استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چکیده
زبانهای عربی، ترکی و فارسی، سه زبان مهم عالم اسلام، منطقۀ خاورمیانه و آسیای میانه هستند. این سه زبان در طول تاریخ پربار خود همواره با همدیگر در تعامل و ارتباط بوده، واژههای بسیاری را به هم وام دادهاند و واژههای بسیاری را از همدیگر وام گرفتهاند؛ از این رو یادگیری لغات مهم این زبانها، برای محققان زبانشناس که در حوزۀ عالم اسلام و منطقۀ خاورمیانه تحقیق میکنند، از ضروریات بوده و هست. این مقاله را با رویکرد زبانشناسی تطبیقی و روش زبانشناسی مقابلهای و با استفاده از فهرست آمار واژگانی که تلفیقی از فهرست صدواژهای موریس سوادش و فهرست دویست واژهای گودشینسکی است، با هدف یادگیری لغات مهم و اساسی زبان ترکی آذربایجانی توسط غیرترکیزبانهای گرامی نوشتهایم.
کلمات کليدي: زبانشناسی تطبیقی، زبانشناسی مقابلهای، فهرست آمار واژگانی، فهرست سوادش، فهرست گودشینسکی، زبان ترکی آذربایجانی.
مقدمه
زبانهای عربی، ترکی و فارسی، سه زبان مهم عالم اسلام، منطقۀ خاورمیانه، غرب آسیا و آسیای میانه هستند. این سه زبان در طول تاریخ پربار خود همواره با همدیگر در تعامل و ارتباط بوده، واژههای بسیاری را به هم وام دادهاند و واژههای بسیاری را از همدیگر وام گرفتهاند. از این رو یادگیری لغات و واژههای اساسی و مهم این زبانها برای محققان زبانشناس که در حوزۀ عالم اسلام و منطقۀ خاورمیانه تحقیق میکنند از ضروریات بوده و هست. این مقاله را با هدف یادگیری لغات مهم و اساسی زبان ترکی آذربایجانی توسط غیرترکیزبانهای گرامی نوشتهایم.
1- روششناسی
زبانشناسی مقابلهای (contrastive languistcs) یا تحلیل مقابلهای (contrastive analysis) شاخهای از زبانشناسی تطبیقی یا همسنجشی (comparative linguistics) است که زبانها را با هدف کمک به یادگیری زبان با یکدیگر مقایسه میکند و بر آن است تا تفاوتهای عمدۀ دو زبان را مشخص کند. از این روش تنها برای زبانهای امروزی استفاده میشود. به بیان دیگر زبانشناسی مقابلهای شاخهای است از دانش زبانشناسی که با در مقابل هم سنجیدن دو زبان متفاوت در پی تشخیص صفات و رویکردهای غیر همانند آن دو بر میآید. در این مقاله ما با رویکرد زبانشناسی تطبیقی و روش زبانشناسی مقابلهای برآن هستیم که تفاوتهای عمدۀ واژگان مهم و اساسی زبانهای فارسی و ترکی را با استفاده از فهرست آمار واژگانی نشان دهیم. هدف از این تحقیق تسهیل یادگیری زبان ترکی توسط غیرترکیزبانها است.
2- فهرست آمار واژگانی
فهرست آمار واژگانی (lexicostatistic list) در تحقیقات تطبیقی (comparative researchs) زبانها و لهجهها و در سطحی وسیع، بخصوص به وسیلۀ آنهایی که از شیوۀ گاهشماری زبان یا زبان- زمانشناسی یا بررسی انشقاق زبانها (glottochronology) زبانشناس آمریکایی موریس سوادش (Morris Swadesh) را به کار بردهاند، مورد استفاده واقعشدهاست. فهرست سوادش (Swadesh List) یک فهرست سنتی از مفاهیم پایه برای استفاده در زبانشناسی تاریخی- تطبیقی است. ترجمۀ فهرست سوادش به زبانهای مختلف این امکان را برای پژوهشگران ایجاد کردهاست که ارتباط متقابل آن زبانها را بررسی کنند. فهرست سوادش به نام موریس سوادش نامگذاری شدهاست. از این فهرست در آمار واژگانی یا رویکرد کمی به ارتباط زایشی زبانها (lexicostatistic approachh) و شیوۀ گاهشماری زبان استفاده میشود. فهرست سوادش نهایی که در سال ۱۹۷۱ منتشر شد، شامل ۱۰۰ عنوان است. دلایل انتخاب این کلمهها را میتوان چنین برشمرد:
الف- کلمههای هستهای و پایهای این فهرست کمتر از کلمات معمولی دیگر دچار تغییر می شوند؛
ب- میزان بقای این کلمات پایهای در طول زمان نسبتاً ثابت است؛
ج- میزان کناررفتن این کلمات برای تمامی زبانها دائمی است.
