از مرداد ۱۳۸۸ که علی مطهری گفت حسین طائب «با باتوم بیشتر مأنوس است تا فکر و عقل و تدبیر» تا شهریور ۱۳۹۷ که محمود احمدینژاد گفت همه میدانند حسین طائب «تعادل ندارد و کارش پروندهسازی است»، پروندههای زیادی گشوده شده است. پرونده «آمدنیوز» تازهترین دستپخت حسین طائب است که رگ و ریشهای دراز دارد.
در کشاکش یک بازی حداقل ۸ ساله، که در جناح چپِ زمین چند گروه متفاوت شامل تیم سیاسی حسن روحانی، وزارت اطلاعات، یاران احمدینژاد، محمد سرافراز و نزدیکانش توپ میزدند و در جناح راستِ زمین حسین طائب، صادق لاریجانی و باند اقتصادی وابسته به طائب در بنیاد تعاون سپاه حضور داشتند، آمدنیوز گاه مثل یک قلاب و گاه مثل یک دام در رفتوآمد بود. اطلاعاتِ احمدینژادیها و سرافراز را علیه طائب و لاریجانی منتشر میکرد و همزمان متهم بود که از دولت روحانی و وزارت اطلاعاتش خط میگیرد. این بازی چندلایه که بخشی از دعوای سیاسی – امنیتی دهه اخیر ایران بوده، قربانیان بسیاری داشته؛ از نزدیکترین یاران حسین طائب تا مدیر کانال آمدنیوز.
پرده اول: روزگاری که آمدنیوز برای طائب دام پهن کرده بود
به ادعای اسفندیار رحیم مشایی، حسین طائب سال ۸۴ میخواست وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد باشد ولی با مخالفت احمدینژاد ممکن نشد و نخستین ریشههای دوری کلید خورد. ۴ سال بعد، در کشاکش روزهای خونین پس از انتخابات ۸۸، وقتی با موافقت رهبر جمهوری اسلامی معاونت اطلاعات سپاه تبدیل به سازمان اطلاعات سپاه شد و حسین طائب بر کرسی ریاستش تکیه زد، او فرصت طلایی برای بدل شدن به وزیر اطلاعات موازی را به چنگ آورده بود.
دو سال بعد رسانههای نزدیک به احمدینژاد مانند «باکریآنلاین» گزارش دادند که حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات در چنگ حسین طائب است و جابجایی نیروها در وزارت اطلاعات هم با نظر باند طائب صورت میگیرد.
همان زمان خبرهایی درباره هماهنگی مصلحی و طائب برای برخورد با شبکه مشایی هم به گوش میرسید. احمدینژاد در فروردین ۹۰ کوشید با برکناری مصلحی جبران مافات کند، ولی دخالت رهبر و ابقای مصلحی کارش را ناتمام گذاشت و اختلاف طیف احمدینژاد با طائب رنگ کینه و انتقام به خود گرفت.
تیرماه همان سال که وابستگان رهبر تصمیم به برخورد با نزدیکان احمدینژاد ، مشهور به «جریان انحرافی»، گرفتند، فرمانده سپاه گفت «سپاه ضابط دستگاه قضایی در برخورد با جریان انحرافی است». این اعلامیه یعنی طائب مسئول برخورد با نزدیکان احمدینژاد شده و مهمتر اینکه در این راه با صادق لاریجانی متحد شده بود که جنگ پرماجرایش با احمدینژاد تازه اوج گرفته بود.
در آن دوران، این دو متحد تازه با بازداشت علیاکبر جوانفکر و عباس امیریفر و حتی «جنگیر»هایی چون عباس غفاری و علی یعقوبی ضربه اول را به طیف احمدینژاد زدند. احمدینژادیها هم فایل صوتی رشوهگیری فاضل لاریجانی و اسناد زمینخواری جواد لاریجانی را منتشر و دخالت سازمان اطلاعات سپاه در نهادهایی چون سازمان نظام پزشکی را فاش میکردند.
باند طائب – لاریجانی پس از ردصلاحیت مشایی در انتخابات ۹۲ و به زندان فرستادن رحیمی در سال ۹۳، به خوبی برای احمدینژاد روشن کرده بودند که در مقابله با او خط قرمزی نمیشناسند.
به موازات این نبرد علنی، حدفاصل سالهای ۹۴ و ۹۵، حسین طائب در حال رهبری کردن یک نبرد دیگر هم بود. هدفگذاری آنها این بار صداوسیما بود. محمد سرافراز، رئیس وقت صداوسیما، و مشاور ارشدش، شهرزاد میرقلیخان، زوج تازهای بودند که باید حذف میشدند. وادار کردن شهرزاد میرقلی خان به خروج از کشور و برکناری محمدسرافراز از ریاست صداوسیما با موفقیت انجام شد.
پای یک زوج رسانهای دیگر هم در میان بود: محمدحسین رستمی و رضا گلپور؛ دو فعال رسانهای حزباللهی که به روایت خودشان پیشتر در خدمت نهادهای نظام بودند و پشتپرده سیاست و فساد را تعقیب میکردند و یافتههایشان را در سایت عماریون منتشر میکردند.
