حاکمیت نژادپرست پانفارس، ضد تورک، ضد آزربایجان و ضد بشر جمهوری اسلامی ایران در طول 41 سال اخیر حاکمیت نژادپرستانه و ضد تورک و ضد آزربایجان ضد بشرش، از هیچ گونه جنایت، خیانت، خباثتی و رذالتی در حق انسانهای مظلوم و از همه جا و همه چیز بی خبر نگه داشته شدۀ تورک آزربایجان خودداری نکرده است و به شهادت رساندن دکتر اصغرپیرزاده، تنها پزشک فوق تخصص آنکولوژی و خون از شهر اردبیل آزربایجان جنوبی در روز پنجشنبه 1 مردادماه 1394 هـ.ش. / 23 جولای 2016م./ 6 شوال 1436 هـ.ق. فقط «یکی» از هزاران جنایت ضدبشری جمهوری اسلامی ایران در حق ملت تورک آزربایجان است.
قبل از همه چیز ممکن است این سؤالات در ذهن خواننده محترم این مقاله پیدا شود و البته و صد البته این حق خواننده است که از ما بپرسد: «دکتر اصغر پیرزاده چه ارتباطی با حرکت ملی آزربایجان دارد»؟ «چرا به دکتر اصغر پیرزاده می پردازید»؟ «چرا حالا و بعد از گذشت 4 سال و این همه دیر به یاد او افتاده اید»؟ «چرا او را «شهید راه حرکت ملی ملت مظلوم تورک آزربایجان می خوانید»؟
جواب به این سؤالات با توجه به «کار شجاعانه ای که دکتر پیرزاده از مدتها پیش از شهادت مظلومه اش با عزم و ارادۀ جدی در حال انجام آن بود؛ یعنی دفاع از انسانهای مظلوم و از همه جا بی خبر ملت تورک آزربایجان که قربانی جنایت اتمی رژیم ضد تورک، ضد آزربایجان و ضدبشر جمهوری اسلامی ایران شده و می شوند»، زیاد هم سخت نیست:
دکتر اصغر پیرزادە «مدتها» بود در مورد آلوده بودن آب بخشهایی وسیع از کوه مقدس ساوالان به رادیو اکتیو تحقیق می کرد و بارها و بارها و بارها به طرق مختلف به مقامات کشوری و استانی (اردبیل) هشدار می داد که البته با توجه به این که سپاه پارسداران جمهوری اسلامی ایران در این جنایت و خیانت و خباثت عظیم دست داشت و در ادامۀ مقاله به ان خواهیم پرداخت هیچ یک از مسئولان پانفارس- مانقورت ضد تورک و ضد آزربایجان استان اردبیل و کل ایران اهریمن زدۀ ضد تورک، ضد آزربایجان و ضد انسان به «هشدارهای انسان دوستانۀ این پزشک فوق تخصص هیچ وقعی نمی نهادند» و در آخرین ماههای عمرش در حالی که «دستش با اسناد و مدارک و مستندات پزشکی و معتبر و متقن» پر بود، بارها برای پیگیری این مسئلۀ مهم به تهران رفته بود که البته بی نتیجه بود. او مصرانه می خواست این موضوع فوق العاده مهم و حساس و استراتژیک و از دیدگاه حقوق بشر، به شدت ضدبشری و نژادپرستانه را که مستقیماً به اقدامات ضدانسانی و نژادپرستانۀ استراتژیک رژیم جمهوری اسلامی ایران برای استخراج اورانیوم از دامنۀ کوه ساوالان به قیمت آلوده کردن بخش وسیعی از آبهای کوه ساوالان به منظور نسل کشی وسیع و گستردۀ انسانهای مظلوم تورک آزربایجان می شد با متوقف کردن حاکمیت پلید و جنایتکار جمهوری اسلامی ایران به سرانجام خوش برساند و چون اقدامات بی امان و پیگیرانه اش هیچ وقت جواب نداد، در آخرین روزهای عمرش مسئولان خائن، جانی، خبیث و ضدبشر جمهوری اسلامی ایران را تهدید کرده بود که اگر به این موضوع حساس که مستقیماً با سلامت میلیونها انسان تورک آزربایجانی در دامنۀ ساوالان آزربایجان جنوبی و منطقۀ اردبیل ربط دارد، کماکان رسیدگی نکنند، این موضوع را «بین المللی می کند» و مدارک و اسناد و مستنداتی را که جمع کرده بود، به سازمان ملل متحد و سازمانهای معتبر بین المللی مثل سازمان جهانی بهداشت (WHO)، جمعیت مبارزه با سرطان (در ایران و خارج)، صندوق کودکان ملل متحد یونیسف (UNICEF)، صندوق جمعیت ملل متحد (UNFPA)، سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد یونسکو (UNESCO)، آژانس بین المللی انرژی هسته ای (IAEA)، مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا، صلیب سرخ بین الملل و ... خواهدفرستاد و از طریق سازمانها و مجامع بین المللی موضوع را پیگیری خواهدکرد که همین «پیگیریهای جدی و مداوم وی برای این جنایت دهشتناک، ضدبشری و تاریخی جمهوری اسلامی ایران به منظور جلوگیری از ادامۀ این فاجعه انسانی علیه جان میلیونها انسان از انسانهای مظلوم ملت تورک آزربایجان از طرف حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران، که شاید تا صد سال دیگر اثرات وحشتناک آن باقی بماند» اطلاعات سپاه حاکمیت را به فکر حذف فیزیکی این پزشک انسان دوست و شجاع تورک آزربایجانی انداخت و همین شجاعت و پیگیریهایش به قیمت جانش تمام شد.
البته حاکمیت با تاکتیک و استراتژی خبری و اطلاع رسانی «اشباع اخبار و اطلاعات غلط و مغرضانه با قصد و غرض لاپوشانی کردن و پنهان کردن اخبار و اطلاعات حقیقی» از همان آغاز به شهادت رساندن دکتر اصغر پیرزاده قهرمان کوشید و هنوز هم مذبوحانه می کوشد این جنایت ضدبشری تاریخی را در حق میلیونها انسان تورک آزربایجانی و یکی از نخبگان قهرمان ملت تورک آزربایجان پنهان کند، که البته مثل دهها و صدها مورد دیگر کور خوانده است، تاریخ بی رحم است و خورشید حقیقت برای همیشه زیر غبار توطئه و جنایت و خیانت و خباثت نخواهدماند و ما فعالان صادق و آگاه حرکت ملی ملت تورک آزربایجان هنوز زنده ایم و ملت تورک آزربایجان هم هنوز زنده است و نخواهدگذاشت که نام فرزندان قهرمانش برای همیشه لکه دار شود.
به نظر می رسد که مطالب بالا گویای همه چیز باشد: قطعاً و بدون هیچ شک و تردیدی دکتر اصغر پیرزاده را ادارۀ اطلاعات سپاه پاسداران رژیم جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسانده است، چرا که او می خواست افشاگری و روشنگری بزرگ و تاریخی و رسواکننده دربارۀ مسئلۀ بسیار بسیار بسیار مهم و استراتژیک ملی استخراج اورانیوم از کوه ساوالان و آلوده کردن همۀ آبهای زیرزمینی و روزمینی منطقۀ ساوالان توسط رژیم سرتا پا جنایت و خیانت و خباثت نژادپرست ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی علیه این حاکمیت ضد بشر بکند. حال ما سؤالات خواننندۀ محترم را با سؤالات مهم دیگری «جواب» می دهیم که خواننده عمیقاً و دقیقاً بفهمد که چرا ما دکتر اصغر پیرزاده را «شهید راه حرکت ملی آزربایجان» می خوانیم و دیگر هیچ شک و شبهه ای در ذهن و دلش در این باره وجود نداشته باشد:
«چرا به ما فعال حرکت ملی آزربایجان می گویند»؟ «وظیفۀ یک فعال حرکت ملی آزربایجان چیست»؟ «آیا به غیر از این است که اولین و مهمترین و اساسی ترین وظیفۀ هر فعال حرکت ملی آزربایجان دفاع از جان و مال و خاک و زبان و هستی و هویت ملت مظلوم تورک آزربایجان است»؟ «دکتر اصغر پیرزاده چه می کرد که این گونه قربانی جنایت ضدبشری حاکمیت جمهوری اسلامی ایران شد»؟ «چرا فاشیسم فارس به سردمداری جمهوری اسلامی ایران حتی پس از اقدام به شهادت مظلومانه اش، به آبرو و شرف این انسان پاک تورک آزربایجانی هم حرمت ننهادند و نام پاک او را که شایسته است در تاریخ آزربایجان، کل ایران و حتی تاریخ بشریت زنده و خوشنام بماند، لکه دار کردند»؟ «آیا به غیر از این بود که دکتر اصغر پیرزاده درست مثل یک قهرمان ملی و قابل احترام ملت تورک آزربایجان، در حالی که با توجه به تهدیدات جانی که مدام از طرف اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات می شد، به خوبی می دانست و درک می کرد که افشای این توطئۀ بزرگ، سبب از دست دادن جانش می شود، از جان و سلامت انسانهای مظلوم و از همه چیز بی خبر تورک آزربایجان دفاع می کرد»؟ «با توجه به همۀ شواهد امر که پیداست دکتر اصغر پیرزاده بدون هیچ شک و تردیدی، قربانی جنایت، خیانت و خباثت حاکمیت نژادپرست ضد تورک و ضد آزربایجان شده است، چرا حرکت ملی آزربایجان در همان روزی که خبر شهادت این انسان قهرمان و این پزشک نخبۀ بی همتا و فداکار و انسان دوست و غیور و دارای حس ملی و تعهد و مسئولیت انسانی نسبت به انسانهای هموطن و همخون و همزبان ملت تورک آزربایجان خودش، این انسان گرانقدر، این پزشک نخبه و بی همتای فوق تخصص و شجاع و نترس و فداکار و ازجان گذشته تورک آزربایجانی، که بسیاری از بیمارانش را رایگان مداوا می کرد و بر خلاف خیل پزشکان مغرور و خودپرست، شخصا به ویزیت و ملاقات بیماران بدحال سرطانی اش می رفت، پخش شد و حتی بعد از این که علت اصلی شهادتش توسط حاکمیت جانی، خائن، خبیث، نژادپرست، ضدتورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران کاملاً مشخص شد، چرا فعالان حرکت ملی آزربایجان، اعم از فعالان ملی شهر و استان اردبیل یا فعالان ملی دیگر شهرها و استانهای آزربایجان البته به استتثنای سایت «گوناز تی وی» که دو سه مقاله چاپ کرد و به آنها هم خواهیم پرداخت، موضع «سکوت» و «سکون» در پیش گرفتند و «واکنش» و «عکس العمل» صحیح و موثر و مناسب و شایسته ای نسبت به این جنایت ضد تورکی، ضد آزربایجانی و ضدانسانی نژادپرستانۀ رژیم ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران نشان ندادند»؟ «آیا فعالیت ملی فقط در به ملاقات همدیگر رفتن و دور هم نشستن و حرف زدن یا رفتن به قلعۀ بابک و استادیوم بازی تراختورسازی خلاصه می شود یا ما فعالان ملی باید گاهی هم قدم رنجه فرماییم به بیمارستان امام خمینی اردبیل و بخش بیماران سرطانی اعم از بخشهای بیماران شیمی درمانی، و بخشهای سرطان معده، سرطان روده، سرطان خون، سرطان کولون، سرطان پستان، سرطان ریه و غیره تا با چشم خود ببینیم که حجم جنایات ضدبشری جمهوری اسلامی ایران در حق انسانهای مظلوم و از همه جا و همه چیز بی خبر تورک آزربایجان که سالهای سال است که حاکمیت جنایتکار ضد بشر جمهوری اسلامی ایران با این جنایات ضدبشری کثیف و خاموش بی سر و صدای آلوده سازی عمدی و سیستماتیک آبهای ساولان انسانهای مظلوم تورک آزربایجان را اعم از جنین و کودک و دختر و پسر و زن و مرد و پیر و جوان به انواع سرطانها مبتلا کرده و عملا «نسل کشی» می کند، به چشم خود ببینیم و به هر نحو ممکن اطلاع رسانی کنیم؟ همین کار مقدسی که من هم اکنون با وجود هزاران مشکل و گرفتاری و جنگ روانی که به من تحمیل شده و می شود، هم اکنون همین کار را می کنم؟
آری، چه بخواهیم چه نخواهیم بار بسیار بسیار بسیار سنگین مسئولیت «یک ملت» بر دوش و گردۀ ما ملتچیهای تورکچو آزربایجانچی حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و کل ایران گذاشته شده است و البته و صد البته خودمان این بار توانفرسا را بر دوش کشیده ایم و تحمل این بار را خودمان عاشقانه و فداکارانه و با افتخار بر عهده گرفته ایم، پس باید و باید و باید درست و گسترده و همه جانبه عمل کنیم و این بار مقدس و انسان دوستانه را سالم به «مقصد» برسانیم. سوال مهم من این است: «آیا همین عدم انعکاس این جنایات مهم حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری شیطانی ایران، سبب نشد و نمی شود که این حاکمیت که با لطایف الحیل و با استفاده از ترفندهای شیطانی خبررسانی غلط اشباع اطلاعات و اخبار کذب و مغرضانه برای پوشاندن خبر واقعی و حقیقت امر، سر و ته این جنایت بی نظیر و هولناک نژادپرستانه و ضدبشری علیه ملت تورک آزربایجان را (مثل به شهادت رساندن دکتر اصغر پیرزاده و دهها و صدها مورد دیگر) را هر طوری بود، جمع کند و مهمتر از آن، تشویق شود که این جنایات شنیع ضدبشری در حق ملت مظلوم تورک آزربایجان را مانند پیش و بلکه بدتر از آن ادامه دهد»؟ «آیا انسانهای ملت تورک آزربایجان به اندازۀ حیوانات ارزش ندارند و شایسته نیست ما که نام خودمان را فعال حرکت ملی آزربایجان گذاشته ایم و ادعایمان گوش فلک را کر می کند، نسبت به این گونه جنایات آشکار حاکمیت ضدبشر در حق انسانهای ملت تورک خودمان، بی تفاوت نباشیم»؟
آری دوستان، ما فعالان حرکت ملی باید به صورت مداوم و همیشه و همواره و در همه حال خودمان، جهان بینی اساسی و بنیادین خودمان و تاکتیکها و استراتژیها و ساستهای خودمان را بازنگری و اصلاح کنیم و حتی خودمان، خودمان و عملکردمان را مدام زیر تیغ انتقاد ببریم، چه برسد به گوش کردن و عمل کردن به انتقادهای دلسوزانه دیگران. از انتقاد نه تنها نترسیم، بلکه از انتقاد منطقی و عقلانی و صحیح استقبال هم بکنیم. هیچ کس در حرکت ملی آزربایجان عقل کل و معصوم نیست؟ همۀ ما کمابیش اشتباه می کنیم: مهم این است که شجاعت این را داشته باشیم که ضعفها و اشتباهات خودمان و کارمان را درک کنیم یا از دیگران بپذیریم و شجاعت این را داشته باشیم که «خود را عقل کل حرکت ندانیم» و بدانیم که با شیوۀ آزمایش و خطای که از طرف حاکمیت غدار و بی رحم، مجبور به آن شده ایم، گاهاً دچار اشتباهاتی مهم و استراتژیک شده ایم. مهم این است که شجاعت این را داشته باشیم که حرفهای همه را فارغ از سن و سواد و مدرک و جنس بشنویم و از بهترین نظرها بهترین استفاده ها را بکنیم و با آسیب شناسی و آسیب زدایی همیشه و همواره خود را آپدیت و به روز و حرکت ملی را محکم و مستحکم و استوار کنیم و مهم تر از همه این که اولا اشتباهات و کم کاریها و ضعفهای گذشته مان را از زبان هر انسان دلسوزی که باشد، «قبول کنیم» و ثانیاً سعی وافر بکنیم که این اشتباهات را دیگر هرگز مرتکب نشویم. این که مدام من مطلب را تکرار می کنم به خاطر تأکید بر اهمیت موضوع است. چون با تأسف فراوان یک قشر کوچک از حرکت ملی هست که خود را «عقل کل» حرکت می پندارد و حرکت ملی را بدون هیچ اشتباهی می انگارد و خود را در راس این حرکت بی عیب و نقص، بی عیب و نقص ترین و عقل کل ترین رهبر می پندارد و عمدا «بدون این که آشکارا ادعای رهبری کند»، «در عمل جوانان ما را بد رهبری می کند» که البته همین امر، پاشنه آشیل و نقطۀ ضعف و آسیب پذیر بسیار بسیار بسیار حساس حرکت مقدس ملی ملت تورک آزربایجان و کل ایران است که افرادی متفکر و دلسوز چون ما حتما و حتما و حتما باید همیشه و در هر زمان روی آنها انگشت بگذاریم. متاسفانه این قشر انتقادناپذیر از همین اکنون استبداد و دیکتاتوری را در حرکت تزریق می کند که با توجه به ماهیت جمعی و دموکراتیک ذاتی حرکت ملی آزربایجان این طرز فکرها بسیار بسیار بسیار خطرناک است. بارها نوشته ام و باز هم می نویسم و تا زمانی که جان در کف و حس و توان برای گرفتن قلم و فشردن دگمۀ کیبورد دارم خواهم نوشت حرکت ملی مال یک شخص و یک باند و یک گروه و یک شهر و یک ایل و یک طایفه نیست: حرکت ملی مال همۀ ما انسانهای ملت تورک است و همه باید فرصت و میدان حرف زدن و اظهار نظر و عقیده کردن را دربارۀ مسائل و مشکلات انسانهای ملت تورک و حرکت ملی ملت تورک را داشته باشند.
آری دوستان، این کسی که این سطور را می نویسد از دهۀ هفتاد شمسی « غیرت و حس ملی تورکی و آزربایجانی داشته است» و در کنار درس و تحقیق از اوایل دهۀ هشتاد شمسی به صورت جدی از نظر شعور ملی «بیدار و فعال» شده است و از اواسط دهۀ هشتاد شمسی به صورت عمیق و جدی و مداوم دربارۀ راههای آزادی ملت مظلوم تورک آزربایجان تفکر کرده و مقاله و مطلب و کتاب نوشته است ولی اعتراف می کند و این اعتراف هرچند سخت و تلخ است ولی «شجاعانه» است پس این اعتراف را می کند و به این اعتراف افتخار هم می کند که نه تنها او، بلکه کل فعالان حرکت ملی آزربایجان تا کنون «اشتباهات کوچک و بزرگ بسیاری را مرتکب شده اند» که اگر خرد جمعی بر حرکت ملی حاکم بود و اگر ملتچی بودن عمیقاً درک و تبیین و تشریح می شد، اگر مبانی حرکت ملی و ماهیت ملتچی بودن به خوبی فهم و تفهیم می شد، امکان نداشت حتی این اشتباهات کوچک را مرتکب شوند و یکی از همین اشتباهات به ظاهر کوچک اما به نهایت استراتژیک و مهم و بزرگ، همین بی تفاوت بودن نسبت به قتل انسانهای نخبه و کم نظیر حق طلب ملت تورک آزربایجان که به خاطر دفاع از جان انسانهای مظلوم تورک آزربایجان، گاه به گاه، مظلومانه به دست جلادان حاکمیت ضد تورک، ضد آزربایجان و ضدبشر جمهوری اسلامی ایران به قتل می رسند، است و مهم تر و حیاتی از آن، «بی تفاوت نبودن در قبال نسل کشیهای پنهان انسانهای ملت تورک آزربایجان و کل ایران توسط رژیم جایتکار و ضدبشر جمهوری اسلامی ایران» در 41 سال اخیر بوده و هست. مورد اخیر نیاز به توضیح و تشریح دارد که به آن می پردازیم.
