حرکت ملی آزربایجان در سه دهه گذشته علیرغم تدابیر شدید امنیتی و سرکوب بیرحمانه رژیم اقلیت فارس و زیر هجمه بی سابقه توهین و تحقیر رسانه ای، تخریب و تحریف مدیای فارس، بدون وقفه ادامه داشته است. حرکت ملی آزربایجان با تکیه بر پشتوانه مردمی و تاکید بر مبارزه مدنی، در مراحل مختلف ضربات محکمی بر ساختار فکری شوونیستی- نژادپرستانه، پان ایرانیسم و سیستم فاشیستی رژیم اقلیت فارس وارد کرده است که عمده ترین آنها عبارتند از:

۱- حرکت دانشجویی آزربایجان در سال ۱۳۷۴ در اعتراض به پرسشنامه نژادپرستانه صدا و سیمای فارس

۲- حرکت اعتراضی مردمی در دور دوم انتخابات مجلس پنجم در تبریز(۱۳۷۵).

۳- گردهمایی میلیونی قلعه بابک در سالهای (۷۹ و ۸۰ و ۸۱ )

۴- قیام ملی خرداد ماه ۱۳۸۵ در سرتاسر آزربایجان بمدت دو هفته و با مشارکت میلیونها نفر

۵- عدم شرکت در دعوای انتخاباتی تهران (باصطلاح جنبش سبز فارس) و کشیدن خط قرمز حرکت ملی

۶- اعتراضات گسترده مردمی علیه خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه توسط رژیم اقلیت فارس

۷- ااعلام سند استقلال خواهی در استادیوم سهند تبریز « آزربایجان جنوبی ایران نیست»(۱۳۹۲)

۸- اعترا ض به توهین صدا وسیمای فارس « برنامه فتیله» (آبان ۱۳۹۴)

۹- اعتراضات مداوم سالانه در اول مهرماه و روز جهانی زبان مادری

۱۰- اعلام سند رهایی و هشدارگونه در استادیوم سهند تبریز «چکسلواکی یا یوگسلاوی، انتخاب با شماست» (۱۰ آبان ۱۳۹۸)

رژیم اقلیت فارس در ایران، با امنیتی کردن مطالبات ملی هرگونه فعالیت حزبی و تشکل« ان جی او» آزربایجانی را ممنوع و اکثر رهبران و فعالین پیشرو حرکت ملی آزربایجان را شهید، زخمی، تبعید و زندانی کرده است همچنین برای خاموش کردن صدای حق طلبانه مردم و به زانو درآوردن حرکت ملی، بهر وسیله ممکن اقدام به سرکوب خشونت بار تجمعات، راهپیمایی ها و تطاهرات اعتراضی مردم در خیابانها و میادین شهرها کرده است اما حرکت ملی آزربایجان با تدبیر، هوشیاری و فداکاری فعالین ملی موفق به عبور از این موانع و گشودن بسترهای جدید دیگری شده است. از جمله استادیومهای ورزشی را تبدیل به جایگاهی برای بیان خواسته های ملی- سیاسی جنبش آزادیبخش ملی آزربایجان جنوبی کرده است.

رژیم اقلیت فارس بعلت ساختار شوونیستی و نژادپرستانه اش، برنامه ای برای حل متمدنانه مسئله ملی، ملل غیر فارس در ایران نداشته و خود سیستم بعنوان مشکل بنیادین، با پیاده کردن طرحهای فاشیستی جدید، به عمیق تر شدن شکاف و حادتر شدن مسئله ملل غیر فارس در جغرافیای کنونی ایران میافزاید. از طرفی الیت سیاسی و روشنفکری فارس چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون داخل و خارج آمادگی طرح مسئله ملی را با الیت سیاسی و نخبگان و روشنفکران ملل غیر فارس و یافتن راه حل مدنی مسئله را نداشته و ندارند. پانفارسها در گذشته با انکار وجود مسئله ملی، دخالت بیکانگان از آنسوی مرزها و اخیراً با ناله و فغان و مظلوم نمایی مضحک میخواهند از کنار مسئله بساده گی عبور کنند. منورالفکرهای فارس منجمدالفکر رویدادهای استادیوم سهند تبریز را میخواهند با ابزار تخریبی رسانه های زرد و بمباران تبلیغاتی و فلسفه بافیهای تاریخ مصرف گذشته به حاشیه برانند. اما نمیدانند یا خود را به ندانستن میزنند که در عصر انفورماتیک و اینترنت دیگر توان قبضه کردن کانالهای اطلاع رسانی و سانسور صدای مخالف را ندارند.