انتخاب این کلمات پایهای برای نوع روش تحقیق، مسئلۀ مهمی است. کلماتی که در فهرست آمار واژگانی میآیند، به دنبال تجربیات قابل ملاحظهای توسط زبانشناسان برجستهای چون سوادش، گودشینسکی (Gudschinsky) و هایمس در این زمینه انتخاب شدهاند. در قرن بیستم در زمینۀ زبانشناسی تطبیقی بیشتر کار موریس سوادش مورد توجه واقع شد. البته باید دانست که کار سوادش بر پایه کارهای قبلی محققان زبان در قرن نوزدهم میلادی بنیان گذاشته شده بود. در این روش فهرست کوتاهی از واژگان پایه در زبانهای مختلف با یکدیگر مقایسه میشدند. سوادش از فهرستی صد واژهای بهره میبرد که (بر اساس شباهتهای آوایی) تصور میکرد همریشه هستند. برای همین این فهرست را «فهرست سوادش» نام نهادهاند. از این فهرست، بسته به این که چه فهرستی برای یک پژوهشگر بخصوص و در در یک زمان بخصوص مورد استفاده بوده و چه جرح و تعدیلهایی بالاجبار در آن صورت گرفته تا با یک موقعیت محلی معین مناسب باشد، نسخههای چندی وجود دارد؛ مثلاً در جمهوری آفریقای مرکزی، وجود «یخ» در فهرست بیمورد است. کار تنظیم فهرست هم اغلب با بیشترین کلمات شروع میشود و همزمان با رویارویی با مشکلات، از تعداد آنها کاسته میشود.
تا به حال فهرست آمار واژگانی در دو شکل به وجود آمده است: فهرست دویست واژه ای و فهرست صدواژهای. فهرست صدواژه ای که به وسیلۀ سوادش تهیه شده است، شامل 100 واژه در 20 گروه 5 تایی است که در آن واژه ها به وسیلۀ گروههای معنایی و الفبایی، هر دو، فهرست بندی شدهاند. فهرست مفصلتر شامل 218 جزء است و آمیزهای از فهرست سوادش با فهرست خانم گودشینسکی است. واژههایی در فهرست سوادش وجود دارند که در فهرست گودشینسکی حذف شدهاند و بالعکس.
نکتۀ مهم این است که در بررسیهای تطبیقی، وجود حداکثر یکنواختی در کار مطلوب است. اگر پژوهشگران مطمئن باشند که مجموعه های واژگانی آنها، این کلمات را دربردارند، کار بعدی آنها فوق العاده آسان خواهدبود. در مورد هدفهای دیگر، مانند تعیین تفاوتهای لهجهای، شخص یقیناً میخواهد واژههای دیگری را به مجموعۀ واژگانی خود اضافه کند؛ چرا که هدف علاوه بر اندازهگیری میزان بقای واژگان پایه، اندازهگیری تغییرات به عمل آمده در واژگان فرهنگی نیز هست.
از آنجایی که این کلمات را میتوان برای هدفهای متفاوتی استفاده کرد، باید آنها را به شیوههای مختلف استخراج کرد. برای هدفهای مربوط به گاهشماری زبان، شکل مکالمهای کلمات مطلوب است. در ضمن هنگام به دست آوردن برابرهای این کلمات ممکن است به مسائلی برخورد کنیم. اگر پژوهشگر به دنبال شیوههای دیگری هم، که یک شیء را معرفی میکنند باشد، مجموعۀ واژگانی در رابطه با هدفهایی که او پیش رو دارد، غنیتر و سودمندتر خواهدبود؛ و پس از آن که کلمات گردآوری شدند، بهتر خواهدبود که پژوهشگر کاربردهای دیگر آن واژه را نیز به دست آورد. نکتۀ دیگر این که جمع آوری واژه ها در عبارتها و یا جمله ها (در بافت کلام و بر اساس روابط همنشینی) آسان تر از جمع آوری آنها به صورت جداگانه است؛ در مورد بعضی از کلمات مثل «at» و «because» مطلقاً باید چنین کرد. برای انواع معیّنی از کلمات نیز قالبهای جانشینی (جانشین کردن کلمات در بافت جملات) می توانند مفید باشند. مورد آخر این که شیوۀ استخراج واژگانی باید با دقّت زیاد تدوین شود (ر.ک. سامارین، 1363: 269-271).
