در طول تاریخ، دیکتاتورها هرگز نتوانسته‌اند در زمان جنگ و تجاوز ازکشورشان دفاع کنند. آن‌ها به‌جای ایستادگی، فرار را بر قرار ترجیح داده‌اند. رضا پهلوی، دست‌پرورده‌ی فتنه‌ی انگلیس و آخورچی سفارت هلند، یکی از این نمونه‌هاست که در برابر تهاجم لحظه‌ای مقاومت نکرد و کشور را رها کرد. او فقط نقش یک عروسک خیمه‌شب‌بازی را داشت، بی‌اراده، بی‌قدرت، و بی‌پشتوانه مردمی. صدام حسین، دیگر دیکتاتور منطقه، نیز با آغاز جنگ و فروپاشی نظامش، در سوراخی پنهان شد تا شاید از انتقام مردم یا نیروهای خارجی در امان بماند. هیتلر نیز، در لحظات پایانی فروپاشی رژیمش،چاره‌ای جز خودکشی نیافت. اینها همه نمونه‌هایی هستند از یک الگو: دیکتاتورها هرگز در میدان جنگ نمی‌مانند؛ آن‌ها برای مردم نمی‌جنگند،فقط برای تاج و تخت خود زندگی می‌کنند. در جنگ ۱۲ روزه‌ی اخیر میان رژیم ایران و اسرائیل نیز همین سناریوتکرار شد. آیت‌الله خامنه‌ای که سال‌هاست خود را رهبر انقلابی معرفی می‌کند، در زمان خطر به همراه خانواده‌اش در پناهگاهی امن پنهان شد. پیش از آن هم جانشینانی معرفی کرده بود تا در صورت سقوط حکومت، ساختار قدرت از دست نظام خارج نشود. این حرکت بیش ازهر چیز نشان داد که امنیت شخصی و حفظ ساختار دیکتاتوری برای او اولویت دارد، نه دفاع از مردم و کشور. سؤال اینجاست: آیا رهبری که در برابر تهاجم پنهان می‌شود، شایسته‌ی اعتماد مردم است؟ آیا مردم حاضرند برای حکومتی که رهبرش می‌گریزد، جان بدهند؟ پاسخ روشن است: خیر. چنین دیکتاتورهایی، بیش از آنکه به فکر کشور و مردم باشند، نگران جان و ثروت خود هستند. آن‌ها حتی تحمل یک خراش کوچک بر بدنشانرا ندارند اما سال‌هاست که با مکیدن خون مردم، به حیات انگلی خودادامه داده‌اند. تاریخ ثابت کرده است که سرنوشت این دیکتاتورها پایان خوشی ندارد. نتیجه‌گیری: تاریخ به‌روشنی به ما می‌آموزد که هیچ دیکتاتوری جاودانه نیست. آن‌هاکه با زور بر مردم حکومت کردند، همواره در لحظه‌های بحرانی تنهامانده و در نهایت یا فرار کرده‌اند، یا نابود شده‌اند. اما آنچه باقی می‌ماند، رنجی‌ست که بر ملت‌ها تحمیل شده و هزینه‌ای که نسل‌ها برای بی‌تفاوتی یا تأخیر در بیداری پرداخته‌اند. افکار عمومی نباید بار دیگر فریب شعارهای انقلابی پوشالی یا ظاهرمذهبی قدرت‌طلبان را بخورند. مردم باید بیاموزند که نجات و استقلال واقعی از آگاهی و اتحاد می‌آید، نه از دیکتاتورهایی که در زمان صلح سخن از ایثار می‌زنند اما در زمان خطر، خود و خانواده‌شان را بهپناهگاه‌های امن منتقل می‌کنند. یادمان نرود: دیکتاتورها می‌روند، اما زخم‌هایی که بر پیکر ملت می‌زنند،دیر التیام می‌یابد. وظیفه‌ی ماست که از تاریخ بیاموزیم، تا دیگر درآینده، فریب گذشته را نخوریم.