حرکت ملی آذربایجان گفتمان سیاسی خود را بارها از طریق مجاری دیگر چون مطبوعات و مدیای فارسی و تورکی ارائه داده است در تظاهراتهای خیابانی و همایشها مطرح کرده است و چندین سال استکه به میتنیگ های ورزشی- سیاسی استادیومها ازجمله به استادیوم سهند تبریز برده است که اساسی ترین گفتمان آن اعلام سند های« آزربایجان جنوبی ایران نیست» و « چکسلواکی یا یوگسلاوی، انتخاب با شماست» میباشد که توسط ۱۰۰ هزار تورک آزربایجانی در استادیوم سهند تبریز اعلام و ثبت در تاریخ شد. رونمایی این اسناد برگهای زرینی از مانیفست استقلال طلبی ملت تورک آزربایجان جنوبی برای رهایی از یوغ استعمار رژیم آپارتاید فارس- ایران است که پان ایرانیسم و پانفارسیسم و حامیان آسمیله شده اش (مانقورتلار) را به گوشه رینگ برده است.

در واقع متولیان فارس سالها قبل از رونمایی این دو سند گفتمان استقلال خواهی را از زبان روشنفکران و رهبران حرکت ملی آزربایجان شنیده و خوانده بودند اما تعمداً خود را به نشنیدن و ندیدن میزدند! و وجود مسئله ملی در ایران را انکار میکردند. نگارنده در مقالات متعددی که در نشریات فارسی و وبسایت ها منتشر شده به عمق مسئله ملی پرداخته بودم. برای نمونه در پاسخ به انکار مسئله ملی توسط پانفارسها، ۲۳سال پیش نوشتم: «ملت آزربایجان برای دستیابی به حقوق مسلم و پایمال شده خویش راهی جز مبارزه با شوونیستهای چپ و راست، حکومتی و غیر حکومتی را ندارد و تنها راه رهایی از چنگال شوونیستهای نژادپرست و استعمارگر، همانا انقلاب ملی مستقل و جدایی مسالمت آمیز از دیگر ملیتها همچون چکها و اسلاواک هاست.»( مهر ماه ۱۳۷۵)* و بازهم ۱۷ سال پیش نوشتم که: « اگر دهها و صدها بارهم دولت و رژیم های ایران عوض شود نمی‌توان به حل مسئله ملی در ایران امیدوار بود چرا که هر رژیمی در ایران سر کار بیاید مجبور خواهد بود برای حفظ حاکمیت خود و حفظ تمامیت ارضی ایران، سیستم شوونیستی و متمرکز را حفظ و ادامه دهد. بنابراین هراندازه رفرم صوری و عقب نشینی تاکتیکی آنها در مقابل مطالبات ملل تحت ستم ، ماهیت سرکوبگرانه و شوونیستی این حکومتها را نمی تواند تغییردهد. لذا برای پایان دادن به سیر تسلسل وار سیستم شوونیستی فارس حاکم در ایران کنونی، باید جنبشهای ملی را تقویت کرده و با شعار استقلال ملتها، زمینه فروپاشی کل سیستم شوونیستی در ایران را فراهم کرد. چرا که کم خرج ترین و کم تلفات ترین راه برون رفت از این سیستم همانا فروپاشی کشورایران و برچیده شدن کامل بساط شوونیزم فارس و نهایتاً تشکیل کشورهای مستقل آزربایجان، الاحواز، کوردستان، بلوچستان و تورکمنستان و فارسستان است.» ( آذرماه   ۱۳۸۲).*

