مهران بهاری و نحلۀ تورک ائلی او به نام مقدس آزربایجان آلرژی و حساسیت عجیبی دارند؛ تو گویی وقتی ما مبارزان راه آزادی ملت تورک آزربایجان و کل ایران، از آزربایجان به عنوان وطن مادری خود نام می بریم، انگار مخالف تورکچولوک، تورک گرایی و تورک محوری و موافق ایرانچی بودن و ایران گرایی و پان ایرانیسم و پانفارسیسم هستیم؟! ما بارها و بارها و بارها تأکید کردیم که آزربایجانچی بودن ما، اساساً بر تورکچو بودن ما استوار است و در این مورد مهم و حیاتی هیچ بحثی نیست. حالا چرا طرفداران نحلۀ تورک ائلی مهران بهاری روی نام مقدس آزربایجان این همه حساسیت بی دلیل دارند، برای ما معلوم نیست. این حساسیت بی دلیل باعث چندین اشتباه استراتژیک این نحله شده است که به دو اشتباه مهم و حیاتی اشاره می کنیم:

الف- عدم اشاره به مبارزان و شهدای تورک راه آزادی آزربایجان که به دست رژیم ضد تورک جمهوری اسلامی ایران همه ساله دستگیر، شکنجه، زندانی و یا شهید شده اند؛ مثلاً در جریان دستگیری، شکنجه و زندانی شدن 120 تن از مبارزان راه آزادی ملت تورک آزربایجان به دست حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران در تیرماه امسال، مهران بهاری و طرفداران تورک ائلی او مثل همیشه موضع «سکوت» و نادیده گرفتن این همه جنایات را در پیش گرفتند. سوال ما از مهران بهاری و طرفداران تورک ائلی او در این مورد این است: اگر مهران بهاری و طرفداران تورک ائلی او مبارز حقیقی راه آزادی ملت تورک ایران هستند، چرا در مقابل دستگیری، شکنجه و زندانی شدنها و گاه سر به نیست شدنهای این همه فعال حرکت ملی تورک، به بهانۀ «آلرژی به نام آزربایجان» سکوت پیشه کرده است؟ آیا مبارزات مهران بهاری و نحلۀ تورک ائلی او صرفاً در فاز فرهنگی مقاله نویسی و اشاعۀ زبان، فرهنگ و تاریخ تورک در سایت سؤزوموز کانالهای تلگرامی است و نمی خواهند وارد فاز سیاسی جدی در بیرون فضای مجازی، مثل به راه انداختن تظاهرات خیابانی و همایشهای سیاسی مثل همایش قلعه بابک و غیره شوند؟ موضوع صریح مهران بهاری و طرفداران تورک ائلی او در بارۀ هزاران تورک آزربایجانی که در طی این سه دهه توسط جمهوری اسلامی ایران دستگیر و شکنجه و زندانی و گاهاً سر به نیست شده اند، چیست؟ آیا همان گونه که تا اکنون نشان داده اند، سکوت و نادیده گرفتن این مبارزان سیاسی است؟ به هر حال آزربایجان جنوبی هم جزئی از تورک ائلی مهران بهاری و همفکرانش است؛ چرا در مقابل دستگیری و شکنجه و زندانی و سر به نیست شدن این همه انسان تورک که در راه آزادی و استقلال وطن مادریشان از ایران تحت حاکمیت فاشیسم راسیست فارس هزینه ها داده اند و می دهند، سکوت پیشه کرده اند؟ در این مورد فرق این نحله با پان ایرانیستها و پانفارسها چیست؟