همین الان تا یادم نرفته بنویسم که ما نه تنها باید و باید و باید به جنایت تاریخی و نابخشودنی رژیم در آلوده سازی عمدی و خائنانۀ آبهای ساوالان توسط رژیم ضد بشر جمهوری اسلامی ایران و به سرطان مبتلا کردن هزاران هزار انسان مظلوم تورک آزربایجانی خودمان در دامنۀ ساولان اعم از اردبیل و خیاو و نیر و موغان و غیره بی تفاوت نباشیم، بلکه حتی نباید به حجم و تعداد وحشتناک «خودکشیهای نوجوانان و جوانان بیکار و مستاصل و افسردۀ ملت تورک آزربایجان» در تمامی شهرها و روستاهای مختلف خودمان اعم از تبریز و اردبیل و ارومو و زنگان و همدان و قزوین و تهران و کرج و قوم و آستارا و انزلی و رشت و اراک و ساوه و خلاصۀ همه شهرها و روستاهای آزربایجان جنوبی اتفاق می افتد و نسل کشی ای دیگر است، هرگز و هرگز و هرگز بی تفاوت نباشیم. عاجزانه خواهش می کنم این قدر نسبت به جان باارزش انسانهای نوجوان و جوانمان بی تفاوت نباشیم. رژیم جمهوری اسلامی ایران در 41 سال اخیر چنان فضای خفقان و سانسور دهشتناکی در کل آزربایجان جنوبی حاکم کرده است، که روزنامه نگاران تورک ما نمی توانند پدیدۀ خودکشی را که جان هموطنان بی شماری از ما ملت تورک آزربایجان را گرفته و می گیرد، در مطبوعات خودمان منعمس کنند بارها نوشته ام باز هم می نویسم و تا جان دارم خواهم نوشت که حجم خودکشیهای انسانهای ملت تورک در آزربایجان جنوبی و کل ایران در این سالهای سیاه حاکمیت جنایتکارنه خائنانه و خبیثانۀ جمهوری شیطانی ایران آن چنان بالاست که دیگر وقت بین المللی کردن این پدیده شوم رسیده است. مثلا در شهرستان اردبیل یک خبرنگار جوان که بنا به مسئولیت شغلی خود به بیمارستان امام خمینی و پزشکی قانونی مراجعه کرده و خواسته بود که گزارش تهیه کند، از زیاد بودن تعداد خودکشیهای اردبیل و این فاجعۀ ملی مهم و بزرگ، در سالهای اخیر بهت زده شده بود، توسط مأموران وزارت اطلاعات رژیم جانی جمهوری اسلامی ایران، دستگیر و شکنجه شده و دوربین و مدارکش ضبط و شکسته و سوزانده و نابود شده است و به او با ضرب و شتم شدید و کتک و تهدید جانی اخطار داده شده است که «این مسئلۀ خودکشی در اردبیل امنیتی است و اگر در این کارها فضولی کنی نه تنها خودت بلکه اعضای خانواده ات را هم سر به نیست می کنیم!» و مجبورش کردند که بنویسد که «در اردبیل، پایتخت حسینیت (!) همه مردم خوشبخت و پولدار هستند و هیچ بیکار و گرسنه و تیره روزی نیست و هیچ کس خودکشی نمی کند و این خودکشی کنندگان کم تعداد (؟) خوشی زیر دلشان زده و از زور خوشبختی و شکم سیری این کار را می کنند»! واقعیت این است که هرچند در میان ملتهای دربند دیگر ایران، ملت لور نیز از خودکشیهای گستردۀ جوانان دربدر و بیکارش رنج می برد، مقام نخست در خودکشی جوانان را در ایران با توجه به کثرت مطلق جمعیتش وکثرت مطلق خودکشی کنندگانش، بی شک ملت تورک آزربایجان دارد و این بی هیچ شک و شبهه ای بر اساس سیاستهای ظالمانه، ضدبشری، تبعیض آمیز و خبیثانۀ حاکمیت ملا-سیدهای فارس پرست ضد تورک جمهوری اسلامی ایران مخصوصا در چهار سال اخیر نسبت به ملت تورک آزربایجان و تمامی ایران است و بس. آری، حاکمیت چنان فضای امنیتی خفقان و رعب و وحشت و دستگیری و شکنجه و محاکمه و زندان و سربه نیست شدن در 41 سال در آزربایجان برای کل انسانهایمان حاکم کرده است، که فردی مثل من که می توانستم در میادین شهرهای آزربایجان فریاد بکشم و نوجوانان و جوانان تورک را ملتچی کنم و از عمل ضدانسانی خودکشی منصرف و به خود، به ملت و به آینده شان امیدوار سازم، نمی توانم آشکارا این کار مقدس و انسان دوستانه را بکنم، برای همین مجبورم بنویسم و منتشر کنم و بدین وسیله با تعظیم و عاجزانه از فعالان حرکت ملی، هر که باشند و در هر شهر و روستایی که باشند، خواهش می کنم نسبت به این جنایات تطبیق شدۀ حاکمیت در نسل کشی ملت تورک آزربایجان «بی تفاوت نباشند» و همه موارد خودکشیها را را مورد به مورد، شهر به شهر و روستا به روستا، با ذکر تاریخ دقیق و علت خودکشی، بنویسند و به سایت آذوح یا هر سایت دیگری با نام مستعار و با مشخص کردن نام و نام خانوادگی هر نوجوان و جوان خودکشی کننده تورک آزربایجانی و غیرآزربایجانی بفرستند تا در سایتهایمان و تلویزیون گوناز منعکس شود، به هر کس که به آن ایمان داریم قسم می خورم که این گونه کارها، همگی «فعالیتهای ملی» تلقی می شوند و فعالیت ملی «فقط و مختص» فریاد زدن و شعاردادن و ملاقات همدیگر و «فعالیتهای سیاسی مشخص و معین شده» نیست. برای نمونه در هفته های اخیر دو جوان بیکار و مستاصل تورک آزربایجانی ساکن شهر اردبیل به نامهای «رامین صادقی» و «فرشید شیری» با آویختن خودشان با طناب خودکشی کرده اند. فرشید شیری جوانی بسیار خوش اخلاق و غیور و ارزنده که در محلۀ غریبان از محبوبیتی بالا در بین نوجوانان و جوانان همسن و سال خودش برخوردار بود و همۀ مردم او را دوست می داشتند، سرباز یگان عملیاتی فوریت های پلیسی 110 نیروی انتظامی استان اردبیل بود که علاوه بر این که خودش از فقر خانواده رنج می برد، دائم گزارشهای متعدد فاجعه آمیز خودکشیهای دهها و بلکه صدها نوجوانان و جوانان بیکار، فقیر، بیچاره و افسرده تورک آزربایجانی ساکن در استان اردبیل که به پلیس 110 داده می شد و او انها را می خواند و گزارش می کرد، و به گفتۀ اعضای خانواده اش، همین مصائب، او را دچار افسردگی کرده بود و مدت سه یا چهار ماه بود که به لاک خودش فرورفته بود و انزوا پیشه کرده بود و آه می کشید و گریه می کرد و سرانجام یک روز صبح زود (حدود ساعت 2 بامداد) در حالی که مدت زیادی هم از خدمت سربازی اش نمانده بود، در منزل خودشان در محلۀ غریبان خودش را از نردبان حلق آویز کرد و کشت و رامین صادقی، دوست فرشید شیری، بعد از او، به خاطر «اعتراض به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران» این کار خود را به صورت نمایشی کرده است و خود را از پل عابر پیاده محلۀ غریبان اردبیل (نزدیک مسجد ائمه) از حلق آویزان کرد و کشت. از خبرهایی که تا کنون خود ما شخصا به دنبالش رفتیم و به دست ما رسیده است، علت این خودکشی فاجعه آمیز این جوان 22 سالۀ تورک نیز بیکاری و فقر و بدبختی مفرط بوده است. رامین صادقی قبل از خودکشی از پدر فقیرش 500 هزار تومن پول می خواهد که برود و در تهران کاری پیدا کند که پدر بدبخت تر از خودش چنین پولی نداشته است که به او بدهد و از برادر بزرگترش خواسته است که او هم به خاطر عیالوار بودن و کارگر روزمزد و بدبخت بودن نداشته است که این پول را بدهد، با توجه به این که هفتۀ قبلش دوست سالیان سال و جانجانی و بسیار عزیز و دلبندش، «فرشید شیری» هم بر اثر فقر و بیکاری و استیصال افسرده شده و خودش را کشته بود، رامین صادقی هم افسرده شده و روز قبل از خودکشی به مادرش و خواهرش گفته است که این آخرین باری است که مرا می بینید و آنها هم موضوع را درک نکرده اند و به شوخی گرفته اند و جدی نگرفته اند تا این که همان نیمه شب خودش را با طنابی که تهیه کرده بود از پل عابر پیاده که ذکر کردیم، به پایین می اندازد و حلق آویز می کند و جنازه اش توسط سوپورهای شهرداری که همان حوالی در کار نظافت سحرگاهی بوده اند، دیده و گزارش می شود و مأموران حاکمیت، سریعاً و بی و سر و صدا برای جلوگیری از ازدیاد جمعیت و پخش شدن این خبر سهمناک، جنازه اش را سریعا توسط نیروهای آتشنشانی به پایین می کشند و سریعا به قبرستان بهشت زهرای اردبیل منتقل می کنند و سریعا و بی سر و صدا دفن می کنند!!! آری! حاکمیت جمهوری شیطانی ایران ما انسانهای ملت تورک آزربایجان را مثل اسیر جنگی به گروگان گرفته است و بر اثر فضای امنیتی- اطلاعاتی خفقان مخوف و بسیار بسیار بسیار سنگینی که حاکمیت و مانقورتهای حاکمیت بر شهر اردبیل حاکم کرده است، نه تنها درجه داران و افسران و سربازان نیروی انتظامی، بنا به دستور اکید مافوقها و حاکمیت جهوری شیطانی ایران، حق ندارند پرده از این جنایتهای ضدبشری جمهوری اسلامی ایران بردارند و این فاجعۀ ملی ملت تورک آزربایجان، خودکشیهای گسترده و زنجیره ای نوجوانان و جوانان ملت مظلوم تورک آزربایجان را با ذکر نام، سن و تاریخ خودکشی این نوجوانان و جوانان فقیر و بیکار و بدبخت افشا کنند بلکه کارمندان دادگستری و سازمان بازرسی نیز جرأت نمی کنند این موضوع را حتی به صورت مخفی و با نام مستعار افشا کنند چه برسد به خبرنگاران و روزنامه نگاران که این کارها وظیفۀ اصل آنهاست. گفتیم که بنا به «امنیتی بودن موضوع خودکشیها توسط وزارات اطلاعات جمهوری سیطانی ایران» اعلام خبر خودکشیها در آزربایجان جرم سیاسی- امنیتی و مستوجب تعقیب امنیتی- اطلاعاتی و برخورد سنگین است، پس هیچ خبرنگاری از ترس جان و شغلش نمی تواند این گونه خبرهای مهم هر شهر و روستا را آشکارا خبررسانی کند و من که دارم از شدت درد می سوزم و می گدازم. چرا