی رژیم آخوندها را با سرنوشت و نوع فروپاشی رژیم شوروی سابق مقایسه مینمایند، بدون توچه به بافت اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی هر دو سیستم نتیجه گیریهائی دوراز حقیقت مینمایند .
شک نیست که رژیم فوق توتالیتر اسلامی و تمامیت خواه پان فارسیسم به دلایل گوُناگون سرانجام در مقابل طغیان سیل آسای تودها وخیزشهای عمومی راهی به جز متلاشی شدن و سقوط نخواهد داشت ، هرقدرهم که خامنه ای ومشاوران اطرافش باشیادی عقب نشینی مصلحتی نموده و چنین دگرگونیهای مصنوعی را در سطح فرماندهان سپاه تروریستی اجراء نمایند ، بنیاد رژیم آخوندی با سیستم شوروی فرق دارد و نمیتوان چیده مان رژیم آحوندی را با سیستم شوروی سابق مقایسه نمود .
1 ـ اولاً در سیستم شوروی حکومت دینی نبود ، بعد از انقلاب اکتبر ملتهائی آسیائی و قفقاز اکثراً بطور نسبی به سواد آموزی پرداخته و به تدریج مردمان تحصیل کرده با سواد ، آگاه ، بدوراز خرافات ، موهومات و جهالت های دینی و مذهبی با مطالعه آثار نویسنده گان گوناگون به تدریج تبدیل به انسانهای آگاه شداند .
2 ـ در رژیم شوروی زنان برای شرکت در فعالیتهای اجتماعی آزاد بوده و دوش به دوش مردان درارگانهای دولتی ، کارخانه ها ، مزارع ، مدارس ، دانشگاه ها ، مراکز علمی ، مطبوعات ، هنر ، ورزش ، انتخاب نوع پوشش ، موسقی ، اوپرا ، تئاترو سایر مراکز اجتماعی ، سیاسی بدون تبعض شرکت مینموداند ، این از اساس سیستم شوروی بود ، درعین ملتهای دارای زبانهای مادری گوناگون ضمن حفظ زبان مادری خود ، دانستن زبان روسی بمنظورشرکت درارگانهای دولتی به ناچار آموزش زبان روسی لازم بود ، گرچه حاکمیت شوروی تلاش مینمود تا ملتهای غیر روس را بنحوی آسیمیله نماید ولی هرگز به این کار موفق نشد ، حد اقل میتوان نمونه آذربایجان را مثال آورد ، گرچه الفبای( کریل) رسمی ألفبای دولتی بود و اجباری بود ، ولی هر ملتی باهمین ألفبا روزنامه ، مجله ، کتاب را به زبان مادری خود مینوشت که آثارباقی مانده نویسنده گان و شاعران آذربایجانی از آن دوران بسیار است .
3 ـ با تمام این امتیازها رژیم حاکم و مسلط بر جامعه شوروی ( حزب کمونیست) بود که به شدت مخالف دگر اندیشی مردم بوده و به جز ایده ئولوژی مارکسیستی هرگونه مقاله ، اظهار نظرانتقادی، کتاب انتقادی، تشکیل حزب یا گروه مستقل در برابرحزب کمونیست را مطلقاً ممنوع نموده و دارنده گان چنین تفکرات دموکراتیک وآزادیخواهی یا تشکل دهنده گان گروه های مخالف را مغایر با ایده مارکسستی لنینیسی حاکمیت دانسته با انگ جاسوس غرب زیر ضربه ( کا . گه . به ) گرفته ، دستگیر ، شکنجه ، تبعید و سرانجام بطور پنهان و یا گاهی آشکارا اعدام میشد اند که نمونه های فراوان چنین جنایاتی در تاریخ 70 ساله دیکتاتوری پرولتاریا به فراوانی بوده که در تاریخ ثبت شده است .
اما سرانجام با انباشت نارضایتی ها و بحرانهای گونا نگون درداخل حزب کمونیست شوروی از یک سو وگسترش نارضایتی های بیشماراجتماعی، سیاسی درجامعه شوروی به ناچارفردی بنام گوُرباچوف بمنظور جلوگیری از فروپاشی رژیم طرح " پراسترویکا " را تدوین نمود که همین طرح زمینه روگردانی مردم از سیستم حاکم و فروپاشی ساختار حاکمیت را از بالا به سرعت فراهم نمود ، گورباچوف در کتاب " پراسترویکا " به روشنی شرح میدهد که برخلاف انقلابهای اجتماعی ، اینبار باید انقلاب از بالا یعنی حزب کمونیست و حاکمیت شوروی انجام شود .
سرنگونی رژیم شاه درسال 57 :
کسانی که شاهدان عینی حوادث گذشته هستند و یا نسل جوانی که به درستی از حوادث آن روزها خبر ندارند ،باید بدانند که دولتهای غربی قبل ازآوردن خمینی و به قدرت رساندن آخوندها ازسالها قبل زمینه چینی نموده و با تلاشها ومهارتهای سیاسی و با آگاهی از این موضوع که اکثریت مردم بعد از کودتای 28 مرداد 1332 نسبت به رژیم پهلویها نفرت داشتند ، به دلیل همین نفرت خاموش توده های مردم ، ادامه حاکمیت شاه دیگر مقدورنیست و بهتر است از فرصت استفاده نموده بتدریج با سپردن حاکمیت به آخوندهای شیعه زمینه ایجاد (کمربند سبز) را فراهم نمایند ، لذا با دیدارهای سرپوشیده با یکدیگر مقدمات تغیررژیم را با مهارت و جدیت درکنفرانس گوادلپ فراهم نموداند .
