این روزها در سایت های فارسی زبان، مقالات "تحقیقی" فراوانی در باره کوروش هخامنشی و " خدمات" وی به حقوق بشر، منتشرمیشود. نویسندگان این مقالات، معمولا افراد ناسیونالیستی هستند که برای پیشبرد نیات و خواستهای سیاسی خود، از "روح" کوروش، داریوش، شاپور ذوالاکتاف وانوشیروان"عادل"، یاری می طلبند. اینها عاشقان سینه چاک "مجد وعظمت" ایران باستان بوده و در دوران سلطنت و خودکامگی شاهان هخامنشی و ساسانی، دوران "طلائی" سروری و آقائی اقوام " پارسی آریائی" را که گویا دارای "گفتاری نیک ، پنداری نیک و کرداری نیک" بودند، مجسم میکنند! کنکاش موشکافانه درزمینه مطالب سنگ نوشته ها و کتیبه های موجود در زوایا و سوراخ سنبه های ویرانه های تخت جمشید و بیستون و حوالی "قبر کوروش"، جانمایه کار "تحقیقی" این قوم پرستان آریائی مسلک را تشکیل میدهد. راستی پس از گذشت 2500 سال از دوران تاسیس سلسله هخامنشیان، چرا کوروش ها و داریوش ها و "اصالت نژاد آریائی" و دوران " طلائی" باستانی، اینهمه ازجانب ناسیونالیست های متعلق به ملت فارس، برجسته میشوند؟ چرا تاریخ فتوحات، تاراجگری ها وکشتار های فرمانروایان نیمه افسانه ای متعلق به روزگاران باستان که نظیر دیگر شاهان و قدرتمندان تاریخ، کاری جزاستثمار بیرحمانه توده های زحمتکش و غارت و چپاول هستی همسایگان مغلو ب نداشتند، این همه هاله تقدس برخود می پوشد؟
+++++
نگاهی اجمالی به نشریات و رسانه های فارسی زبان درخارج از کشور،به روشنی نشان میدهد که مبلغین و بر جسته کنندگان اصلی تاریخ دراغلب موارد جعلی وساختگی باستانی و دوران سلطنت شاهان " با فر و جاه" هخامنشی و ساسانی، گروه بندیهای سیاسی سلطنت طلب و روشنفکران لیبرال منش شوونیست متعلق به ملت فارس میباشند. ملت فارس به گروهی ازساکنین ایران گفته میشود که فارسی زبان هستند و دربخش هائی از این کشورپهناوردرکنارهم، درهمسایگی با دیگر ملت های ایران، زندگی میکنند . تذکراین نکته در ابتدای مقاله برای آن ضروری است که ایران کنونی با هشتاد میلیون جمعیتش، یک کشور چند ملیتی است که در پهنه نسبتا وسیع آن، ملت های مختلف با زبان ها و آداب و رسوم مختلف، زندگی میکنند. داشتن زبان مشترک، یکی از شاخص های اصلی یک ملت واحد بودن است. در زمان سلطنت رضا شاه که استبداد و خودکامگی کامل در ایران حاکم بود، حقوق ملت های غیرفارس، کاملا نادیده گرفته شده و درسطح گسترده ای، ستم ملی بر این ملتها، اعمال میشد. در دوران حکمرانی این شاه خودکامه، فرهنگ، ادبیات و طرزاندیشه ای نژاد پرستانه و قوم گرایانه به منظور رواج مرام شاه پرستی، مشروعیت بخشیدن به سلطنت استبدادی خاندان پهلوی و توجیه سروری وآقائی ملت فارس برملت های دیگرساکن ایران، از جانب ارگانهای دولتی، درسطح وسیعی تبلیغ میشد. ایجاد سازمانی تبلیغاتی و فرهنگی به تقلید ازنازیهای هیتلری در سال 1317، به نام " سازمان پرورش افکار"، نقطه اوج کوشش حکومت استبدادی، در جهت رواج و اشاعه فرهنگ ناسیونالیستی، شاه پرستی و یکسان ساختن اندیشه عامه بود. بر اساس آموزش و فرهنگ پان ایرانیستی و برتری طلبانه، ساکنین ایران همه به نژاد " ناب" آریائی تعلق داشتند که در مقایسه با نژاد های دیگر، نژاد برتری محسوب میگردید. با حرکت از این دید ارتجاعی و نژاد پرستانه، ملت های غیر فارس ایران از آن جمله، ترک ها و عرب ها سخت مورد تحقیر قرار گرفته و آداب و رسوم و زبان و ادبیات این ملت ها، لگدمال وسرکوب میشد.