که در هفته های اخیر از دهانها و زبانها مردم شنیده ام که تعداد 8 نفر تا 15 نفر از مردم عادی یا سربازان وظیفۀ تورک آزربایجانی به صورت «زنجیره ای و پشت سر هم» در همین شهر اردبیل در همین ماهها و هفته های اخیر خودکشی دسته جمعی و هماهنگ با هم کرده اند و از بین رفته اند ولی این خبر به این مهمی خبررسانی نمی شود و ما نام خودمان را ملتچی تورکچو آزربایجانچی گذاشته ایم!!! شما را به آن خدایی که می پرستیم و یا هر که و هر چه که به آن اعتقاد داریم، شما را به حرمت و ارزش جان انسانهای ملت تورک آزربایجان در هیچ شهر و روستای آزربایجان نسبت به این حوادش اخبار مهم بی تفاوت نباشیم. این نسل کشی بی سر و صدای انسانهای ملت تورک آزربایجان است: نسل کشی با آلوده کردن آبها و مبتلا کردن انسانهایمان به سرطان، نسل کشی با تحمیل بیکاری و گرسنگی و خودکشی، نسل کشی با عدم رسیدگی به «جاده های مرگ» ما و ازدیاد سرسام آور تصادفات جاده ای در تمامی جاده های آزربایجان و نیز اعزام سیستماتیک، دولتی و مغرضانه و برنامه ریزی شدۀ سربازان وظیفۀ تورک آزربایجانی به مناطق و شهرهای آزربایجان غربی و کوردستان که در معرض حمله و ترور پیوستۀ فاشیستهای راسیست ضد تورک و ضد آزربایجان تروریست زیاده خواه و متجاوز کورت قرار دارند و به کشتن دادن این نوجوانان و جوانان معصوم و از همه جا بی خبر تورک آزربایجان همۀ اینها، بدون هیچ شک و شبهه ای جنایت سیستماتیک ضدبشری حاکمیت نژادپرست ضد تورک و ضد آزربایجان و ضد بشر جمهوری اسلامی ایران در حق بشریت و نسل کشی انسانهای مظلوم تورک آزربایجان است و بس. چرا پانفارسها و پانکورتها متفقا تا به سوی یک کولبر کورد گلوله ای شللیک می شود همگی با هم چنان اطلاع رسانی و تبلیغ می کنند که گویی در کل ایران اهریمن زده فقط انسانهای قوم کورت مظلوم و کارگر و بدبخت و کولبر هستند وبس؟ چرا ما در مقابل این همه کشت و کشتار تحمیل شده سیستماتیک حاکمیت شیطانی ایران ساکتیم؟ مهمتر از همه، چرا با وجود این سکوت ننگین باز هم خود را ملتچی تورکچو آزربایجانچی می دانیم و می دانیم؟ مگر ملتچی بودن به شو نمایش سیاسی است و تعهد و حساسیت به جان انسانهای ملت تورک ملتچی بودن نیست؟
آری، اینها همه مصداق «نسل کشی بی سر و صدا و پنهان انسانهای ملت مظلوم تورک آزربایجان» است و بس هیچ نام دیگری نمی شود گذاشت: یا با آلوده کردن آبهایمان انسانهایمان را از بین می برند یا با تحمیل بیکاری و فقر و بدبختی و فلاکت و یا با عدم رسیدگی به جاده هایمان و ازدیاد سرسام آور تعداد تصاوفات جاده ای. ما چرا در مقابل این نسل کشی آشکار ساکت هستیم و وقتی ساکتیم چرا ادعای ملتچی بودن و حرکت ملی آزربایجان می کنیم؟ آیا نسل کشی یعنی فقط جیلولوق و خوجالی؟ آیا نسل کشی یعنی این که عده ای ضدبشر در دسته جات نظامی و شبه نظامی متشکل شوند و با حمایت قدرتهای بزرگ به جان انسانهای بی دفاع و بی سلاح ملت تورک اعم از جنین و کودک و نوجوان و جوان و پیر و دختر و پسر بیفتند و دسته دسته هزاران هزار بکشند و بسوزانند و شکم مادران حامله تورک را بدرند و جنین آنها را به بیرون بکشند و روی سنگ بکوبند و پوست کودکان دو سه ساله را زنده زنده بکنند و تایم بگیرند که کی خواهد مرد و پستان مادران را ببرند و به دهان نوزاد گریان تورک بتپانند همان کاری که فاشیسم فارس- ارمنی- کورت بارها در حق انسانهای ملت مظلوم تورک مرتکب شده اند، آیا نسل کشی فقط همین است؟ اینهایی که ما در این مقاله نوشتیم، اینها نسل کشی نیستند؟ این خودکشی کنندگان، دختر و پسر، نوجوان و جوان، زن و مرد، انسانهای مظلوم و از همه جا و همه کس بی خبر تورک آزربایجان هستند که از شدت بیکاری و فقر و گرسنگی و فلاکت و بدبختی و فساد و اعتیاد و سیاه روزی ای که حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان و ضد بشر جمهوری اسلامی با عدم تخصیص کارخانجات مادر به شهرهایمان به انسانهای مظللوممان تحمیل کرده است، دسته دسته خود را می کشند پس اگر ملتچی هستیم شما را به خدا و به شرف تورک بودن و آزربایجانی بودن قسم اکید می دهم نسبت به این انسانهای ملتمان این قدر بی تفاوت نباشیم. من یک نفر چه قدر می توانم درک کنم؛ حس کنم؛ درد بکشم، جان بکنم و بنویسم؟ و جالب این که بعضیها مرا به زیاد نویسی متهم می کنند! «من زیاد می نویسم اما زیاده که نمی نویسم». آن قدر درد ملتم عظیم و عمیق و دهشتناک است، که من مجبورا زیاد می نویسم. این زیادنویسی من، تقصیر من است یا درد عظیم ملت من؟ برای همین برای بیش از هزارمین بار فریاد می زنم بهوش ملت تورک آزربایجان و کل ایران ملتچی تورکچو آزربایجانچی بودن هرگز و هرگز و هرگز «بازی سیاسی» نیست، به خدا نیست، بلکه تعهد و عشق به ساحت جان و مال و ناموس و خاک و زبان و فرهنگ و هست و نیست انسانهای ملت مظلوم و از همه کس و همه چیز بی خبرمان است. باری، اگر همین الان این حرفهای بسیار مهم را نمی نوشتم، می مردم. هرچند حجم مقاله زیاد می شود ولی آیا مهمتر از این مطالب را می توان نوشت؟! قضاوت با انسانهای حق طلب و منصف ملتمان و ملل غیرفارس دیگر است.
پس بگذارید همین الان از مفاهیم پایه و اساسی شروع کنیم: ملتچی حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و کل ایران کیست؟ وظیفۀ یک ملتچی تورکچو آزربایجانچی چیست؟ این سؤال اساسی و بسیار مهم ممکن است در نظر اول، خیلی ساده و پیش پا افتاده و بدیهی بیاید؛ اما در مقام «عمل» و تبیین و توصیف وتشریح علمی و دقیق و اجرای عملی آن هیچ هم ساده نیست، بلکه بسیار هم پیچیده و مبهم و نیازمند توصیف و تبیین و شرح و توضیح از منظرها و دیدگاههای مختلف سیاسی، اجتماعی، جامعه شناسی، فلسفی، روان شناسی، فرهنگی، زبانی و ... است. آیا ملتچی تورکچو و آزربایجانچی بودن، صرفاً و فقط و تنها به معنی این است که هر چند وقت یک بار به خانۀ یکی از فعالان بنام و مشهور حرکت ملی برویم، و به صورت دایره ای چهارزانو در محضر ایشان بنشینیم و ایشان سخنرانی و ادای فیض فرمایند و ما دست راستمان را بلند کنیم و با انگشتهای دست راستمان نشان بوزقورد بگیریم و شعار «آزربایجان وار اولسون ایسته مه ین کور اولسون» و «یاشاسین آزربایجان» سر دهیم و بعد بلند شویم و به خانۀ خودمان برویم؟ آیا ملتچی بودن فقط و صرفاً و تنها به این معنی است که تماشاگر بازیهای تیم تراختورسازی تورکان کل ایران شویم و مشتهای خودمان را گره بزنیم و «تبریز باکی آنکارا، بیز هارا فارسلار هارا» بگوییم و بعد تمام شد؟ سوء تفاهم نشود البته که من، به عنوان یک فعال ملی، حرکتهای فعالان ملی را که به دیدار بزرگان حرکت ملی می روند و در منازل این بزرگان جمع شده و تبادل آرا و نظر می کنند و یا فعالیت هزاران جوان ملتچی تورک را که مشتاقانه به بازی تیم تراختورسازی می روند و حماسه ها می آفرینند و سبب بیداری گسترده و عمیق تمامی انسانهای ملت بزرگ تورک- تورکمن در 18 سال اخیر شده اند، تحسین برانگیز و ستودنی است، حرف من چیز دیگری است و نکتۀ حرف من در کلمات « صرفاً و فقط و تنها» است. آیا واقعا صرفاً و فقط و تنها راه ملتچی بودن همین دو روش است؟
بگذارید سوالم را طور دیگری مطرح کنم: آیا ملتچی بودن صرفاً و فقط و تنها این است که وارد بحثهای سیاسی مربوط به ضرورت استقلال آزربایجان شویم و شعارهای ملی بدهیم؟ آیا کسانی که بدون هیچ ادعایی در حرکت ملی آزربایجان، یک تنه و تنها به دفاع جانانه و شجاعانه از جان و هستی انسانهای مظلوم ملت تورک آزربایجان می پردازند و در این راه مقدس به شهادت می رسند (دقیقاًٌ منظورم مشخص است که این افراد بی نظیر کیستند)، ملتچی و تورکچو و آزربایجانچی نیستند و ملتچی بودن یک آرم و علامت و نشان خاصی در پیشانی ما دارد که همه ما را از آن آرم می شناسند؟ آیا ملتچی بودن فقط به شعار و فریاد و حرف است؟ خیلی واضح و مشخص و بدون هیچ ملاحظه ای فاش و عیان بگویم: آیا ملتچی بودن این است که هر از گاهی نزد یکی از بزرگان حرکت ملی برویم و عکسی همراه با او بگیریم (اعم از سلفی و غیرسلفی) و در فیس بوک و اینستاگرام و تلگرام و وبلاگ خودمان بگذاریم و اسم این را فعالیت ملی بگذاریم؟ آیا کسی که مثلا در شهر اردبیل، به دیدار فعال ارزشمند حرکت ملی، عباس لسانی عزیز، در منزل ایشان نرفته است و نمی رود، ملتچی نیست و باید این فاکتور مهم را داشته باشد که امروز و فردای حرکت ملی، ما او را ملتچی تورکچو آزربایجانچی بدانیم؟ واضح است که من نمی خواهم کسانی که به این کار «مهم» در حرکت ملی پراخته و می پردازند، خدای ناکرده تخطئه کنم. خود من بارها به دیدار ایشان، نه در منزلشان، بلکه در مغازه شان که متأسفانه امروز به دلیل افتادنشان به زندان، اجاره داده شده و ماهیتش را از دست داده رفته ام و به این رفتن افتخارها می کنم، من هدفم تخطئه نیست، بلکه روشنگری در جهت رفع آسیبها از حرکت مقدس ملی مان است.