ب- مخالفت با استقلال آزربایجان جنوبی: طرفداران مهران بهاری به دلایل واهی، با استقلال آزربایجان جنوبی مخالف هستند. برای نمونه «برگوتای ایلتریش»، در مقالات خود به بهانۀ این که (بعد از گذشت بیش از 120 سال از حاکمیت فاشیسم راسیست فارس بر آزربایجان جنوبی و کل ایران!) هنوز زود است؛هنوز کل ملت تورک بیدار نشده است یا این که قدرتهای بزرگ جهانی ضد استقلال آزربایجان جنوبی هستند؛ با استقلال آزربایجان جنوبی مخالفت می ورزد! بهتر است با آوردن شاهد و عین یکی از مهمترین مقالات استراتژیک ایشان، موضوع را مستنداً تحلیل کنیم:

«ضرورت احیاء نقش ملت تورک به عنوان یک کنشگر منطقه‌ای بازی‌های سیاسی در ایران- برگوتای ایلتریش- امروزه درستی آیۀ ۱۱ سورۀ رعد که فرموده: «الله سرنوشت هیچ جمعیتی را تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند» بر همگان مسجل شده است. هانا آرنت، اندیشمند برجستۀ آلمانی، نیز می‌نویسد: «شکل‌گیری حکومت‌های خودکامه بدون حضور روشنفکران حقیر و کوته ‌بین ممکن نیست. این‌گونه روشنفکران در عمل به رژیمی خدمت می‌کنند که مدعی مبارزه با آن هستند». ما تورک‌ها که تا کنون تز مبارزۀ ملی در ایران ارائه نداده و نتوانسته‌ ایم مبارزۀ ملی خود را تئوریزه کنیم، به طور مداوم به صورت واکنشی رفتار نموده و بدین‌ ترتیب شرایط اغفال خود را با دست خود فراهم نموده‌ایم. از این ‌رو «بازی تورک‌ها» یعنی رفتار سیاسی ملت تورک در عرصۀ سیاست میدانی که ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻏﻔﻠﺖ ﻳﮏ صد سالۀ ﺧﻠﻖ ﻭ ﻧﺨﺒﮕﺎﻥ ﺗﻮﺭﮎ متحمل صدمات متعددی گردیده است، و نحوۀ رابطه با دیگر بازیکنان گوناگون منطقه و توجه به وقایع برخی کشورهای منطقه در سال‌های اخیر بسیار مهم است. اولین اصل مهم خدشه ‌ناپذیر در هر عمل سیاسی و اولویت نخست ملت تورک، باید تورک بودن «ملت تورک به عنوان یک واحد غیر قابل تجزیه» باشد. هر امر دیگری در اولویت‌های بعدی جای می‌گیرد. همچنین دانستن این نکته خیلی مهم است که دیگران، اگر نیز بخواهند کمکی به ما کنند، قطعاً در راستای منافع خودشان است. بنابراین هرگونه کمک مخصوصاً کنشگران غربی باید مورد تجزیه و تحلیل عمیق قرار گیرد. یک نکتۀ دیگر نیز وجود دارد که به کرّات شاهدش بوده‌ام: حفظ تمامیت ارضی ایران یا تجزیۀ آن نمی‌تواند اولویت اول ملت تورک باشد. به عبارت دیگر، منافع ملت تورک هر یک از دو گزینۀ فوق را ایجاب کند، سیاست را باید بر آن بنا نهاد. نه تجزیه شدن ضامن سعادت ملت‌هاست و نه ترکیب بودن؛ بلکه این کیفیت تجزیه یا ترکیب است که سعادت یا تیره‌روزی ملت‌ها را رقم می‌زند. ذکر یک نکتۀ تاریخی در این مجال خالی از لطف نیست. همه خوب می‌دانیم که غرب از استقلال تورک‌ها در آذربایجان (جنوبی) به آن شکلی که استقلال ‌طلبان این منطقه معتقدند نه تنها حمایت نمی‌کند بلکه مخالف نیز است. کشور نوظهور حاصل از چنین استقلالی که در برهۀ جنگ اول جهانی نیز محتمل بود، منجر به یک اتفاق قوی و حتی اتحاد ارضی با دولتین تورکیه و جمهوری آذربایجان و نهایتاً منتج به ظهور کشوری با بیش از ۱۲۰ میلیون نفر جمعیت خواهد شد که می‌تواند یک رقیب جدی اتحادیۀ اروپا، آمریکا و روسیه و حتی چین در عرصۀ اقتصاد و سیاست باشد. از این‌رو، آنچه کنشگران غربی با نام «استقلال آذربایجان جنوبی» به عنوان تقدیر از تورک‌ها در تغییر نظام کنونی ایران وعده می‌دهند، جای تأمل بسیار دارد و نشان می‌دهد رفتار بارزانیستیک در عرصۀ حرکت ملی تورک نیازمند احتیاطی بیشتر و بازنگری جدی می‌باشد. در واقع، اهداف بیگانگان برای ملت تورک ناشناخته نیست و منظور آنها از آذربایجان و استقلالش محدود به ناحیه‌ای کوچک است که در خاتمۀ بازی مشکل نمی‌تواند بزرگ‌تر شود. کوردها در عراق علی‌رغم حمایت وسیع کشورهای بزرگی چون آمریکا نتوانستند کرکوک را ضمیمۀ اقلیم کنند. تورک‌ها در ایران نیز اگر بخواهند با توپ آمریکا وارد گود سیاست عملی شوند، بعید نیست که مجبور گردند از برخی مناطق خود در غرب و شرق آذربایجان به نفع اکراد و طوالش صرف‌نظر کنند. تورک‌ها در ایران اکثریت نسبی مردم و حدود ۵۸% جمعیت کل کشور را تشکیل می‌دهند ولذا خود در صورت حرکت معقول بزرگ‌ترین بازیگر صحنۀ سیاسی کشور هستند. در واقع، تورک‌ها در ایران وضعیتی مشابه مالایی‌ها در کشور مالزی و اعراب شیعه در عراق دارند. شیعیان عراق که حدود ۶۰% جمعیت آن کشور هستند از زمان تأسیس کشور عراق زیر سلطۀ اقلیت سنی قرار داشتند اما پس از سقوط نظام سابق عراق می‌بینیم که شیعیان توانسته‌اند کنترل کشور را به دست گرفته و اعمال حاکمیت کنند. این یک الگوی مناسب برای تورک‌ها در ایران است تا با پیراهن و توپ خود وارد بازی سیاست شده و تقدیر خود آنطور که خود می‌خواهند و نه آنچنان که دیگران قصد دارند تعیین کنند.برگوتای ایلتریش @ilter».