+++++
در دوران حکومت این شاه مستبد، با دنباله روی از این سیاست نژاد پرستانه و به منظور تحکیم پایه های استبداد و خودکامگی، زبان فارسی که زبان کمترازنصف اهالی کشور می باشد ، زبان رسمی اعلام شده و با زور سرنیزه بر دیگر ملت های ساکن ایران تحمیل گردید. زبان فارسی در سرتاسر کشور، هم زبان اداری بود و هم در مدارس و آموزشگاه ها تنها زبان تدریس، محسوب میشد. این سیاست شوونیستی، در دوران سلطنت استبدادی محمد رضا شاه نیز با نهایت شدت و حدت دنبال می شد. وی خود را " شاهنشاه آریا مهر " لقب داده، در برخی از سخنرانی های خود ، آشکارا به برتری و اصالت نژاد " آریائی" اشاره میکرد. در جشن های مسخره 2500 سالگی نظام شاهنشاهی در سال 1350، "شاه شاهان" استخوانهای پوسیده کوروش را در خرابه های تخت جمشید مخاطب قرار داده، فریاد زد: " کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم"! در روزهائی که مبارزات توده های زحمتکش ایران علیه رژیم سرکوبگر ودراعتراض به ظلم و استثمار و فقر و فلاکت عمومی، هر روز دامنه گسترده تری پیدا میکرد، این جشن پرطنطنه شاهانه و نمایش مسخره " مجد وعظمت" دورا ن سلطنت شاهان هخامنشی، ساسانی و... که صد ها میلیون دلار از کیسه توده های محروم و ستمدیده ، صرف تدارک آن شده بود، به روشن ترین وجهی، ماهیت گندیده و شوونیستی رژیم شاه را در انظار جهانیان، به نمایش گذاشت . راستی چرا شاه اینهمه به نژاد " خالص آریائی" - نژادی موهوم وساختگی- و کوروش، فرمانروای نیمه افسانه ای دوران باستانی، علاقه پیدا کرده بود ؟ هدف شاه از توسل به خاطره فراموش شده کوروش و دیگر شاهان هخامنشی و ساسانی و برجسته کردن و برتر شمردن نژاد "آریائی" این بود که با این ترفند های ناسیونالیستی، برای سلطنت خاندان پهلوی که زائیده و محصول سیاست های توطئه گرانه دولت استعماری بریتانیا بود، در بین اهالی کشور، کسب مقبولیت کند. همچنان دراذهان عمومی، این نظریه را رواج دهد که ایران بدون وجود نظام سلطنتی و داشتن شاهان مقتدر، نمی تواند به بقا و موجودیت خود ادامه دهد. شاه با این ولخرجی ها و مسخره بازی ها، درعین حال میخواست به جهانیان نشان دهد که در ایران از زمان کوروش به این طرف، به مدت 25 قرن، سلطنت وجود داشته واین کشور برای بقای خود به سلطنت و وجود شاهان خودکامه و قدرتمند، نیازمبرم دارد. اما شاه با تمام تمهیداتی که به کار برد - چه با توسل به زورگوئی واستبداد و چه از طریق تبلیغات همه جانبه ناسیونالیستی و دروغ بافیهای بی حد و حصردر زمینه عظمت و فرو شکوه دوران پادشاهی شاهان هخامنشی و ساسانی ، نتوانست از برافتادن نظام سلطنتی و حکومت ضد مردمی خود به دست توده های زحمتکش ایران، جلوگیری به عمل آورد.