آری دوستان باید به صراحت بگوییم که «بیداری ملی» یک امر فازی، پیوستاری، کیفی و نسبی است؛ یک چیز کمی، بدیهی، قطعی، قابل اندازه گیری و مشخص و از پیش تعیین مقرر شده نیست. خط کش و شاخص و معیار و عیاری نیست که به شخص بزنیم و اندازۀ آن را به صورت دقیق و با زبان ریاضی و منطق کلاسیک مشخص کنیم که بله، فلانی 10 تا ملتچی است و فلانی 5 تا فلانی چون با خط کش و معیار و شاخص ما نمی خواند، پس ملتچی نیست و حرف زدن از او در حرکت ملی لازم نیست! نه، ملتچی بودن امری کیفی است و در همه حال باید در بهبود این کیفیت بکوشیم و هیچ وقت و هیچ وقت و هیچ وقت خودمان و حرکت ملی خودمان را کامل و بی نقص و بدون آسیب و ضعف نشماریم. بهوش باشیم که انسان همواره در معرض اشتباه است و اشتباه هرگز عیب و ننگ نیست بلکه خودپرستی و عدم قبول انتقاد و اشتباه است که عیب و ننگ است. حرکت ملی به عنوان حرکتی انسانی از این قاعده مستثنی نیست، پس در هر زمان باید با دیدگاهی انتقادپذیر همواره و همیشه اشتباهات خودمان را درک کنیم و با کوشش در رفع همۀ آنها، خود را آپدیت کنیم و حرکت را از نظر کیفی بهبود ببخشیم. اشتباهات و ضعفهای خودمان را بپذیریم و سعی وافر در رفع آنها بکنیم.
یا این اوصاف من یقین دارم که موضع سکوت و بی تفاوتی فعالان حرکت ملی ملت تورک آزربایجان در قبال شهادت دکتر اصغر پیرزاده و دهها و صدها نفر نخبۀ حق طلب فداکار حرکت ملی مثل او از اساس اشتباه بوده است. این که ما با قبول روح حرکت ملی و روح ملتچی تورکچو آزربایجانچی بودن، این اشتباه را قبول کنیم و پس از این، از این اشتباهات مهم واستراتژیک نکنیم مهم است. آری! برای ما ننگ است که ما نشستیم و تماشا کردیم تا این که «علی جوانمردی» کورت دربارۀ این قهرمان کم نظیرمان مقاله « سپاه پاسداران، دشمن اقوام ایران؛ دکتر «اصغر پیر زاده» سرطانشناس اردبیلی توسط سپاه پاسداران به قتل رسید» را نوشت و البته با ترمینولوژی سیاسی پان ایرانیستی و استفاده از ترمینهای سیاسی خنثی مثل « دشمن اقوام ایران» به جای « دشمن ملتهای غیرفارس ایران» یا « دشمن ملت تورک آزربایجان» منتشر کرد. وقتی ما عُرضه و لیاقت دفاع از قهرمانان ملی ملت تورک خودمان را نداریم «انسانهای اقوام دیگر» و با نوشتن «ساوالان» ما به صورت جعلی «سبلان» این کار را می کنند که عین مقاله را در ادامه همین مقاله می آوریم تا ببینیم و واقعا خجالت بکشیم:
https://t.me/sedaiemardom/7379
و وقتی ما فعالان حرکت ملی آزربایجان، صاحب قهرمانان شهیدمان نمی شویم، «دیگران» آنها را چنین صاحب می شوند و بنا به اغراض و مقاصد سیاسی پان ایرانیستی خودشان از آن سوء استفاده می کنند و این فعال نستوه حرکت ملی و قهرمان ملی ملت تورک آزربایجان را «پزشک اردبیلی» و «پزشک سرطان شناس اردبیلی» می نویسند:
«رد پای سپاه در قتل اصغر پیرزاده، این پزشک اردبیلی»
http://farsi.iranbriefing.net/?p=39039
«ایران پرس نیوز: سرطان شناس اردبیلی را سپاه کشت»
«افشای علت اصلی کشته شدن پزشک سرطان شناس اردبیلی»
وقت ادعا، ادعای برخی از ما فعالان حرکت ملی گوش عالم را کر می کند، و همینها حرکت ملی آزربایجان را حرکتی تماماً کامل و بی نقص و بدون اشتباه می خوانند در حالی که از این اشتباهات هم مرتکب شده ایم. خودم را هم با جمیع فعالان جمع می بندم که به احدی برنخورد. ما درمورد دکتر اصغر پیرزاده و امثال دکتر اصغر پیرزاده اشتباه کرده ایم ولی قرار نیست تا ابد در اشتباه خودمان باقی بمانیم. جلوی ضرر را هر وقت بگیری منفعت است. پس جلوی آسیب و ضعف و ضرر حرکت مقدس و انسان دوستانه و دموکراتیک خودمان را می گیریم و به این کار افتخارها می کنیم.
دلایل و شواهد و مستندات شهادت دکتر اصغر پیرزاده
این بخش را برای متقاعد کردن آم عده از فعالان ملی «عقل کل گرای مطلق» (؟) که برای هر نظر و عقیده ای، هرچند با اسناد و مدارک متقن به اثبات رسیده باشد، دنبال سند و مدرک و استدلال عقلانی هستند، می نویسم وگرنه نوشتنش زیاد هم لازم نیست و مثل روز روشن است که قضیه از چه قرار است. ما برای چندمین بار با قاطعیت هر چه تمام تر می گوییم که علاوه بر اسناد و مدارک متقن که پیش از این در این مقاله آوریم، دکتر اصغر پیرزاده قطعا توسط حاکمیت جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسیده است. دلایل دیگر چنین هستند:
1.یا توجه به حساسیت موضوع قتل تنها پزشک فوق تخصص خون و سرطان شناس تورک آزربایجانی و ترس از توابع و عواقب پخش این خبر بسیار بسیار بسیار حیاتی و مهم و ملی و امنیتی و اطلاعاتی استراتژیک برای ایران و آزربایجان جنوبی و کل جهان، حاکمیت جمهوری اسلامی ایران از همان روز وقوع این قتل مشکوک در اقدامی سیستماتیک، همه جانبه و دولتی کوشیده است که با شگرد ژورنالیستی و اطلاع رسانی شیطانی «اشباع اخبار و اطلاعات جعلی، غلط و مغرضانه، با قصد و غرض لاپوشانی کردن و پنهان کردن اخبار و اطلاعات حقیقی» از همان نخستین ساعات حادثه کوشیده است و هنوز هم می کوشد که موضوع را با دادن اطلاعات جعلی غلط و حتی ناجوانمردانه و شیطانی مثل «همجنس باز بودن» (؟!!) این قهرمان پاک و شریف ملت تورک و ایجاد حواشی مغرضانه و عوام فریبانه بعد از به شهادت رساندن این قهرمان ملی ملت تورک آزربایجان و تهدید و ارعاب همسر و خانواده این شهید بی همتا موضوع اصلی تحقیق و مبارزه این انسان فداکار و قهرمان تورک دربارۀ فعالیتهای جنایتکارانۀ رژیم در استخراج اورانیوم از کوه ساوالان و آلوده شدن کل آبهای دامنه ساوالان و اپیدمی سرطان انسانهای ملت تورک را پنهان کند که متاسفانه با کم کاری ما تا حدی موفق هم شده است. جالب این است که تاکتیک خبررسانی فوق یعنی اشباع اطلاعات و اخبار جعلی نه تنها سبب روشن و آشکار شدن واقعیات و حقایق این پروندۀ ضد بشری نشده است، بلکه سبب «ابهام» هرچه بیشتر آن نیز شده است تا جایی که سایت «انتخاب» که سایتی از سایتهای خود حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۹۵ یعنی یک روز پس از اعدام قاتل (؟) دکتر اصغر پیرزاده چنین تیتر زد:
«قاتل پزشک اردبیلی اعدام شد اما ابهام افکار عمومی در مورد انگیزه قتل رفع نشد»
یا در مقاله ای که پس از اعدام «قاتل» (؟) دکتر پیرزاده در تاریخ 13 شهریور 1395 شمسی در همین سایت زده شد، چنین تیتری دیده می شود:
«پرونده پر ابهام پزشک اردبیلی مختومه شد»
https://www.entekhab.ir/fa/news/290065
خوانندۀ محترم خودش با عقل و انصاف خودش قضاوت کند: مگر می شود پرونده ای به این اندازه مهم که از زمان وقوع در تمامی سایتهای حاکمیتی از تابناک گرفته تا فارس نیوز و از فارس نیوز گرفته تا شهروند و از شهروند گرفته تا انتخاب منتشر شد و پای تمامی مسئولان دادگستری استان اردبیل و کل جامعه پزشکی کشور و حتی پای وزیر کشور و وزیر بهداشت و قائم مقام وزارت بهداشت وقت حاکمیت ضدتورک و ضد آزربایجان و ضد انسان جمهوری اسلامی ایران را به موضوع کشانید و یک روز عزای عمومی در شهر اردبیل اعلام شد، «پر از ابهام» باقی بماند: مگر این که به قول معروف «کاسه ای زیر نیم کاسه باشد» و «موضوع حقیقی و واقعی یک چیز دیگر باشد» که حاکمیت با شیطنت و رذالت کوشیده است آن را ذیل عناوین ناجوانمردانه و توهین آمیز و ضدانسانی «مراودات پنهانی شهید دکتر اصغر پیرزاده با آن جوان ضارب قاتل» پنهان کند»؟
این که چرا «مقامات ارشد» جمهوری اسلامی ایران (وزرا و معاونان آنها) دقیقاً از روز اتفاق افتادن حادثۀ شهادت دکتر اصغر پیرزاده هماهنگ با هم به این واقعه عکس العمل نشان دادند نیز نکتۀ جالبی است: معلوم است که این اقدامات مشکوک دقیقاً از قبل برنامه ریزی شده و هماهنگ شده بود و این مقامات می دانسته اند که این دکتر افشاگر و رسواگر تورک آزربایجانی، دقیقاً قرار است که در روز پنجشنبه مورخه 1 مردادماه 1394 هـ.ش. / 23 جولای 2016م./ 6 شوال 1436 هـ.ش. توسط مأموران جانی اطلاعات سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران به شهادت برسد و برای همین، هماهنگ با هم «برای فریب افکار عمومی» متحداً علی الظاهر به دفاع از آن شهید مظلوم و در اصل برای لاپوشانی کردن و پنهان کردن حقایق این پروندۀ خوفناک ضدبشری این شوهای سیاسی و این پروپاگاندای مزخرف را به راه انداختند. در حالی که می دانیم که دهها نخبۀ تورک و غیرتورک را حاکمیت در این 41 ساله اقتدارش به قتل رسانده است و برای هیچکدام از آنها از این قبیل عکس العملهای فوری و عجیب مشاهده نکردیم.