تحلیل مقالۀ جناب برگوتای ایلتریش

ملاحظه می شود که در نظر ایشان استقلال آزربایجان جنوبی نمی تواند اولویت نحلۀ تورک ائلی باشد؛ در حالی که آزادی و استقلال آزربایجان جنوبی نه تنها اولویت ما مبارزان راه آزادی ملت تورک آزربایجان و کل ایران هست، بلکه ما بی هیچ شک و تردیدی و بی هیچ تعارفی با جدیت هر چه تمام، حرکت ملی ملت خود را بر پایۀ مرکزیت آزربایجان جنوبی و اولویت آزادی و استقلال آزربایجان گذاشته ایم. در بارۀ مقالۀ بالا حرفها زیاد است: مقایسه یا بهتر بگوییم قیاس مع الفارق یک گروه ملی- اتنیکی مثل ملت تورک آزربایجان با گروه مذهبی- ایدئولوژیک مثل شیعیان عراق به خوبی نشان از عدم درک صحیح نویسنده از تمایز موضوع بحث دارد؛ سوال این است: این گروههای به اصطلاح شیعه عراق که به قول شما، سلطه و آترویته سیاسی بر عراق پیدا کرده اند، کجا توانسته اند و می توانند جلوی افراطی گریها، توسعه طلبی ها و اشغالگریهای کوردهای تروریست تحت حمایت امریکا را در اشغال ناحق منطقۀ تورکمان ائلی شیعه عراق را بگیرند؟ آیا مذهب جعلی سیاسی شیعه این پتانسیل را دارد که از حقوق ملی میلیونها انسان تورکمان دفاع کند؟ البته که ندارد. بدیهی است که نویسنده هیچ درک عمیقی از موضوع ندارد و دلایل و استدلالات ایشان اساسا دقیق و منطقی نیست.