3- روش کار ما در این مقاله
ما در این تحقیق فهرست مفصلتری شامل تمامی واژگان دو محقق را به همراه واژههای دیگری که به فهرست آن دو افزودهشدهاند، مبنای کارمان قرار دادیم که شامل 223 واژه است. این 223 واژه در دو جدول (جدول صدواژهای سوادش و دویستواژهای گودشینسکی) در کتاب زبانشناسی: راهنمای بررسی گویشها از ویلیام سامارین چاپ شدهاست (ر.ک. سامارین، 1363: 272 - 275). فهرست ما تلفیقی کامل از واژگان این دو جدول است. البته فهرست گودشینسکی، که به فهرست 200 واژهای شهرت پیداکردهاست، خود آمیزهای از دو فهرست سوادش و گودشینسکی است (ر.ک. همان: 270 و 272). به فهرست 200 واژهای گودشینسکی، 18 واژه افزودهشدهاست که جمع واژگان آن را به عدد 218 میرساند. این واژهها عبارتند از breast، clothing، claw، cook، dance، eight، full، horn، hundred، knee، moon، seven، shoot، sister، spear، ten، twenty و work. با بررسی دقیقتر آمیزۀ هر دو فهرست با واژههای افزودهشده، شامل 223 واژه میشود. لازم به توضیح است که در فهرست سوادش واژههای fingernail (ناخن، dırnaq) fly (پریدن، uçmaq) hot (داغ، dağ) path (کورهراه، cığır) و round (گِرد، top) دیده میشوند که در فهرست گودشینسکی دیدهنمیشوند و اگرچه واژههای hot با warm (گرم، isti) و نیز path با road (راه، yol) ظاهراً مترداف هستند، اما با توجه به تفاوت معنایی جزئی میان آنها، در فهرست خودمان آنها جداگانه نوشتیم. در ضمن واژههای فهرست مشهور صدواژهای سوادش را در جدول خودمان با علامت ستاره (*) نشان دادهایم.
در مقابل هر واژۀ انگلیسی، اولین واژۀ فارسی و ترکی به عنوان معادل اصل و دقیق آن واژۀ انگلیسی در زبانهای فارسی و ترکی شمردهمیشود و بقیۀ واژهها را میتوان معادلهای دیگری همان واژۀ انگلیسی در زبانهای فارسی و ترکی دانست. البته با لحاظکردن محدودیت جدول مجبور شدیم از تعداد زیادی از معادلهای واژگان، مخصوصاً معادلهای ترکی چشمپوشی کنیم و واژههایی را در فهرست بگنجانیم که مفهوم آنها به مفهوم واژههای انگلیسی و فارسی نزدیکتر باشند. لازم به ذکر است که برای نوشتن واژههای ترکی آذربایجانی، از خط آذری لاتین، که خط ملی و رسمی جمهوری آذربایجان است، بهرهبردهایم.
فهرست 223 واژهای آمار واژگانی
Türkcə |
فارسی |
English |
bütün /bütöv /tüm / hamı/ hamılığa ilə /və diri /dirik / canlı kül ...da /...də / |
همه (ترکی)، همگی/ جمله (قدیمی) و جاندار خاکستر در |
all* and animal ash*/ashes at |
dal / dalı / arxa / geri / kürək pis / yava / yaman / kötü qabıq/ qabıq soymaq
çünkü / çünki / bunüçünki / /bundandolayı / bunagörəki / bundanötrüki/ niyəki /bunədənlə qarın / gödən böyük / yekə / iri / qaba / ulu/ əkə quş / uçan / uçar / uçağan dişləmək / qapmaq / qarpmaq/ ısırmaq qara/ qaramsı / tutqun / sönük / pəlmə qan əsmək / yelmək / yelpinmək/ yelpirmək piləmək / püləmək / püfləmək / üfürmək sümük / gəmik / gümük məmə(lər)/ əmcək(lər)/ döşl(lər) güvər / tövş / töşk qardaş / dadaş / dədəş / anadaş / qarnaş yanmaq / alavlanmaq / yaxılmaq / alazlanmaq/ köymək / köyükmək |
پشت بد پوست (درخت)/ پوستۀ درخت/ درخت را پوست کندن زیرا / زیرا که/ برای این که / چون (ترکی) / چونکه