+++++
این روزها در شرایط سیاسی و اجتماعی دیگری که اوضاع خاورمیانه در نتیجه تجاوزات ورقابت های امپریالیست های سلطه گرو هم چشمی های رژیم های ارتجاعی منطقه، بس آشفته و درهم برهم شده است، درحالی که مبارزات عادلانه کارگران، زحمتکشان، زنان به پا خاسته و ملت های تحت ستم ایران ، ناقوس مرگ رژِیم ضد مردمی و آزادیکش جمهوری اسلامی را به صدا در آورده است، تبلیغ اندیشه های پان ایرانیستی و پان آریائی،- در داخل و خارج ازکشور- بار دیگردرحال رشد و گسترش میباشد. در حال حاضر، پان ایرانیست ها و دیگر دار و دسته های شوونیست نژاد پرست، بردامنه فعالیت های ارتجاعی خود افزوده و با توسل به "روح" کوروش و سردادن شعار خنده آور زنده باد کوروش خفته در دامن افسانه ها، جشن تولد برای وی گرفتن و دیگر تمهیدات ارتجاعی، سخت می کوشند امتیازات قومی و نژادی و فرهنگی ملت غالب در ایران، همچنان از گزند حوادث روزگار محفوظ مانده و حقوق زبانی وملی خلق های غیر فارس در زیر پای رژیم های فارس محور، کماکان لگدکوب و پایمال گردد. این نژاد پرستان قرن بیست و یکم ، در نهایت نابخردی، نژاد ساختگی و مجعول آریائی را، نژادی اصیل و برتر از دیگر نژاد ها و تیره ها دانسته و عرب ها و ترک ها ی ساکن ایران را به مثابه اقوام " نیمه وحشی" که طی قرن ها گویا باعث بدبختی و عقب ماندگی ایران گردیده اند، مورد حمله و تحقیر قرارمی دهند. دلیل اصلی گرایش روز افزون این نژاد پرستان به فردوسی و بزرگداشت شاهنامه، در این واقعیت نهفته است که در این سروده حماسه ای هزار سال پیش، ترک ها وعربها، به غایت مورد تحقیر و نکوهش، قرار گرفته اند. جالب این است که در شاهنامه با شصت هزار بیت شعر، نامی از کوروش که دوستدارانش اینک برایش جشن تولد می گیرند، برده نشده است! واقعیت این است که پان ایرانیست ها، - طرفداران تجدید " مجد و عظمت" دوران هخامنشی و ساسانی - به مثابه دارندگان افکار مالیخولیائی و به غایت ارتجاعی، نه درقرن بیست و یکم و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی امروز، بلکه در گذشته موهومی زندگی می کنند که در ایران زمین، شاهان دارای "فر ایزدی"، سلطنت میکردند و دیگر اقوام و " ملت " ها ، اسیر و برده و مطیع فرامین و احکام سلاطین این سرزمین " آریائی" سرشت، بودند!
+++++
باید با صدای بلند فریاد زد، فخر و افتخاربر نژاد و ایل و تبار، در دنیای امروز در عین حال که پدیده ای عمیقا نفاق افکن و ارتجاعی می باشد، نه دردی از انبوه دردهای توده ها را دوا میکند و نه دیگر طالب و خریداری دارد. تاریخ شاهان و فرمانروایان خودکامه باستانی ، چیزی جز تاریخ جنایات و آدمکش های کوروش ها ، انوشیروان ها و شاپور ذوالاکتاف ها که از کتف اعراب ستمدیده طناب می گذرانید ، نیست. می گویند در دربار شاه خوش گذران ساسانی، خسرو پرویز، صدها بلکه هزاران نوازنده و رامشگر، شب و روز به کار نوازندگی اشتغال داشتند. راستی مخارج نگه داری درباری با شکوه و حرمسرا ئی دارای زنان متعدد از اقوام مختلف و لشکر کشی ها و جنگ های بی نتیجه خسرو پرویز و دیگر شاهان ساسانی را کی پرداخت میکرد؟ به گواهی تاریخ، ستمدیدگی و فقر و مسکنت دهقانان و پیشه وران در دوران سلطنت شاهان هخامنشی و ساسانی ، حد و اندازه ای نداشت. بارانبوه مالیات ها بر دوش توده های زحمتکش سنگینی میکرد و آنها را سخت آزار میداد. تاریخ، شاهد قیام ها و جنبش های اعتراضی توده های زحمتکش علیه شاهان خونخوارو مستبد باستانی است. همان انوشیروان بیدادگر، در سرکوب جنبش انقلابی مزدک که خواستار رفع ظلم و بیدادگری و استقرار مساوات و عدالت اجتماعی بود، وحشیانه ترین جنایات را مرتکب شد. نا رضایتی توده های زحمتکش و اقوام اسیراز بیدادگری های شاهان هخامنشی و ساسانی، بالاخره سبب برافتادن این دو خاندان سلطنتی خود کامه به دست قبایل و اقوامی گردید که سال ها سال در چنگ زور گوئی ها و تعدیات شاهان هخامنشی و ساسانی، اسیر و گرفتار بودند. لشکریان اسکندر مقدونی که برهخامنشیان چیره شدند و قشونهای اعراب مسلمان که خاندان شاهی ساسانی را بر انداختند ، توانستند به آسانی بر سلاطین خود کامه ای چیره شوند که فساد و تباهی، سرتا پای وجود شان را دربر گرفته بود. خاقانی شیروانی در قصیده معروف خود، دراعلام خطری که به شاهان ستمکار زمان خود می کند ، ایوان مداین را به نا روا بارگاه داد می نامد : ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما بر کاخ ستمکاران تا خود چه رسد خزلان! اما شاعر انقلابی معاصر، لاهوتی کرمانشاهی در برخورد به کاخ کرملین، حرف دیگری میزند و زبان فصیح به بیان واقعیت ها می گشاید. از دید لاهوتی ، ایوان مداین و کاخ کرملین را توده های زحمتکش با تحمل انواع رنج ها و آزارها، برای شاهان و تزارهای قلدر و زور گو بنا کردند، اما خود لحظه ای در این بناهای با شکوه سر به فلک کشیده، سر به بالین راحت نگذاشتند!
+++++
باید به کوروش پرستان آریا مذهب کوردل، این واقعیت را حالی کرد که در دنیای کنونی، هر کوششی در جهت بر جسته ساختن دوران سلطنت کوروش و دیگر شاهان خود کامه باستانی به منظور پیش برد مقاصد شوونیستی و قوم پرستانه، بدون تردید با شکست و ناکامی روبرو خواهد شد. این چنین کوشش های مذبوحانه ای، طبیعته با موجی از خشم وانزجار میلیو نها انسانی که در ایران از ستم و تبعیض ملی شدیدا رنج میبرند، مواجه خواهد گردید. باید به پان ایرانیست ها و شوونیست های برتری طلب و نژاد پرست گفت، 90 سال اعمال ستم همه جانبه ملی به ملت های غیر فارس ایران، بس است! وقتی شما فریاد زنده باد کوروش سر می دهید، وقتی برای کوروش قرن ها از یادها فراموش شده، جشن تولد برپا می کنید، وقتی به یاوه، فرمانروای خود رای ستمگری را بنا گزارحقوق بشرمی نامید، شما در واقع امر میخواهید که ستم ملی در کنار ستم طبقاتی، در ایران همچنان دوام داشته باشد . شما بیهوده میخواهید پایه های پوسیده سروری وآقائی ملتی بر ملت های دیگر را، ترمیم و مرمت کنید. شما میخواهید زبان فارسی همچنان زبان رسمی در ایران بوده و زبانهای ملت های غیر فارس، زبان های متروک باقی بمانند. شما میخواهید در مقابل این ادعای غیر واقعی تان که همه ایرانی ها به نژاد ساختگی آریائی تعلق دارند و این نژاد بر دیگر نژاد ها مزیت و برتری دارد، ملت های غیر فارس ایران ساکت مانده و کسی لب به اعتراض و انکار نگشاید . شما این همه کوروش کوروش می گوئید تاهرکسی را که از اصل دموکراتیک حق تعیین سرنوشت ملل در ایران چند ملیتی حرفی به زبان می آورد ، به اتهام بیگانه پرستی و تجزیه طلبی، محکوم سازید . شما شوونیست های کوروش پرست باید بدانید حرف های نفاق افکنانه برتری طلبانه و قوم گرایانه شما دیگر خریداری ندارد . همانطورکه کوروش هخامنشی، با آنهمه کروفر، در روز سختی و نکبت، به داد " شاهنشاه آریا مهر" نه رسید، یقین بدانید که شما هم از کوروش کوروش گفتن ها ی خود و طلب یاری جستن از "روح" کوروش در جهت پیشبرد اهداف شوونیستی و نژاد پرستانه، سودی نخواهید برد. پایان
ابان ماه 1395 ;