صحبت ما این جاست که تورکهای ائلها و یوردهای دیگر ایران، مثل قاشقای ائلی، افشار ائلی (خوراسان ائلی)، تورکمن ائلی و امثالهم هرگز به آن حد از بیداری ملی و رشد شعور ملی که ملت تورک آزربایجان به آن رسیده اند، نرسیده اند، اگر رسیده بودند، در میدان مبارزۀ سیاسی گام می گذاشتند و در میان مبارزان این ائلها و یوردها نیز شهیدانی مثل پروفسور شهید محمدتقی زهتابی کیریشچی، میرکاظم موسوی (از کرج)، نادر موسی زاده (از خوی)، مهدی طالبی (آلپای زنگانلی)، بابک نوری (از کلیبر)، سهند افشاری (از اردبیل)، جلیل عابدی (از خیاو)، عسگر قاسمی (از سولدوز)، محمدعلی جنت نیا (از سولدوز)، همت اسم زاده (از سولدوز)، حسین فتحی پور (از سولدوز)، توحید آذریون (از سولدوز)، عیوض صیادی (از اورمو)، فرزاد اسدپور (از اورمو)، مجید خدایی (از تبریز)، رسول محرمی پارام (از تبریز)، رضا میرآقاپور دروریشی (از تبریز)، بهزاد صبوحی نژاد (از تبریز)، ستار سلیمی (از تبریز)، وحید داور پناه (از تبریز، کورشده توسط حاکمیت)، سینا طارق (از تبریز)، اکبر نوروزی (از تبریز)، سیاره رشتبری (از تبریز)، فرهاد محسنی نگارستان (از تبریز)، افشین عرفان خسروشاهی (از تبریز)، قادر صدیقی (از تبریز)، مهندس غلامرضا امانی به همراه دو برادرش (از تبریز)، چنگیز بخت آور (از تبریز)، میترا رضایی (از خوی)، مجید امیری (از تبریز)، حمیدرضا عبدی (از تبریز)، غلامحسین ناصری (از اردبیل)، علاءالدین ملماسی (از تبریز)، ابراهیم جعفرزاده به همراه همسرشان مینا کهربایی و دختر دو ساله شان آیلا (از خوی)، ناصر خانزاده (از تبریز)، دکتر روح الله دیندار (دانشجوی ملتچی تورک دکتری پزشکی دانشگاه همدان که در 11 مهر سال 1381 هـ.ش. توسط مأموران وزارت اطلاعات رژیم به دار کشیده شد و نامش را خودکشی گذاشتند)، حسن بی دمیرچی (حسن آزربایجان) و دیگر شهدای گمنام راه آزادی ملت تورک آزربایجان جنوبی از اشغال و استعمار فاشیسم راسیست فارس در قالب جمهوری اسلامی ایران دیده می شدند. شرح مفصل 34 تن از این شهدای ارزشمند حرکت ملی ملت تورک آزربایجان جنوبی توسط جناب امیر مردانی، فعال ارزشمند و مبارز صادق حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و کل ایران در یوتیوپ منتشر شده است و این یکی از صدها کار ارزشمند این فعال صادق و مبارز ارزشمند راه آزادی ملت تورک آزربایجان و کل ایران است:

گزارش قتل و مرگ مشکوک 34 فعال آذربایجانی - امیر مردانی

https://www.youtube.com/watch?v=4y3Xc4Vcxdw

اگر تورکهای دیگر ایران به آن حد از بیداری شعور ملی تورکی که آزربایجان رسیده، می رسیدند، در میان آنها هم مبارزان سیاسی زندانی شده در راه آزادی و استقلال ملت تورک آزربایجان و کل ایران همانند زندانیان کنونی تورک آزربایجانی دکتر لطیف حسنی، سیامک میرزایی، ابراهیم نوری، دکتر جمال موسوی و امیر ستاری دیده می شدند؛ حتی ما ملت تورک آزربایجان در راه مقدس آزادی و استقلال ملت تورک خودمان هم اکنون زندانی سیاسی دانش آموز 17 ساله تورک اورمویی به نام سالار طاهر افشار داریم.

سوال مهم این است اگر در بین دیگر ائلها و یوردهای تورک ایران چنین درجه از بیداری شعور ملی تورکی دیده نمی شود، دو دلیل بیشتر ندارد: یا فعالان حرکت ملی ملت تورک در این ائلها و یوردها فعالیت بی دریغ و سالیان ما فعالان حرکت ملی ملت تورک آزربایجان را نداشته اند و کم کاری از آنان است و یا اساسا به مبارزۀ جدی سیاسی بر پایۀ ملی گرایی تورک نپرداخته اند و کارشان در حد کار فرهنگی تبلیغ نقشهای قالیهای تورکی (تامغاها) یا رقص و شعر و آواز مانده است، که حقیقت دارد، یا این که انسانهای تورک ائلها و یوردهای تورک نشین ایران بیشتر آسیمیله شده اند و هنوز آماده قیام و حرکت ملی نشده اند و نیازی به آزادی و استقلال از ایران تحت اشغال و استعمار فاشیسم راسیست فارس نمی بینند. حال اگر به گفتۀ برگوتای ایلتریش گرامی، آزادی و استقلال ملت تورک آزربایجان و کل ایران اولویت ما نباشد، با این حرکت لاک پشتی فرهنگی تبلیغ زبان تورکی و رقص و تشریح نقوش قالی تورکی و غیره که طرفداران تورک ائلی در پیش گرفته اند و اکیداً به مبارزان سیاسی زندانی تورک آزربایجان نمی پردازند، شاید اگر بعد از جمهوری اسلامی ایران، حاکمیت ضد تورک تر و فاشیست تر و راسیست تر از آن سر کار نیاید و آزادی باشد و دموکراسی باشد که صد البته با توجه به ذات و ماهیت فاشیستهای راسیست ضد تورک فارس که نام اوپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران روی خود گذاشته اند، این «شاید» هم عملاً غیرممکن است، شاید در 100 سال دیگر تورک ائلی مدعی آقایان و خانمهای تورکچو مخالف آزربایجانچیها تحقق یابد. در حالی که همان گونه در همین مقاله به آن خواهیم پرداخت، خود حاکمیت ضد تورک جمهوری اسلامی ایران با خشکاندن دریاچۀ ارومو قصد دارد 20 میلیون انسان تورک را در آزربایجان جنوبی با نمکهای سمی دریاچه نسل کشی کند و هیچ راهی، هیچ راهی به جز استقلال آزربایجان جنوبی پیش پای ملت تورک آزربایجان نگذاشته است.