شکم/ معده (عربی) بزرگ/ کلان پرنده / مُرغ (قدیمی) گاز گرفتن
سیاه / تیره خون وزیدن / فوت کردن
استخوان سینه(ها) / پستان(ها) نفَس (عربی)/ دم برادر سوختن / شعله ورشدن/ آتش گرفتن |
back bad bark*
because
belly* big* bird* bite* black* blood* blow
bone* breast(s)* breathe brother burn* |
uşaq / bala / çağa / cocuq / beçə caynaq / qıynaq / çəng/ çəngəl / cırmaq / cırnaq / qarçaq / tabaş geymək/ paltar geymək / geyinmək / donlanmaq / əyininə çəkmək
bulut/ bulud/ mığ soyuq/ savuq gəlmək bişmək / bişirmək saymaq / sanamaq/ sanmaq
kəsmək /qırmaq / üzmək / biçmək qırtmaq/ yarmaq / çapmaq / budamaq |
کودک، بچه (ترکی) پنجه/ پنجول / چنگ (ترکی)/ چنگال (ترکی) پوشیدن/ لباس پوشیدن (عربی- فارسی)/ جامه پوشیدن (قدیمی)
ابر سرد/ هوای سرد آمدن پختن شمردن / حسابکردن (عربی- فارسی) بریدن / شکافتن / چیدن |
child claw
clothing
cloud* cold* come* cook count
cut |
oynamaq / oynama/ oynayış/ oyun
gün/ gündüz/ günüz ölmək/ ölmə qazmaq/oymaq/qopartmaq çirk/ çirkli /kirli/bulaşıq/kifir it/köpək içmək quru/ quraq/ qart küt/ötməz toz/toz-topraq |
رقص (عربی) / پایکوبی و دست افشانی (قدیمی) روز مردن کندن/ حفر (عربی) ناپاک/ کثیف (عربی)/چرکین سگ نوشیدن خشک کُند گَرد/ گَرد و خاک/ غبار (عربی) |
dance day die* dig dirty dog* drink* dry* dull dust |
Qulaq yer/ topraq/ torpaq yemək/ aşamaq yumurta/ qoz/ qozalaq səkkiz Göz |
گوش زمین/ خاک خوردن تخممرغ/ خایه (قدیمی) هشت چشم |
ear* earth* eat* egg* eight eye* |
düşmək/düşmə uzaq/ iraq/ ucqar yağ/ piy/ şəhrə ata/ dədə qorxu/ qorxma/ səhm lələk/ tük/ yelək az/ azca/ azacıq/əskik döyüş/ savaş/ vuruş/çırpış dırnaq od balıq beş üzən/üzər/üzgəc/üzgün/üzücü/üzgün axar/axan/axıcı/axıq/axılqan gül/ çiçək uşmaq/uçma/ uçuş/ uçum çən/ pos/ pəlmə/ meh ayaq/paça/ bacaq/ zing/ baldır dörd buzlamaq/donmaq
yemiş/ bar/ bərə/ verim dolu/ dolğun/ bütöv/ olqun/ yetik/ dolum/ tey/ tüm/ bütün/ yetişkən
|
افتادن/ پایین آمدن دور چربی/ روغن/ پیه و دنبه گداخته پدر/ بابا ترس/ بیم/ سهم پَر کم/ اندک جنگ/ پیکار/ نبرد/ کارزار/ آورد ناخن / پنجه آتش/ آذر (قدیمی) ماهی پنج/ پنج تا شناور/ شناور بودن/ شدن روان/ روانبودن/ جریان (عربی) گل/ شکوفه پرواز کردن/ پرواز مِه پا (پایین و کف پا) چهار/ چاهار/ چهار تا یخ زدن/ یخ بستن/ افسردن میوه/ بر پُر/ کامل (عربی)/ انباشته/ لبریز |
fall far fat /grease* father fear feather* few fight fingernail* fire* fish* five float flow flower fly* fog foot* four freeze
fruit full* |
vermək/ verim/ bağış/bağışlamaq yaxşı/ iyi/ törəli/xoş ot/ göy/ göyərti/ bitim/ tarçıq/çimən yaşıl/ göy/ göyüz/ yaş bağırsaq/ öpkə/ barındaq |
دادن/ دهش/ بخشیدن خوب/ نیک/ نیکو/ خوش/ پسندیده علف (عربی)/ چمن/ سبزه سبز/ خرم/ تازه/ تر و تازه روده/ رودهها |
give* good* grass green* gut/guts |
tük/baş tükü/saç/ birçək/ tel əl/ qol o/ on baş/ təpə eşitmək/ dinləmək/qulaq asmaq ürək/ bağır/ könül/ gönül/ köks ağır bura/ burası dəymək /toxunmaq/ çarpmaq tutmaq/ saxlamaq buynuz / tos / şüş dağ/qızğın/ qızmış/ isti/ odlu necə?/ nə cür? yüz ov/ av/ovlama/ avlama ər/ kişi/ xoca = qoca |