درآن کنفرانس سران کشورهای آمریکا ، انگلیس ، فرانسه ، آلمان با هم توافق نموداند که شاه باید ایران ترک نماید ، درمرحله اجرای طرح روسیه ، کوبا ، نیروهای چپ داخلی همراه با کنفدراسیون دانشجویان خارج کشور نیز فریب وعده های خمینی را خوردۀ ، هم صدا و طرفدار خمینی شداند از سوی دیگر افراد فرصت طلبی مانند (یاسرعرفات ، قذافی ، حافظ اسد و همچنین همکاری تعدادی از ژنرالهای دست نشانده درداخل ارتش شاه زمینه را برای حکومت ملایان درایران فراهم نموداند .
با توجه به شرح کوتاه فوق مقدمات فروپاشی رژیم پهلوی عملی گردید و آخوندها به رهبری خمینی جانشین شاه شداند، اما شانس دیگری که نسیب رژیم آخوندها شد ، بعد از 12 سال سیستم شوروی سابق به دلایل بحرانهای سیاسی ، اجتماعی اقتصادی سرنگون گردید وملتهای دربند آزاد شداند ، حال چگونه میتوان نوع فروپاشی شوروی را با رژیمی که طرز تفکرش ریشه در واپس گرائی 1400 ساله قرانی و اسلامی قرار دارد مقایسه نمود ، بی شئک این رژیم سرنگون خواهد ، ولی نه مانند سیستم شوروی ، بلکه بنوعی خونبار و انتقام جویانه .
همه ما میدانیم که ازچهل سال پیش تا به امروزاین رژیم با تکیه برسلاح دین و با زور اسلحه ، کشتار مردم و شیوه های نژاد پرستی پان ایرانیستی همه ارگانهای قدرت را بدست گرفته ، این رژیم دهها بارفاسدتر، خشن تر، جنایتکارتراز سیستم شوروی سابق میباشد و برای حفظ موجودیت خود از کشتار مردم دریغ نمیکند .
فراموش نکنیم که این رژیم ازهمان آغاز ضمن اشغال سفارت آمریکا خود را به دامن کشورهای اروپائی انداخت که بعدها روسیه و چین هم به این خان یغما اضافه شداند ، همین موضوع موجب خوشحالی اروپائیها بود که از آن پس به کشتار مردم توسط رژیم چشم بسته و به غارت ثروتهای طبیعی ازقبیل نفت و گاز تا سایر معادن گران بهائی مانند طلا ، مس ، آلمینیوم ، سنگ آهن ، مرمر، گرانیت ، خاویار دریای خزر و صدها نوع منابع طبیعی دیگر را با بی رحمانه ترین شکل توسط شرکتهای اروپائی تا به امروز ادامه دارد .
فروپاشی سیستم شوروی وسرازیرشدن مأمورین ( کا. گه . به ) به ایران . بعد از فروپاشی سیستم شوروی بسیاری از مأمورین (کا .گه . به) به ایران آمده و بلا فاصله پس از یک پرس و جوی ابتدائی در وزارت اطلاعات رژیم استخدام شده و به همکاری با رژیم پرداختند آنها شیوه های تجسس ، تعقیب ، دستگیری معترضین و مخالفین و انواع شکنجه های سیستم شوروی را به مأمورین اطلاعاتی رژیم تهران آموزش داده و همکاری را آغاز نموداند که ألبته مأمورین سابق ساواک شاه و کارشناسان دیگری هم ازکشورهای اروپائی شرقی قبلاً وجود داشتند ، ولی همکاری مأموران کا . گه. به شانس بزرگی برای رژیم تهران بود که بعدها بتدریج گسترش یافت .
سفارش ماکیاول به جباران برای دوام حکومتشان
ماکیاول میگوید : جباروقتی به قدرت میرسد برای دوام حکومتش باید شرورترین ، فاسدترین ، جنایتکارترین عناصر جامعه به دور خود گرد آورد و به آنها مقامهای بزرگ با اختیارات گسترده بدهد تا با حمایت و اطاعت کورکورانه آنها بتواند به حاکمیت خود ادامه دهد ، در چنین جامعه ای مردم هرچقدر فقیرتر، محتاج تر، گرسنه تر، بیمارتر جاهل تر باشند به نفع جبارخواهد بود .
با توجه به شرح کوتاه فوق باید بیدار وهشیارباشیم چرا که درچنین شرایطی نباید امید به حمله نظامی خارجی داشت ، زیرا هرآن امکان معامله و سازش رژیم با قدرتهای خارجی وجود دارد و نتیجه آن که در صورت سازش رژیم جز ضربه خوردن حرکت های ملی مدنی ملتهای تحت ستم سودی نخواهد داشت ، بهترین شیوه حرکتهای ملی مدنی با درنظرگرفتن ضعف رژیم و تضادهای گوناگون که درارگانهای سطح بالای رژیم وجود دارد هر روز اختلافات عمیق تر خواهدشد و به انواع بحرانهای غیرقابل علاج در داخل تبدیل خواهد شد و فروپاشی و سرنگونی رژیم قرون وسطائی آخوندها را همراه خواهد داشت ، لذا فقط با اتحاد جنبشهای ملی و رهائی طلب ملتهای تحت ستم واقع شده در(ایران جعلی) میتوان به هـدف نهائی رسید . 29 / 6 / 2019 ــ آذرخش