ملت تورک آزربایجان جنوبی برای آزادی و استقلال خود 112 سال است تجربۀ میدانی عملی ارزشمند کسب کرده است که هیچ کدام از تورک ائلیهای دیگر ایران واجد آن نیستند. قیام مشروطه به سرداری ستارخان برای استقرار قانون و مشروطیت و مجلس و تحدید قدرت پادشاه، قیام خیابانی برای اجرای قانون مترقی انجمنهای ایالتی و ولایتی مصوب مجلس مشروطه و گرفتن خودمختاری برای آزربایجان، قیام پیشه وری برای خودمختاری سیاسی آزربایجان و در اصل گرفتن نوعی فدرالیسم برای آزربایجان و کل ایران، قیام خلق مسلمان برای مبارزه با دیکتاتوری ولایت فقیه پانفارسیستی، و بالاخره قیامهای حق طلبانۀ ملت تورک آزربایجان مانند قیام بزرگ و تاریخی سال 1385 برای تثبیت هویت تورکی با شعار پایه ای و مهم «هارای هارای من تورکم»، قیام بحق ملت تورک آزربایجان برای احیای دریاچۀ نمک اورمو و جلوگیری از نسل کشی موحش صلیبی 20 میلیون انسان تورک مظلوم و بی گناه در آزربایجان جنوبی توسط حاکمیت فاشیست راسیست ضد تورک جمهوری اسلامی ایران، مبارزۀ قلمی و فرهنگی بیدارساز و هشداردهندۀ ما مبارزان راه آزادی و استقلال آزربایجان جنوبی با تروریسم صلیبی اشغالگر توسعه طلب ضد بشر کورد با هر طیف و مرامی و طرفداران فاشیست راسیست ضد تورک پانفارس این تروریستهای ضد تورک و ضد بشر کورد و ... . اینها همه گامهای اساسی پروسۀ سیاسی رسیدن ملت تورک آزربایجان به حقوق ملی و سیاسی خود بوده اند، که از طرف نحلۀ تورک ائلی همۀ این قیامهای حق طلبانه بلا استثنا تخطئه می شوند چرا که نام آزربایجان بر خود دارند! مثلاً مهران بهاری در نوشته هایش سید جواد پیشه وری را ایرانچی می شمارد و سعی در بستن پروندۀ حرکت بزرگ و تاریخی ملی ملت تورک آزربایجان در بین سالهای 1320 تا 1325 هـ.ش. به همین راحتی دارد؛ در حالی که موضوع هرگز به همین جا ختم نمی شود. ملت تورک در راه آزادی آزربایجان جنوبی از اشغال و استعمار فاشیسم راسیست فارس حرکت ملی خود را در این پنج سال طلایی انجام داده اند؛ نخبگان بی بدیل ملت تورک مثل فریدون ابراهیمی، غلام یحیی دانشیان، محمد امین آزاد وطن، داداش تقی زاده و دیگران، یعنی 25 هزار انسان مبارز راه آزادی آزربایجان قربانی فاشیسم راسیست فارس پهلوی شدند و ملت تورک آزربایجان در راه استقرار خودمختاری سیاسی و فدرالیسم در طول این پنج سال تلاش خود را کردند و با کمک آمریکا و انگلیس به محمدرضا پالانی و خیانت شوروی به حکومت ملی آزربایجان شکست خورده و بین سالهای 1325 تا 1330 هـ.ش 75 هزار انسان تورک که از جملۀ آنان پدربزرگها و مادربزرگهای ما تورکان فعلی آزربایجان بودند، نسل کشی شدند. مگر این نهضت بزرگ آزادیخواه دموکراتیک انسانی ملت تورک را که خدماتش در راه بیدار کردن هویت تورکی کل ملت تورک غیرقابل انکار است می توان با نوشته های امثال مهران بهاری راجع به ایرانچی بودن پیشه وری تخطئه کرد و کنار گذاشت؟ نه، این نهضت بزرگ در پروسۀ رسیدن قدم به قدم ملت تورک در آزربایجان جنوبی و کل ایران، یک قدم بسیار بزرگ و اساسی بود و به تمامی انسانهای ملل غیرفارس ایران و کل ملت تورک در ایران اثبات کرد که حاکمیت فاشیست راسیست فارس حتی تحمل فدرالیسم و خودمختاری تورکان در داخل اراضی ایران را ندارد و با نسل کشی 75 هزار انسان به آن پاسخ می دهد.