رضا گلپور در کشاکش ماجراجوییهایش وارد پرونده شهرزاد میرقلی خان شد و به دیدار او رفت. اندکی بعد اما یعنی اواخر سال ۹۵ بازداشت و سپس به جاسوسی برای اسرائیل متهم شد و ۱۵ سال حکم زندان گرفت. محمدحسین رستمی نیز سال ۹۵ بازداشت شد و اتهامش جاسوسی برای اسرائیل و ارتباط با آمدنیوز اعلام شد.
وجه مشترک انبوه ادعاهای این چهار نفر این است که میگویند اطلاعات زیادی درباره یک باند فاسد اقتصادی در سپاه داشتند. این باند که از مدیران بنیاد تعاون سپاه بودند، به عنوان تیم اقتصادی حسین طائب مشهور شدهاند.
بخش مهمی از اطلاعات این گروه علیه طیف طائب در رسانههای نزدیک به احمدینژاد منتشر میشد و کانال تلگرامی آمدنیوز نقش مهمتری در نشر و برجستهسازی آن داشت.
نقش فعال کانال آمدنیوز در جنگ طیف احمدینژاد با صادق لاریجانی هم بسیار مهم بود. تمرکز آمدنیوز روی ۶۳ حساب قضایی منتسب به صادق لاریجانی و تکرارش توسط احمدینژادیها به خوبی رضایت آنها را نشان میداد.
گام دوم آمدنیوز خبررسانی علیه صادق لاریجانی ماجرای بازداشت دختر او به اتهام جاسوسی برای انگلیس بود. این اخبار را احمدینژاد و بقایی با لبخند و رضایت تایید و تکرار میکردند. انتشار چنین خبرهایی جنگ دو طرف را به اوج رساند و سال ۱۳۹۶ را به نقطه اصلی برخورد تبدیل کرد.
در این سال، ابتدا احمدینژاد و بقایی در انتخابات ردصلاحیت شدند و سپس بقایی و مشایی و حبیبالله جزء خراسانی روانه زندان شدند. انتقادات علنی احمدینژاد از صادق لاریجانی به اوج رسید، کار او و یارانش به بستنشینی در حرم عبدالعظیم کشیده شد و حامیانش شعار دادند «شعار هر ایرانی، عزل دو لاریجانی».
در کشاکش این جنگ فرسایشی، تیم سرافراز-میرقلیخان هم به یاری احمدینژادیها آمدند ولی نه علیه لاریجانی، بلکه علیه طائب. آنها برگهای تازهای از فساد شبکه طائب و نقش دفتر خامنهای و مجتبی خامنهای رو کردند و احمدینژاد هم در مصاحبههایش به طور علنی از تعادل نداشتن و پروندهسازیهای طائب سخن میگفت.
در خلال همه این سالها، کانال تلگرامی آمدنیوز، حتی اگر نگوییم اخباری که منتشر میکرد را از طیف احمدینژاد و زوج سرافراز-قلی پور یا منابعی چون گلپور-رستمی دریافت میکرد، میتوانیم بگوییم نقش اساسی را در پیشبرد بازیهای تهاجمی این طیف علیه باند طائب – لاریجانی داشت. این تنها نقش آمدنیوز نبود.
پرده دوم: وقتی آمدنیوز قلاب طائب شد
از تابستان ۹۲ که دولت حسن روحانی ظهور کرد، یک مسئله تازه روبروی طائب بود: تداوم تسلط بر وزیر اطلاعات و مهار دولتی که رئيس و بسیاری از مدیران و وزیرانش امنیتی بودند و فکر میکردند حرفی برای گفتن دارند.
بازداشت جیسون رضاییان در مرداد ۹۳ که نزدیک بود به بازداشت اسماعیل سماوی، خواهرزاده حسن روحانی، منجر شود، نخستین حمله بود. چند ماه بعد در آذر ۹۳ که گزارش خانههای امن سپاه منتشر شد – و احتمالاً پاتک دولت به سپاه بود-، مشخص شد که دعوا و برنامهریزی مفصلتر از بازداشت رضاییان است.
اسم پروژه جدید سپاه «نفوذ» بود و قربانیانش اغلب روزنامهنگاران نزدیک به دولت و شهروندان دوتابعیتی و خارجی و حتی کارشناسان تیم هستهای بودند.
هدف کلی این سیاستها انهدام دیپلماسی دولت روحانی و تحتالشعاع قرار دادن مذاکرات هستهای و برجام بود ولی اطلاعات سپاه هدفگذاریهای مشخص دیگری هم داشت: حسین فریدون، برادر روحانی، محمود علوی، وزیر اطلاعات و حسامالدین آشنا، مشاور روحانی.
برای رسیدن به این هدف، پروندههای اقتصادی هم یکی یکی گشوده میشد، مانند پرونده شبدوست مالامیری نزدیک به حسین فریدون بود و روابطی با محمود علوی داشت. علوی در پرونده بازداشت مدیران کانالهای تلگرامی هم پایش به ماجرا باز شد و اعتراض حسن روحانی هم نتوانست چیزی را عوض کند.