خواهشمند است خواننده عنوان «قتل اصغر پیرزاده، پزشک اردبیلی» را در مرورگر گوگل تایپ و سرچ کند تا خودش ببیند چه هنگامه ای بر پا می شود و تمام مطبوعات مطرح و تمامی سایتهای حاکمیت به اضافه سایتهای اوپوزیسیون حاکمیت این موضوع را بولد رسانه ای کرده اند؛ اما همگی متفقاً بدون حقایق عریان و تلخ آن: تورک بودن و آزربایجانی بودن این شهید و ملی و آزربایجانی بودن اقدامات مهم و استراتژیک و بشردوستانۀ این پزشک شهید و ضد تورک و ضد آربایجانی بودن ماهیت حاکمیت پانفارس جمهوری اسلامی ایران که به دنبال نسل کشی ملت تورک و به شهادت رساندن قهرمان ملی ملت تورک توسط این حاکمیتبا سوء استفاده از سپاه پارسداران جمهوری اسلامی ایران است. حاکمیت در این راه، آن قدر خبیثانه و با بی شرافتی تمام اقدام کرده است که موضوع به دلقک معروف حاکمیتی «مهران مدیری» هم کشیده است و از این طریق کوشیده است موضوع این قتل تلخ سیاسی مهم و استراتژیک را تا حد یک امر کمدی و طنز لوس کند:
«مهران مدیری در قتل دکتر پیرزاده مقصر است؟!- جزئیات قتل دکتر اردبیلی توسط جوان 17 ساله!/ حرفهای آخرین فردی که دکتر پیرزاده را قبل از فوت دیده»
https://www.fardanews.com/fa/news/432869
نمونه هایی از دهها و بلکه صدها مطلب بی فایده و مغرضانه به قصد پنهان کردن ماهیت سیاسی مهم و استراتژیک به شهادت رساندن دکتر اصغر پیرزاده قهرمان ملی ملت تورک آزربایجان:
جزئیات قتل هولناک دکتر پیرزاده از زبان عامل جنایت/ قاتل دکتر پیرزاده یک مشگین شهری است؟!
https://www.farsnews.com/news/13940505000145
جزئیات قتل دکتر اصغر پیرزاده به دست دانشجوی 23 ساله
قاتل اصغر پیرزاده ،پزشک معروف اردبیلی اعدام شد
قاتل پزشک معروف اردبیلی اعدام شد
نگاهی گذرا به «تیترهای مغرضانه ای» که مدیای حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان به منظور لکه دار کردن نام پاک و نیک این انسان بزرگ و قهرمان ملتچی تورک آزربایجانی بعد از به شهادت رساندن مظلومانه اش در اخبار و مقالات و تحلیلهای اینترنت منتشر کرده است، بیش از همه چیز گویای این حقیقت است که حاکمیت کوشیده است و می کوشد که حقایق عریان و تلخ این جنایت سیاسی و این ترور جنایتکارانه دولتی و حاکمیتی پانفارسیستی را پنهان و لاپوشانی کند:
« فرد نزدیک به دکتر اردبیلی: قتل، ناموسی نبوده میخواستند گوشمالی بدهند زیاده روی کردند»!!!
https://www.farsnews.com/news/13940505000145
از این تیترهای مغرضانه، هدفمند، برنامه ریزی شده و کارشده پیداست که «غرض» حاکمیت جمهوری اسلامی ایران تنها و تنها و تنها انحراف افکار عمومی از حقانیت راه شهید دکتر اصغر پیرزاده و پنهان کردن حقایق و وقایع این جنایت تاریخی در حق ملت تورک آزربایجان بوده و هست. نکتۀ مهم و جالب دیگر این که پانفارس- مانقورتهای ایران و خارج از ایران، چه طرفدار جمهوری اسلامی ایران و به اصطلاح اوپوزیسیون این رژیم همنوا با جمهوری اسلامی ایران با لجن پراکنی به نام نیک و پاک دکتر اصغر پیرزاده قهرمان ملت تورک آزربایجان همراه و همنوا با حاکمیت می کوشند او را بدنام و فاسد معرفی کنند. آری! سگ زرد برادر شغال است! لطفا کامنت دوم در زیر این ویدئو را بخوانید:
https://www.aparat.com/v/vujQC/
و همچنین «بعضی» از کامنتهای واقعاً عقده ای و مغرضانۀ پانفارس- مانقورتهای حاکمیتی و غیرحاکمیتی را در مقابل شهادت این انسان قهرمان و شریف تورک آزربایجانی در ذیل این مقاله ها را هم بخوانید:
https://www.fardanews.com/fa/news/432869
https://www.fardanews.com/fa/news/564165
http://www.meshkinsalam.ir/?p=14244
تا ببینید که ما فعالان حق طلب حرکت ملی آزربایجان با چه فاشیستهای راسیست کینه توز و ناجوانمردی طرف هستیم. با این گونه نوشته ها نمک بر زخم تازۀ پدر، مادر، خواهران، برادران و دوستان دانشجوی تورک شهید می پاشیدند. آری! ملت تورک آزربایجان با این نژادپرستان ضد بشر بی نظیر در تاریخ بشریت طرف هستند. انسانی نخبه و بی نظیر را می کشند و بعد از کشتن او بی شرمانه و وقیحانه و خبیثانه و خائنانه و جانیانه می کوشند حیثیت و شرافت و نام نیک آن انسان مبارز و قهرمان و با وجدان شریف و بی نظیر را نیز لکه دار کنند.
2. حاکمیت جمهوری اسلامی ایران از همان روز وقوع این قتل مشکوک در اقدامی سیستماتیک، همه جانبه و دولتی کوشیده است تا اصلیت ضارب دکتر اصغر پیرزاده را «مشکینی» اعلام کند تا در این گیرودار، از این هویت تاییدنشده و مزخرف، برای غرض و قصد اختلاف افکنی بین اهالی تورک دو شهر آزربایجانی اردبیل و خیاو (مشکین شهر جعلی) سوء استفاده های سیاسی مغرضانه کند: در همان ساعت اول اتفاق افتادن جنایت سایت حاکمیتی موسوم به «مشکین سلام» مقاله ای با نام « جزئیات قتل هولناک دکتر پیرزاده از زبان عامل جنایت/ قاتل دکتر پیرزاده یک مشگین شهری است؟!» با مشخصات: سایت «مشکین سلام» کد خبر: 14244 | تاریخ انتشار: ۱۲:۰۰:۴۳ – پنج شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۴ | ۵۵۴، چاپ کرد که با بولد اصلیت مشکینی قاتل مأمور بسیجی دکتر اصغر اذهان انسانهای حق طلب ملت تورک را به جای دیگر و موضوع دیگر منحرف کند. در حالی که هر مأمور حاکمیت می توانست این جنایت بزرگ را مرتکب شود و مشکینی بودن یا نبودن ضارب هیچ مهم نیست:
1. http://www.meshkinsalam.ir/?p=14244
3.در اقدامی سیستماتیک، حاکمیتی، دولتی، هماهنگ و تطبیق شده از سوی حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران، «نام، نام خانوادگی و هویت و سن حقیقی ضارب و قاتل (؟) دکتر اصغر پیرزاده، رشتۀ تحصیلی او و این که دانشجوی کدام دانشگاه بوده است و چه رشته ای می خوانده است» به صورت عجیب و وسواس گونه ای تا به امروز «کاملاً پنهان نگه داشته شده است»!!! آیا این سخت عجیب و غریب نیست؟ علاوه بر این که نام و نام خانوادگی اش به هیچ وجه افشا نشده، از همان آغاز این قتل، یک سایت نوشته «جوان 17 ساله»، دیگری نوشته «جوان 18 ساله»، یکی دیگر نوشته «جوان 22 ساله» و دیگر او را «جوان 23 ساله» دانسته است!!! آیا این خبرهای به واقع «ضد و نقیض» طبیعی است که خبرنگاران یک کشور فاصلۀ سنی 6 سال را بین 17 ساله و 23 ساله را درک نکرده باشند؟! یا این موضوع هم «عمدی» و برای ایجاد «ابهام بیشتر» و «اغتشاش مصنوعی در اذهان» است تا «حقیقت» و «واقعیت» را متوجه نشوند؟ لطفا نام «دکتر اصغر پیرزاده» را در اینترنت تایپ و آن را سرچ کنید و به همه سایتهای حاکمیتی و غیرحاکمیتی مراجعه کنید و مطالب را به دقت بخوانید. جالب است که نام و نام خانوادگی این به اصطلاح قاتل (؟) و حتی سن حقیقی و هویت واقعی او که البته در پرونده از اهم مهمات هستند، در هیچ سایتی درج نشده است؟!! چرا؟!! به راستی چرا نام و نام خانوادگی و سن واقعی و هویت این ضارب قاتل مشخص نیست؟ آیا این امر بیش از همه چیز نشان از آن ندارد که حاکمیت با این توطئه خواسته است و هنوز هم می خواهد جزئیات و حقیقت و واقعیت این حادثۀ شوم پنهان بماند؟! آیا این به ان دلیل نبوده و نیست که شاید خبرنگاری یا فعال ملی ای بخواهد به خانواده این ضارب مراجعه کند و «اصل حادثه» و «واقعیت این پروندۀ مرموز جنایی را پیگیری کند؟ مثلا آیا واقعیت این نبوده است که مأموران جنایتکار اطلاعات سپاه رژیم در همان روز آن جوان را با وعده و وعید می فریبند تا دکتر اصغر پیرزاده را به بهانه ویزیت پدرش به خانه اش بکشاند و بعد از حضور دکتر پیرزاده در این منزل همین مأموران قاتل، او را به شدت زخمی می کنند و گناه را به گردن آن جوان می اندازند و او را هم سال بعد اعدام می کنند تا به قول رهبر جنایتکار عقده ای ضدبشرشان، این موضوع به شدت استراتژیک، ملی و امنیتی و نژادپرستانه « زیاد کش داده نشود» و به نفع فاشیسم راسیست ضد تورک حاکم، فیصله یابد؟! جالب این که از روز قتل ناجوانمردانۀ دکتر اصغر پیرزاده، عوامل حاکمیت دو روایت متفاوت را در ماجرای قتل او، عمداً و به صورت برنامه ریزی شده شایع کرده اند که سبب نوشته شدن چنین مطالبی در سایتها شده است:
«به گزارش صدای میانه به نقل از برترین ها – ایمان عبدلی: مرحوم دکتر پیرزاده یا سرگیجۀ هفته - یک هفته هفت چهره: نمی دانم فیلم «قضیه شکل اول، شکل دوم » به کارگردانی عباس کیارستمی رادیده اید یا نه، اتفاقاتی که هفته گذشته در اردبیل افتاد روایتی از جنس فیلم کیارستمی داشت، قتل یک پزشک در اردبیل چنان پیچ و تاب خورده که به این راحتی ها گره اش باز نمی شود:
شکل اول :مرحوم پیرزاده فوق متخصص آنکولوژی و خون ساعت یازده روز پنجشنبه در منزل یکی از بیماران قدیمی اش که هشت سال تحت نظارتش بوده و طی این سالها روند درمانش نزولی بوده به قتل می رسد. با ضربات کارد آشپزخانه آن هم توسط فرزند 18 ساله بیمار، پیرزاده که عضو هیات علمی دانشگاه اردبیل هم بوده، از پزشکان خوشنام منطقه بوده است .