مو/ موی سر انسان/ زلف/ گیسو دست او سر (اندام)/ کلّه شنیدن/ گوشکردن قلب (عربي)/ دل/ سینه سنگین/ گران (قدیمی) اینجا خوردن/ اصابت (عربی)/ زدن گرفتن/ نگهداشتن شاخ (حیوانات)/ سُرو (قدیمی) داغ/ گرم/ تَفت/ تَفته/ آتشین چگونه؟/ چطور؟ صد/ صد تا شکار کردن/ نخجیر (قدیمی) شوهر (شو+ ار =ترکی)/ شوی (قدیمی) |
hair* hand* he head* hear* heart* heavy here hit hold/ take horn* hot* how? hundred hunt husband |
mən/ bən buz sa/sə ...da/...də |
من یخ اگر / چنانچه در |
I* ice if in |
öldürmək/ qırmaq/ qırğın diz/çök bilmək/tanımaq/ tanış olmaq |
کشتن زانو دانستن/ شناختن/ آشنا بودن |
kill* knee* know* |
göl/ dənizcik/ dəryamac/ aral gölmə/ gölmək yapraq/yarpaq/ yaprı/ bıldıraq/ evrə sol tay/sol yan/ sol əl/sol qol qıç/ buxanaq/ baldır/ bacaq/zing uzanmaq/ tirlənmək/ söykənmək yalan/ aldav/ qıtır/ uydurma/ aldaş yaşamaq/yaşama/yaşam/diri/dirilik bağır/ qara ciyər/ cigər uzun/uca/ yüksək/ hündür/ çəkik bit |
دریاچه خنده/ خندیدن/ صدای خنده برگ (گیاهان)/ ورق (عربی) سمت چپ/ طرف چپ/ سوی چپ پا (از زانو تا مچ پا)/ لنگ/ پاچه درازکشیدن/ لمیدن/ خوابیدن دروغ/ دروغ گفتن/ دروغ گویی زندهبودن/ زندگی/ زیستن/زنده جگر (سیاه)/ کبد (عربی) دراز/ طولانی (عربی) بلند/ کشیده شپش |
lake laugh leaf* left side leg lie* live liver* long louse* |
kişi/ erkək/ ər/ ağa çox/çoxlu/çoğul/çoğun/artiq/bol ət/alacağır/maça/büzgən/sum ət ay ana/ nənə/ anne(Tür.)/ama/aba/ög dağ/ təpə ağız/ avuz/ dağar |
مرد/ نر/ انسان/ شخص بیش/ بسیار/ فراوان/ انبوه، زیاد (عربی) گوشت/ ماهیچه/ تن
ماه (کرۀ ماه) مادر/ مام(قدیمی)/ مامان/ ماما کوه/ تپه (ترکی) دهان/ دهن |
man*/ male many* meat / flesh*
moon* mother mountain* mouth* |
ad incə/ nəzik/ yuxa/ tirişkə/ işgə/qavşı yaxın/yan/ ön/ irəli/ yavuq/ ağız boyun/ boğaz yeni/ yengi/ taza/ təzə gecə/ axşam/ dün/ yatsı burun yox/ ...ma/...mə |
نام/ اسم (عربی) باریک/ نازک(عربی)/ تُنُک/ کم پهنا نزدیک/ نزد/ پیش گردن نو/ نوین/ تازه/ جدید (عربی) شب بینی/ دَماغ نه/ نَ... |
name* narrow near neck* new* night* nose* not* |
qoca/ qocaman/ qarı/yaşlı/qart bir/ birey başqa/ daxı/ daha/ ayrı/ alahı/ özgə |
پیر/کهن/کهنسال/ سالمند/ سالخورده یک/ تک/ یگانه دیگر/ دیگری/ دگر/ جز/ به جز |
old one* other |
cığır /keçit/ qısnaq/ çizgi/bərə kim/ kimsə/ adam/ kişi/ər/ baş oyun/ oynama/ oynamaq dartmaq/ çəkmək itələmək / qısıqlamaq/ basmaq/ gillətmək |
کوره راه/ گذر/ مسیر (عربی) کس/ مردم/ شخص/ نفر (عربی) بازی/ بازی کردن/ به بازی گرفتن کشیدن به سوی خود/ کشش با فشار به جلو راندن/ هُل دادن |
path* person* play pull push |
yağış/ yağmaq/ yağın/ yağmur/yağıntı qırmızı/ al/ qızıl/ lal/ alar saq/ düz/düzgün/ döğru/ çin/onat saq tay/saq yan/ saq əl/saq qol çay/çaylaq/ ırmaq/ üzən/ sey/ sulaq yol/ cada (Ar.)/ ana yol kök/ kötük/ özək/ çok/maya/ altıq bağ/ip/örkən/çatı/ciyə/sicim/qatma/kəndir çürük/çürüntü/ kifsik/əprik/qıcqırmış/ aşıq top/ yumru/ toppaq/tortop/topuz/topuq girdə/girdənək/ yuvalaq/yumqu sürtmək/ ovmaq/ övkələmək/ ovcamaq ovuclamaq/ ovuşdürmaq// sığamaq/ oyalamaq/əlləmək |