وقتی عبدالرسول دریاصفهانی، عضو تیم هستهای بازداشت شد، نظر کارشناسی وزارت اطلاعات توسط قوه قضاییه به هیچ انگاشته شد، مثل بازداشت دوتابعیتیها و شهروندان خارجی. اطلاعات سپاه بدون توجه به وزارت اطلاعات پرونده بابک زنجانی را هم به اختیار خویش پیش میبرد و نامهنگاری روحانی به صادق لاریجانی هم فایده نداشت.
در این میان پرونده فساد رسول دانیالزاده هم به حسین فریدون گره زده شد، پرونده مدیران بانکهای ملت و رفاه هم. رسانهها به نقل از علیرضا زاکانی، نماینده پیشین مجلس گزارش میدادند که فریدون با سیروس ناصری هر هفته جلسه برای تقسیم منافع اقتصادی پس از برجام جلسه دارد. تعقیب و فشارها سبب شد که ناصری از ایران فراری شود و پای فریدون به دادگاه باز شود.
ضربه محکم به علوی را اما در پرونده بازداشت فعالان محیط زیست زدند. بیاعتبارسازی علوی زمانی به اوج رسید که به ارتباط با کانال تلگرامی آمدنیوز متهم شد. او تنها متهم نبود. حسامالدین آشنا، مشاور حسن روحانی که یک چهره سابقهدار امنیتی بود، هم هدف این پرونده بود و او را فرمانده اتاق عملیات روانی توصیف میکردند. حالا محمدحسین رستمی هم ادعا کرده که در پرونده محیطزیستیها میخواستهاند از قربانیان اعتراف بگیرند که جاسوس اسرائیل بودهاند و هماهنگ با حسامالدین آشنا.
برآیند این پروندهها روشن است: طائب میخواست راهی برای تضعیف حداکثری و گیر انداختن علوی و مهرههای امنیتی دولت مثل حسامالدین آشنا پیدا کند و اتهام ارتباط با آمدنیوز میتوانست مثل یک قلاب مناسب باشد.
پرده سوم: آمدنیوز هنوز به درد میخورد
ابراهیم رئيسی که ظهور کرد، طائب دست از همپیمانی با صادق لاریجانی برداشت و شد مأمور بازداشت یاران نزدیک او. اما این مأموریت که اعلام وفاداری به رئيسی بود، به معنای نزدیکی او با طیف احمدینژاد که دنبال زدن لاریجانی هستند، نیست.
طائب بدش نمیآید به بهانه افشای منابع خبری آمدنیوز، ثابت کند همه تئوریها و بازیهای پیشین او درباره طیف احمدینژاد درست بوده و کماکان باید تحت فشار نگه داشته شوند، ولی مشخص نیست این ایده چقدر با سیاست کلان رئيسی همخوان باشد.
رئيسی در ماههای اخیر با کاهش فشار بر احمدینژادیها آنها را کمی آرام کرده، ولی حاضر نشد روی اسبی که احمدینژادیها با جاسوسی دختر لاریجانی و حسابهای قوه قضاییه زین کرده بودند، سوار شود.
او پروندههای فساد را رو کرد و اول باند لاریجانی در قوه قضاییه را جارو کرد. صادق لاریجانی هم که به قوه قضاییه آمد، همین کار را با یاران هاشمی شاهرودی کرد. پس از این تصفیه درونی که برای تثبیت جایگاه رئيسی در قوه قضاییه لازم بود، فعلاً او نیازی به ادامهدادن این درگیری نمیبیند.
همدستی حسین طائب و رئیسی علیه حسن روحانی اما روی ریل قبلی پیش رفت: پرونده محیطزیستیها باز است و وزیر اطلاعات تحت فشار و اتهام. این هماهنگی در پرونده فساد حسین فریدون و صدور حکم پنجسال زندان برای او به اوج رسید. به گفته حسین فریدون، این پرونده محصول شنود مکالمات تلفنی او در نهاد ریاست جمهوری توسط اطلاعات سپاه بود.
رئيسی در مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری به پرونده فساد فریدون اشاره کرد، ولی با طعن و تمسخر روحانی مواجه شد. حالا او فریدون را به زندان فرستاده تا جواب آن نیشخند انتخاباتی را داده باشد.
گام دیگر هماهنگی طائب-رئيسی را میتوان در پرونده آمدنیوز به انتظار نشست. همدستی قوه قضاییه با اطلاعات سپاه میتواند چند قربانی دیگر از دولت بگیرد یا حداقل اینکه پرونده را چون شمشیر داموکلس بالای سر علوی و آشنا نگه دارد و فشار را حفظ کند.
از این منظر، آمدنیوز اگرچه عمرش تمام شده و چندان به کار بازیهای تازه سیاسی که یکی یکی دارند شروع میشوند نمیآید، ولیکماکان کارکردهای محدود و مفید خودش را برای باند طائب دارد و میتواند از طریق اعترافات اجباری یا اتهامات رسانهای، پروژه حذف و زخمیکردن رقبا را پیش ببرد؛ کاری که حسین طائب در آن تخصص دارد.