شکل دوم : مرحوم پیرزاده فوق تخصص آنکولوژی و خون ساعت یازده روز پنجشنبه در منزل مجردی یکی از دانشجویانش واقع در خیابان یاسر با ضربات کارد آشپزخانه به قتل رسیده است قاتل از دوستان دکتر بوده و 23 سال سن دارد او اصالتا اهل مشگین شهر است.
پی نوشت : هر دو روایت محصول منابع رسمی است و این قتل واکنش وزیر کشور ، وزیر بهداشت و کلی مقام و مسئول را در پی داشته، یک روزهم عزای عمومی در اردبیل اعلام شده است و جالب توجه اینکه هر روز که می گذرد اوضاع مبهم تر می شود! به هر حال میان شکل اول و شکل دوم روایت این قتل فاصله ی زیادی است».
https://vom.ir/sarasari/posts/44701
آری! شهید دکتر اصغر پیرزادۀ قهرمان، اولین و آخرین شهید نخبۀ حرکت مقدس ملی ملت تورک آزربایجان نبوده و نیست پیش از او و پس از او این «قتلهای زنجیره ای فعالان نخبه و برجستۀ حرکت ملی آزربایجان» طبق مدارکی که ما تا کنون در دست داریم، با به شهادت رساندن نجف رنجبر فعال حرکت ملی آزربایجان در سال 1375 شروع شده و با به شهادت رساندن پروفسور محمدتقی زهتابی کیریشچی در سال 1377 ادامه یافته است. در سالهای بعد قتلهای پنهان و آشکار دیگر نخبگان قهرمان ملت تورک آزربایجان که مدارک آنها در دستهای ما موجود هست، به دست حاکمیت ضد تورک، ضد آزربایجان و ضد بشر جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاده است؛ از جمله میرکاظم موسوی (از کرج)، نادر موسی زاده (از خوی)، مهدی طالبی (آلپای زنگانلی: از زنگان)، بابک نوری (از کلیبر)، سهند افشاری (در راه اردبیل)، جلیل عابدی (از خیاو)، محمدعلی جنت نیا (از سولدوز)، عسگر قاسمی (از سولدوز)، همت اسم زاده (از سولدوز)، حسین فتحی پور (از سولدوز)، توحید آذریون (از سولدوز)، عیوض سیاحی (از اورمو)، فرزاد اسدپور (از اورمو)، مجید خدایی (از تبریز)، رسول محرمی پارام (از تبریز)، رضا میرآقاپور درویش (از تبریز)، بهزاد صبوحی نژاد (از تبریز)، ستار سلیمی (از تبریز)، وحید داور پناه (از تبریز، کورشده توسط حاکمیت)، سینا طارق (از تبریز)، اکبر نوروزی (از تبریز)، سیاره رشتبری (از تبریز)، فرهاد محسنی نگارستان (از تبریز)، افشین عرفان خسروشاهی (از تبریز)، قادر صدیقی (از تبریز)، مهندس غلامرضا امانی به همراه دو برادرش (از تبریز)، چنگیز بخت آور (از تبریز)، میترا رضایی (از خوی)، مجید امیری (از تبریز که در حال نوشتن کتابی افشاگرانه و بیدارساز علیه حاکمیت ضد انسان جمهوری اسلامی به نام «قاراقوتو qaraqutu» بود)، حمیدرضا عبدی (از تبریز)، داریوش طبّاخی (از سولدوز)، غلامحسین ناصری (از نمین اردبیل)، علاءالدین ملماسی (از تبریز)، ابراهیم جعفرزاده به همراه همسرشان مینا کهربایی و دختر دو ساله شان آیلا (از خوی)، ناصر خانزاده (از تبریز)، محمدحسن هرگلی معروف به «حسن دمیرچی» و «حسن آزربایجان» و دهها و صدها مبارز نخبه، شاعر، نویسنده، معلم، متفکر و فعال نامدار و گمنام ارزشمند ملت تورک آزربایجان در سه دهۀ اخیر توسط حاکمیت جمهوری اسلامی ایران شهید شده اند. شرحی از بیش از 40 تن از این شهدای راه آزادی آزربایجان توسط سایت آذوح و فعال و مبارز صادق و اندیشمند و بی نظیر جنبش دانشجویی حرکت ملی آزربایجان، جناب آقای امیر مردانی داده شده است که علاقه مندان می توانند به شنیدن آن در سایت آذوح تحت عنوان «رادیو هارای: گفتگو با سخنگوی آذوح – دهها مورد مرگ مشکوک فعالان حرکت ملی آزربایجان» اقدام کنند:
گزارش قتل و مرگ مشکوک 34 فعال آذربایجانی - امیر مردانی
https://www.youtube.com/watch?v=4y3Xc4Vcxdw
و یا این مقالۀ «نکته های مهم، ارزشمند و تاریخی در سخنرانی آقای امیر مردانی در «رادیو هارای» (شهدای حرکت ملی آزربایجان)» مرا که با الهام از سخنرانی مهم و استراتژیک جناب آقای امیر مردانی نوشته شده است را نیز می توانند بخوانند:
اینها اندکی از هزینه های سنگینی هستند که ملت قهرمان و تاریخساز تورک آزربایجان در راه مقدس آزادی و استقلال خود از چنگال اشغال و استعمال فاشیسم راسیست ضد تورک، ضد آزربایجان و ضد بشر فارس ایران پرداخته و هنوز هم می پردازد.
در پایان برای عبرت آموزی و برای این که یک بار برای همیشه قدر انسانهای بزرگ و تاریخساز و قهرمان ملت تورک آزربایجان و همۀ فعالان حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و ایران را بدانیم و آنها را همین طور مفت و مجانی تقدیم «دیگران» نکنیم، برخی از مطالبی را که تا کنون دربارۀ این شهید ارزندۀ حرکت ملی ملت تورک در سایتهای ما یا سایتهای «دیگران» درج شده است می آوریم تا بهتر بفهمیم که حرکت ملی آزربایجان یعنی چه و وظیفۀ فعالان حرکت ملی در قبال قهرمانان ملی ملت تورک آزربایجان و کل ایران چیست.
سپاه پاسداران، دشمن اقوام ایران؛ دکتر «اصغر پیر زاده» سرطانشناس اردبیلی توسط سپاه پاسداران به قتل رسید- علی جوانمردی
دکتر اصغر پیرزادە مدتها بود در مورد آلوده بودن آب بخشهایی از سبلان به رادیو اکتیو به مقامات کشوری و استانی هشدار داده که پیگیریهای وی برای جلوگیری از این فاجعه انسانی که شاید تا صد سال دیگر اثرات آن باقی بماند، به قیمت جانش تمام شد. نیمی از مردم اطراف سبلان سرطان دارند و انتشار هرگونه خبر مربوط به آلودگی آبهای منطقه به مواد رادیواکتیو و افزایش میزان مبتلایان به سرطان در میان مردم منطقه شدیداً از سوی نهادهای انتظامی- امنیتی در داخل کشور، کنترل و سانسور شده و می شود. فاجعه آلوده شدن آبهای اطراف سبلان و کل منطقه اردبیل به رادیو اکتیو بر اثر استخراج اورانیوم توسط سپاه با مشارکت شرکتهای روسی، هم اندازه فاجعۀ چرنوبیل است.مرحوم دکتر اصغر پیرزاده تنها فوق تخصص خون و سرطان در اردبیل طرح تحقیقاتی را در باره چرایی آلوده بودن مردم اطراف سبلان به سرطان و داشتن رتبه نخست در خاورمیانه را تهیه نموده و نتایج آن نیز برای وی روشن شده بود. وی مدتها بود در مورد آلوده بودن آبهای بخشهای از سبلان به رادیو اکتیو به مقامات کشوری و استانی هشدار داده که پیگیری های وی برای جلوگیری از این فاجعه انسانی که شاید تا صد سال دیگر اثرات آن باقی بماند به قیمت جان شان تمام شد. سالهاست مردم صداهای مهیب انفجار همراه با لرزش زمین در اطراف سبلان بویژه شهرستان نیر را می شنوند، بطوریکه این صداهای مهیب که در روستاهای اطراف شهرستان نیر و حتی گردنه صائین و نزدیکی های سراب نیز شنیده شده است باعث ایجاد شایعاتی مانند وقوع زمین لرزه یا سقوط هواپیما در بین سطح مردم بوده است و هنگام شنیده شدن این صدا هواپیمای نظامی نیز در حال عبور از روی شهر نیر بوده است و اما منشاء دقیق این صداها معلوم نیست. سازمان انرژیهای نوین ایران موسوم به سانا که یکی از شرکتهای وابسته به سازمان انرژی اتمی ایران معرفی شده است، همچنان در کوه سبلان با حفاریهای خود ،به ظاهر تحت پوشش استفاده از گرمای اعماق زمین (انرژی زمین گرمایی)، اما در واقع جهت دستیابی به اورانیوم است. مطابق گزارش بهداشت جهانی ،سرطان دستگاه گوارش و خون در اردبیل و مشگین شهر رتبه اول را در خاورمیانه دارد و هزاران نفر از مردم اطراف کوه سبلان مبتلا شده یا در حال ابتلا هستند این بیماران در مراکز درمانی بیمارستان قاضی تبریز و امام تهران مورد شیمی درمانی و پرتو درمانی قرار گرفتهاند. لازم به توضیح است که با وجود آتشفشانی بودن کوه سبلان، تکنسینها و مهندسین روسی و چینی در حال استخراج اورانیوم از اعماق زمین میباشند که در عمق پایین و با حرارت بسیار بالای آن قسمت از زمین اورانیوم به صورت رادیو ایزوتوپ اورانیوم در می یاید که بلافاصله پس از رسیدن به سطح زمین تشعشعات رادیو اکتیو از خود بروز می دهد در واقع اعماق پایین کوه سبلان به صورت یک راکتور هستهای طبیعی عمل می نماید و این حفاریها کاملأ غیر منطقی و غیر اصولی بوده و اثرات سوء زیست محیطی در پی داشته و دارد. مرحوم دکتر اصغر پیرزاده فوق تخصص خون و سرطان معتقد بود که به زودی فاجعه انسانی در اطراف اردبیل رخ خواهد داد و بیشتر نوزادان با معلولیت های