باران/ باریدن/ باران آمدن سرخ/ قرمز (ترکی) راست/ درست سمت راست/ طرف راست/ سوی راست (عربی- فارسی) رود/ رودخانه راه/ جادّه (عربی)/ شاهراه ریشه/ بیخ/ بن بند/ رسن/ ریسمان گند/گندیده/ پوسیده/ فاسد (عربی) گِرد/ کُروی (عربی)
مالیدن/ مالاندن/ مالش دادن/ مشت و مال دادن |
rain* red* right/ correct right side river road root* rope rotten round* rub |
duz çaqıl/çanqıl/ qum/ masa demək/ danışmaq/ söyləmək/ dinmək/ sözləmək/ aymaq/ ayıtmaq/ qonuşmaq qaşımaq/ cızmaq/ siyirmək/ çırtmaq/ didmək/ darımaq/ qazımaq/ çəngələmək dəniz/ dalay/ talay/ baykal/ taluy görmək/ baxmaq toxum/ tom/ dən/ əkin/ tomur/ evin yetdi/ yeddi tikmək/ kökləmək/ sırımaq/ sırıqlamaq/ bəndləmək iti/biz//kəskin/kəsici/ tiz (diz)/ süng/ şiş atmaq/ tullamaq/ zollamaq/ oxlamaq/ buraxmaq/ boşlamaq/ vurmaq/ tolazlamaq güdə/ güdük/ güdək/kola/ qıssa oxumaq/ yırlamaq/ ötmək/ qəcərləmək/ sayramaq/ bağdamaq/ söyləmək/ urlamaq bacı/ qız qardaş/ singil/ ağa bacı/abla oturmaq/ əyləşmək/ əylənmək/ qonmaq dəri/ qabıq/ sağrı/zif /qoyqa/ kövzə göy/tutuq/ asman (as + man) yuxu/ uyu/ yatma/ yatış/ uyuş/ yatmaq kiçik/ küçük/ bala/balaca/ narın/ xırda/ xırdaca/cıqqıla/ cıqqlı iyləmək/ qoxulamaq tüstü/ tütün/ tüstüləmək/ tütmək/ tüstüləndirmək/ fısqırtmaq
şumal/hamar/ düz/ yastı/ saya/ yapıq/ silik ılan/ ilan/ sürünmək/süzüşmək/süzülmək qar/ qarlamaq/ qar yağmaq kimisi/ saybir/ bir azı/ bir para/ sayısı süngü/ sünü/sökü/ cıda /xışt/ süngüləmək (sünmək)/ niyzələmək şiş/mil/ ərsin/ şişləmək/ milləmək tüpürcək/ tüpürmək
çat/ çatlaq/ yırıq/ yarlaq/ cırıq/ sökmək/ çapmaq/ yarmaq/ yıtmaq/ cırmaq sıxmaq/ basmaq/ qısmaq
soxmaq/ dəlmək/sancmaq/ batırmaq/ yaralamaq/ dürtmək/ zıxlamaq/ taxmaq dayanmaq/ durmaq/ ayaq üstə qalmaq ulduz/ yıldlz (Tür.)/ ülkər yapışmaq/ suaşmaq/ yapışdırmaq/ sancmaq/ taxmaq/ saplamaq/ quraşdırmaq ağac/budaq/ xol/ qol/ şüy/ çomaq/toxmaq/ sopa/ çəlik/ dəyənək/ döyəc/ dayanaq daş/ obu/ daşlı/ tayaqu/ əl daşı/çınqıl düz/ düm düz/ düp düz/ bir baş/ bir başa/zol əmmək/ sormaq/ somurmaq/ sümürmək gün/ günəş/ qoyaş şiş/ köp/qabar/ sim/ ur/ donbalan/ şişmək/ köpmək/ qabarmaq/ simləmək
üzgü/ üzmə/ üzmək / çimmək |
نمک ریگ/ شن/ ماسه گفتن/ حرف زدن/ بیان کردن (عربی- فارسی) خراشیدن/ خراشاندن/ پنجه کشیدن/ چنگ زدن (ترکی- فارسی) دریا/ دریاچه بزرگ دیدن/ نگریستن/ نگاه کردن دانه/ تخم (ترکی)/ بذر هفت/ شماره هفت دوختن/ کوک زدن (ترکی- فارسی)/ بخیه زدن بُران/ بُرنده/ تیز (ترکی) در کردن گلوله و تیر/ رها کردن تیر از کمان و تفنگ/ تیراندازی کردن/ پرتاب کردن/ بیرون افکندن کوتاه خواندن/ آواز خواندن/ سرود خواندن/ نغمهسرایی کردن خواهر/ آبجی (ترکی) نشستن پوست/ پوست جانوران/ پوستین سپهر/ آسمان (ترکی) خواب/ خوابیدن/ خفتن/ خسبیدن خرد (قديمي)/ کوچک (ترکی) بوییدن/ بو کشیدن/ بو حس کردن دود (دود برآمده از آتش)/ دود کردن/ استعمال دخانیات/ تدخین (عربی) هموار/ صاف/ صیقلی (عربی) مار/ مار مانند/ مانند مار خزیدن برف/ برف باریدن برخی/ بعضی (عربی)/ چند تا نیزه/ سنان/ خشت/ نیزه فروکردن/ با نیزه زدن/ سیخ (کباب)/ به سیخ کشیدن/ خدو/ تف/ تف کردن