اما کو گوش شنوا؟

تا اینکه متولیان فارس در مقابل فریاد خروشان یکصد هزار نفری تورکها دوام نیاوردند و بلاخره از خواب تعمدی پریدند! اما بجای اندیشدن و تأمل به پریشان گویی متوسل شدند و افتادن به صغری کبری کردن و پیچاندن مسئله و نبش قبر ایرانشهری وغیره. در صورتیکه مسئله مربوط به چندین هزار سال پیش نیست که بازخوانی اش دشوار باشد. تنها شش سال پیش ( اسفند ماه ۱۳۹۲) بود که ملت آزربایجان اولین سند استقلال خواهی خود را در استادیوم سهند تبریز با نمایش بنر بزرگ 15 متری که روی آن برای اولین بار بزبان انگلیسی نوشته بودند " South Azerbaijan is not Iran/ آزربایجان جنوبی ایران نیست" شبیه شعار کاتالان ها " کاتالونیا اسپانیا نیست" را در حضور۸۵۰۰۰ نفر در داخل ورزشگاه اعلام کردند و توجه میلیون ها نفر تماشاگر در کشور و فراتر از آن را به خود جلب کردند. *

اینبار در دهم آبان ۱۳۹۸ حرکت ملی آزربایجان سندی دیگر و هشدار دهنده ای را برخ پان ایرانیستها و پانفارسها ی حکومتی و غیر حکومتی کشاند و دو گزینه را پیش روی آنها گذاشت « چکسلواکی یا یوگسلاوی - سئچیم سیزینله دیر»(انتخاب با شماست)   -Czechoslovakia or Yugoslavia- choose one. همین یک جمله اشاره ای بود به دو واقعه تاریخی استقلال طلبی در اروپای شرقی (۹۲-۱۹۸۹) اولی با گفتگوی مدنی به دو کشور مستقل جمهوری چک و جمهوری اسلواکی تبدیل شدند اما دومی با لجاجت صربهای فاشیست حاکم بر یوگسلاوی سابق، راه خشونت و جنوساید را انتخاب و با دادن هزینه های جانی وحشتناک بلاخره با مداخلات خارجی و سازمان ملل به استقلال هفت کشور رضایت دادند.

ملت تورک آزربایجان در کنار سند استقلال طلبی یک پیام هویتی فرا مرزی هم در همبستگی ملی ملت آزربایجان با ملت تورکیه داد که پاسخی بود به گستاخی پان ایرانیستها و کوردهایی که با همراهی رژیم در سنندج و تهران شعار مرگ بر تورکیه سر داده بودند. حمایت ملت تورک آزربایجان از عملیات نظامی «چشمه صلح» تورکیه بر علیه گروههای تروریستی کورد سوریه و پ ک ک، با دادن شعارهای« تورکیه- تورکیه » و هوا کردن بالونهای قرمز رنگ و نمایش پرچم آزربایجان و تورکیه همراه با ادای سلام نظامی یکصد هزار نفری به ارتش تورکیه، نشان از تنها نگذاشتن هم تباران خود در آنسوی مرزها و تنها نبودن در مبارزه با فاشیسم فارس و گروهای تروریستی کورد مدعی اراضی و کانتون سازی کوردی در داخل آزربایجان جنوبی میباشد.

حرکت ملی آذربایجان جنوبی از سال ۱۳۶۸ با وجود تمهیدات امنیتی و سرکوب شدید بصورت مدنی به مبارزه آزادیبخش ملی خود ادامه میدهد و تاکنون بر خلاف ملل بلوچ، عرب و کورد دست به سلاح نبرده است چون ملتی صلح دوست و طرفدار مسالمت، مذاکره و گفتگو است و در طلاق سیاسی هموار مدل مسالمت آمیز و متمدنانه چک ها و اسلواکها را ترجیح میدهد. اما پان ایرانیسم و پانفارسیسم تن به راه حل مسالمت آمیز نمیدهد و روزبروز بر فشارهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی خود بر آزربایجان میافزاید. متاسفانه لجاجت فاشیسم فارس اوضاع را بسمت مدل یوگسلاوی سوق میدهد و در چنین شرایطی ملت تورک آزربایجان برای دفاع مشروع خود و بیرون راندن اشغالگران از سرزمین تاریخی خود دست بسلاح خواهد برد و بدون شک بازنده این نبرد همچون پان صربها، پان ایرانیستها و پانفارسها خواهند بود.

* https://ayiq-eller.blogspot.com/2017/10/blog-post_13.html

تحولات آذربایجان و مواضع جناح های چپ و راست فارس ایرانی

https://ayiq-eller.blogspot.com/2017/12/blog-post.html

مسئله ملی: فروپاشی ایران چرا؟

*https://ayiq-eller.blogspot.com/2018/01/blog-post_10.html

آذربایجان جنوبی ایران نیست