جسمی و عقب ماندگی ذهنی متولد خواهند شد. در شهرهای بزرگ استان مانند اردبیل و مشکین شهر اداره آب با افزودن مواد کم کننده رادیواکتیو سعی در کنترل از گسترش این بیماری دارد، راه چاره نیست. دکتر اصغر پیرزاده معتقد بود، شرکت های کاوشگر اروانیوم بعد از اکتشاف کوهپایهها و رسیدن به اورانیوم با مقدار درجه پایین، بدون اینکه شکافهای عمیق را بپوشانند آنها را رها کرده اند و با بارش های زمستانی به مرور مواد اورانیوم با غلظت پایین به آب ها منطقه نفوذ کرده و آب آلوده است. در تحقیقات دکتر پیرزاده به نمونه عملی زیادی از جمله آب های چرنوبیل و ناکازاکی اشاره است. از سوی دیگر اشاره ناجوانمردانه و توهین آمیز علت به قتل رسیدن دکتر پیرزاده از سوی دادستان است! دادستان به صورت تلویحی گفته است که فرد ضارب که زیر سن قانونی است ارتباط صمیمانه ای با مقتول داشته و وی را به منزل خود دعوت کرده بوده است، کذب محض و برای بی اعتبار کردن چهره مرحوم پیرزاده را داشته و برای کاستن از خشم عمومی جامعه است. طبق شنیده ها از زبان نزدیکان دکتر پیرزاده، ایشان دو بار برای گزارش این فاجعه و جلوگیری از گسترش آن و بستن گودال های کنده شده که در حاضر همگی مناطق نظامی و حفاظت شده اعلام هستند به تهران رفته بوده است. طبق این تحقیقات اکثر آب های رودخانه ها و چشمه اطراف مشکین شهر، نیر، سراب، سرعین و خود اردبیل آلوده است. (منبع: کانال علی جوانمردی، خبرنگار آزاد(
منبع:
https://t.me/sedaiemardom/7379
«افشای دست داشتن سپاه در قتل دکتر اصغر پیرزاده تنها فوق تخصص خون و سرطان در اردبیل
Cümə Axşamı, 29.07.2015 03:58
پزشکان و دانشجویان پزشکی بیمارستان هزار تختخوابی (امام خمینی) تهران، در اعتراض به قتل دکتر پیرزاده در اردبیل دست به اعتراض زدند. بنا به گزارشهای رسیده به گوناز تی وی دکتر اصغر پیرزاده مدتها بود در مورد ارتباط استخراج اورانیوم توسط سپاه و آلوده بودن آب بخش هایی از ساوالان به رادیو اکتیو هشدار داده که پیگیری های وی برای جلوگیری از یک فاجعه انسانی در حد چرنوبیل که شاید تا صد سال دیگر اثرات آن باقی بماند به قیمت جانش تمام شد. نیمی از مردم اطراف ساوالان سرطان دارند و انتشار هرگونه خبر مربوط به آلودگی آبهای منطقه به مواد رادیوآکتیو و افزایش میزان مبتلایان به سرطان در میان مردم منطقه شدیداً از سوی نهادهای انتظامی- امنیتی در داخل کشور، کنترل و سانسور شده و می شود. مطابق گزارش بهداشت جهانی، سرطان دستگاه گوارش و خون در اردبیل و مشگین شهر رتبه اول را در خاورمیانه دارد و هزاران نفر از مردم اطراف کوه ساوالان مبتلا شده یا در حال ابتلا هستند این بیماران در مراکز درمانی بیمارستان های تبریز و تهران مورد شیمی درمانی و پرتو درمانی قرار گرفتهاند. از سوی دیگر اشاره ناجوانمردانه و توهین آمیز علت به قتل رسیدن دکتر پیرزاده از سوی دادستان است. دادستان به صورت تلویحی گفته است که فرد ضارب که زیر سن قانونی است ارتباط صمیمانه ای با مقتول داشته و وی را به منزل خود دعوت کرده بوده است، کذب محض و برای بی اعتبار کردن چهره مرحوم پیرزاده را داشته و برای کاستن از خشم عمومی جامعه است. طبق شنیده ها از زبان نزدیکان دکتر پیرزاده، ایشان دو بار برای گزارش این فاجعه و جلوگیری از گسترش آن و بستن گودال های کنده شده که در حاضر همگی مناطق نظامی و حفاظت شده اعلام هستند به تهران رفته بوده است. طبق این تحقیقات اکثر آب های رودخانه ها و چشمه اطراف مشکین شهر، نیر، سراب، سرعین و خود اردبیل آلوده است». منبع: گوناز تی وی. (مقایسه کنید با مقالۀ علی جوانمردی تا بفهمید کل مطالب به جز جملۀ اول، بدون هیچگونه تحلیلی، کپی پیست از مقالۀ علی جوانمردی است)!!!
«رئیس دادگستری اردبیل: قاتل دکتر اصغر پیرزاده اقدام به خود زنی کرده است.
Çərsənbə Axşamı, 27.07.2015 02:22
گزارش های رسیده به گوناز تی وی از اردبیل حاکی از آن است که ترور ناجوانمردانه دکتر اصغر پیرزاده جو التهابی را در اردبیل به وجود آورده است. ناصر عتباتی دادستان اردبیل در تازه ترین اظهارات خود درجلسه ی شورای تامین استان بیان داشته است که قاتل اصغر پیرزاده در بازداشتگاه اقدام به خود زنی کرده بود. با حضور به موقع ماموران حادثه ختم به خیر شد. طبق گفته های دادستان اردبیل متهم به قتل جوانی ٢٣ ساله است که پنجشنبه هفته گذشته، مقتول را به خانه خود کشاند و به دلیل آنچه از سوی دادستان اردبیل «خصومت شخصی» یاد شده، با ضربات چاقو به قتل رساند. در حالی که دادستان در اظهارات روز حادثه، مکان قتل را خانه بیمار عنوان کرده بود. گفتنی است مشخصات فردی قاتل تاکنون اعلام نشده است و پور فرضی رئیس علوم پزشکی اردبیل پیشتر گفته بود ضارب خودش به آمبولانس زنگ زده و دکتر اصغر پیرزاده را به بیمارستان رسانده بود. منبع: گوناز تی وی».
«اظهارات ضدو نقیض مسئولان در مورد ترور دکتر اصغر پیرزاده
Çərsənbə Axşamı, 27.07.2015 01:31
به گزارش گوناز تی وی از اردبیل مسئولان قضایی و انتظامی اعلام کرده اند خارج از نوبت در حال بررسی و رسیدگی به جزئیات موضوع قتل دکتر اصغر پیرزاده هستند و تصمیمات مقتضی و مناسب را میگیرند. براساس اعلام صبح امروز شورای تأمین استان درباره حادثه منجر به قتل مرحوم اصغر پیرزاده بیانیهای را به شرح زیر برای تنویر افکار عمومی صادر کرد. متأسفانه اطلاعرسانیهای اولیه توسط برخی افراد، سایتهای خبری و رسانهها به علت شتابزدگی، گمانهزنیهای شخصی و استناد به اطلاعات غیر موثق صحیح نبوده و موجب تشویش اذهان عمومی شده که با متخلفان برخورد قانونی به عمل میآید. برخلاف آنچه که اعلام شده حادثه نه در بیمارستان، نه در منزل بیمار و نه در مطب خصوصی اتفاق نیفتاده است در وقوع حادثه هیچ رابطه حرفهای، شغلی مربوط به امور پزشکی بین قاتل و مقتول مطرح نبوده است. مراجعه دکتر پیرزاده به منزل قاتل صرفاً برای امری خصوصی و شخصی انجام شده که منجر به درگیری فیمابین و نهایتاً قتل دکتر پیرزاده توسط قاتل به ضرب چاقو شده است. مسئولان قضایی و انتظامی خارج از نوبت در حال بررسی و رسیدگی به جزئیات موضوع هستند و تصمیمات مقتضی را اتخاذ میکنند که به این وسیله از اقدامات به موقع آنها به ویژه دادستان شهرستان اردبیل در بازداشت قاتل، انجام تحقیقات دقیق و کشف حقایق قدردانی میشود. لازم به ذکر است در روز حادثه مسئولان عنوان کرده بودند دکتر اصغر پیرزاده امروز (روز حادثه) از بیمارستان مرخصی ساعتی جهت حاضر شدن بر بالین بیمار و مداوای مریض ویژه اش گرفته بود که جوان 23 ساله ی همراه بیمار با چاقو به دکتر حمله ور شده و به قتل رسانده است. گفتنی است دکتر اصغر پیرزاده در زمینه ی آلوده بودن آب آشامیدنی اهالی استان اردبیل به مواد رادیو اکتیو و سرطان زا تحقیقات ارزنده انجام داده بود و در صدد اثبات کردن سیاست غیر انسانی حکومت در استخراج اورانیوم طبیعی و غیر بهداشتی از نیروگاه ژئوترمال (زمین گرمایی) ساوالان بود که به روش ناجوانمردانه ترور شد. منبع: گوناز تی وی». و یک مقاله در سایت «اؤیرنجی سسی» با نام «آیا پزشک اردبیلی را حکومت به قتل رساند»؟ فقط همین!
کل نوشته های فعالان حرکت ملی دربارۀ شهید دکتر اصغر پیرزاده قهرمان ملی ملت تورک آزربایجان همین مطالب بود و بس!!! شما بفرمایید که اگر علی جوانمردی کورت هم ان مقاله اش را نمی نوشت، به همین بسنده می کردیم؟!!
سخن پایانی: ملتی که قدر قهرمانان و شهیدان راه آزادی خودش را نداند، «دیگران» آنها را خواهنددزدید و از آن خود خواهندساخت و علیه خود این ملت از آنها سوء استفاده خواهندکرد و این ملت بدبخت به زودی محتاج قهرمان و شهید برای آزادی خودش و نیز برای معرفی خودش به جهانیان خواهدبود!!! پس عبرت بگیرید ای صاحبان عقول!
به امید آزادی ملت تورک آزربایجان و کل ایران از اشغال و استعمار ایران اهریمن زده و فاشیسم راسیست ضد تورک، ضد آزربایجان و ضد بشر فارس حاکم بر ایران.
اوجالان ساوالان- پنج شنبه 17 مرداد 1398- 8 اوت 2019- 6 ذوالحجه 1440