شکاف/ چاک/ شکافتن/ از هم دریدن
فشردن/ به هم فشردن/ فشار دادن فشردن/ به هم فشردن/ فشار دادن سوراخ کردن/ سفتن (قدیمی)/ فرو کردن چاقو، دشنه و شمشیر ایستادن/ به پا بودن/ برخاسته بودن ستاره / اختر (قدیمی)
چسبیدن/ چسباندن/ نصب کردن/ شاخۀ درخت/ ترکه/ چوب/ عصا/ چماق
سنگ/ قلوه سنگ/ سنگ پاره/ ریگ راست/ مستقیم (عربی) مکیدن/ مک زدن خورشید/ خور/ هور (قدیمی) ورم (عربی)/ آماس/ باد کردن
شنا/ آشنا (قدیمی)/ شنا کردن
|
salt sand say* scratch
sea see* seed* seven sew
sharp shoot
short sing sister sit* skin* sky sleep*
small* smell smoke*
smooth snake snow some spear spit
split
squeeze stab / pierce
stand* star* stick
stone* straight
suck
sun* swell
swim* |
quyruq/ irtmək on o/ on ora olar/ onlar yoğun/qalın/qaba/ pota/ kobud/ bazıq yuxa/ incə/ nəzik/ işgə bu sən üç atmaq/ zollamaq/ tullamaq düyün/ düyünləmək/ bağlamaq/ilmələmək dil
diş ağac fırlanmaq/ dolanamq/ dolanış/fırlanış iyirmi Iki |
دُم ده آن آنجا ایشان/ آنها/ آنان کلفت/ ستبر/ ضخیم (عربی) نازک/ باریک/ لاغر این تو سه/ سه تا انداختن/ افکندن/ پرتاب (پرت)کردن گره/ گره زدن/ بند/ بستن زبان (اندام) دندان درخت/ دار چرخش/ چرخیدن/ گردش/ گردیدن بیست/ بیست تا دو/ دو تا |
tail* ten that* there they thick thin this* thou* three* throw tie tongue*
tooth* tree* turn twenty two* |
qusmaq/ öyümək/ öyürmək |
قی کردن (عربی- فارسی)/ بالا آوردن |
vomit |
yerimək/ yol getmək/ addımlamaq isti/ sıcaq/ qızmış/ qızmaq yumaq/ yayxalamaq su biz yaş/ ıslaq/ sucaq/ sucuq/tər/ tərli nə? nəmənə? haçaq?/haçan?/ ha vaxt?/ nə vaxt? hara?/nara? nərə? ağ/ bayaz (Ar.) kim? gen/ geniş/enlı/ əngin/ qara xanım/bəyim/bayan/ qadın/ xatın/ qoşaq yel/ əsin qanad/ qanat silmək/ pozmaq/ siyirmək/ sivirmək
ilə/ ilən/...lan/...lən arvad/qadın /işlər/ eş orman/meşə/ orbaq/ bük iş/peşə/ əmək/ işləm/ yapıt qurd/qurdaq/ soxulcan |
راه رفتن/ پیاده روی/ قدم زدن گرم/ گرم شدن/ گرم کردن شستن/ شستشو دادن آب ما تر/ خیس/ مرطوب (عربی)/نم/ نمناک چه؟ (چه چیزی؟)/ چی؟ کی؟ (چه وقت؟)/ چه هنگام؟ کجا؟/ کو؟ سفید که؟ / کی؟ (چه کسی؟) پهن/ فراخ/ گشاد/ عریض (عربی) همسر/ زن/ زوجه/ عیال(عربی) باد بال پاک کردن (با مالیدن پارچه و غیره)/ زدودن (قدیمی)/ ستردن (قدیمی) با زن/ ماده جنگل/ بیشه/ درختستان کار/ پیشه/ شغل (عربی) کرم |
walk* warm wash water* we* wet what?* when? where? whit* who?* wide wife wind wing wipe
with woman*/ female woods work worm |
siz il sarı |
شما سال زرد |
ye (archaic)/ you year yellow* |
مراجع
کتابها
استرآبادي، ميرزا مهديخان، فرهنگ ترکي به فارسي سنگلاخ، ويرايش روشن خياوي، چ دوم، تهران، نشر مرکز، 1384.
باطنی، محمدرضا، فرهنگ معاصر پویا: انگلیسی به فارسی (یک جلدی)، چ دوم، تهران، فرهنگ معاصر، 1390.
بهزادی، بهزاد، فرهنگ فارسی- آذربایجانی (فارسجا- آذربایجانجا سؤزلوک)، چ دوم، تهران، نشر نخستین، 1383.
ترابی، محمدعلی، فرهنگ زبانشناسی و علوم رفتاری وابسته، تبریز، نشر جامعه پژوه: نشر دانیال، 1382.
جعفرزاده، اسماعیل، فرهنگ ترکی آذربایجانی ارک، دو جلد، تبریز، انتشارات احرار تبریز، 1389.
داشقين، علي، فرهنگ ترکي- فارسي داشقين، چ سوم، تبريز، نشر اختر، 1386.
دهخدا، علی اکبر، لغتنامۀ دهخدا، زیر نظر دکتر محمد معین، 15 جلد، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1346.
سامارین، ویلیام، زبانشناسی عملی، راهنمای بررسی گویشها، ترجمۀ لطیف عطاری، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1363.
شاهمرسي، پرويز زارع، فرهنگ جامع ترکي آذربايجاني- فارسي، تبريز، نشر اختر، 1394.
ــــــــــــــــــــــــــــ ، فرهنگ فارسي- ترکي شاهمرسي، تبريز، نشر اختر، 1388.
صدری افشار، غلامحسین و دیگران، فرهنگ معاصر فارسی امروز، تهران، فرهنگ معاصر، 1381.
عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، تهران، امیرکبیر، 1358.
کاشغري، شيخ محمود بن حسين، ديوان لغاتالترک، ترجمهي دکتر حسين محمدزاده صديق، تبريز، نشر اختر، 1384.
محمدخاني گونئيلي، حسين، دده قورقود کيتابي/ دده قورقورد کيتابيندا سؤزلر- آدلار، تهران، انتشارات انديشه نو، 1387.
معین، محمّد، فرهنگ معین،6 جلد، چ هفتم، تهران، امیرکبیر، 1371.
نائبی، محمدصادق، واژگان زبان ترکی در پارسی، تهران: انتشارات پیام، 1380.
هادي، اسماعيل، لغتنامه جامع اتيمولوژيک ترکي- فارسي ديل دنيز، چ دوم، تبريز، نشر اختر، 1386.
سایتهای اینترنتی
مقاله «فهرست سوادش»، پایگاه اینترنتی ویکیپدیا، دانشنامۀ آزاد، تاریخ بازیابی مقاله 15/03/1396
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%B4
مقاله «زبانشناسی تطبیقی»، پایگاه اینترنتی ویکیپدیا، دانشنامۀ آزاد، تاریخ بازیابی مقاله 15/03/1396
مقاله «زبانشناسی مقابلهای»، پایگاه اینترنتی ویکیپدیا، دانشنامۀ آزاد، تاریخ بازیابی مقاله 15/03/1396
مقاله «مشخصات كلمات تركي دخيل در زبان فارسي»، وبلاگ تبريز- حسن اوموداوغلو، تاریخ بازیابی مقاله 15/03/1396
http:/www.gulqayitumudoghlu.blogfa.com/post-48.aspx