آری! این قربانیهای ملت تورک آزربایجان و کل قربانیهایی که این ملت بزرگ ، تاریخساز و قهرمان در این سدۀ سیاه حاکمیت فاشیسم راسیست فارس داده است، برای بیدارسازی کل ملت تورک ایران و کل ملل غیرفارس ایران لازم بود وگرنه فاشیسم راسیست ضد تورک فارس تا کنون نسل کل تورکان را از آزربایجان جنوبی و کل ایران نابود کرده بود. آیا همین قیام بزرگ پیشه وری در بیداری شعور ملی تورکی قدم بزرگی نیست؟ آیا همین قدم ما ملت تورک را در آزربایجان جنوبی و کل ایران از فدرالیسم بالاتر نبرده و به ایدۀ استقلال از ایران نرسانده است؟ آیا همۀ انسانهای تورک چه آزربایجانی و چه غیر آزربایجانی، در کل همۀ انسانهای ملل ایران شاهد نیستند که رژیم ضد تورک، ضد آزربایجان و ضد انسان جمهوری اسلامی ایران با زدن بیش از صد سد بر رودهای آبریز دریاچۀ اورمو آزربایجان این دریاچۀ نمک را با بیش از 20 میلیارد تن نمک خشکانده است و اگر ملت تورک آزربایجان برای استقلال قیام نکند، پروژۀ صلیبی نسل کشی ضد تورک بیش از 15 الی 20 میلیون انسان تورک آزربایجانی در منطقه ای بسیار وسیع قطعاً و بی هیچ شک و تردیدی به انجام می رسد؟ آیا همین عملکرد این رژیم جنایتکار صلیبی فاشیست راسیست ضد تورک جمهوری اسلامی ما ملت تورک آزربایجان را مجبور به گرفتن آزادی و استقلال سیاسی از ایران اهریمنی ضد تورک که حاکمانش می خواهند ما را با 20 میلیارد تن نمک سمی دریاچۀ خودمان نسل کشی کنند، نمی کنند؟

به راستی از ایران پارس آریایی اهریمنی استقلال نگیریم چه کنیم؟ شما جواب دهید؟ کل پانفارسها و مانقورتهای جانی ضد تورک و ضد بشر جواب دهند؟ کل دنیا جواب دهند؟ بنشینیم و نگاه کنیم تا با بادهای پر از نمک و سم دریاچۀ اورمو نسل کشی شویم؟ شماها نمی توانید با مبارزه بر روی کاغذ وصفحۀ مانیتور و اینترنت و پستهای تلگرام و فیس بوک و نوشتن و پخش کردن مقالات تئوریک به ظاهر علمی با کلمات و اصطلاحات، در مقام تئوری و نظر به ظاهر آکادمیک و قشنک، اما در مقام عمل و دادن استراتژی صحیح مبارزه به شدت زهردار و منفی و با «بازی با کلمات تورک و آزربایجان» و حرفهایی به ظاهر موجه ولی فاقد منطق و حقیقت و مبنای عملی و مبارزاتی علیه ما مبارزان راه آزادی آزربایجان، حقایق مسلم حرکت ملی آزادیخواه و استقلال طلب ملت تورک آزربایجان را تخطه کنید.

راستی یک سوال دارم: اگر رسانه های صلیبی ضد تورک قدرتهای بزرگ و رسانه های فاشیسم راسیست فارس به سرنوشت 4 میلیون قوم سیاسی تروریست پرور تورک کش کورد در ایران بیش از سرنوشت 35 میلیون تورک آزربایجانی اهمیت می دهند و اخبار مربوط به خشکیدن دریاچۀ اورمو را نه تنها بایکوت کرده اند، بلکه در اصل در این نسل کشی ملت تورک صد در صد موافق جمهوری اسلامی ایران هستند، خوب موضع مهران بهاری و نحلۀ تورک ائلی او در این مورد چیست؟ آیا باز استقلال آزربایجان جنوبی و کل ائلها و یوردهای تورک از ایران اهریمن زده ضد تورک اولویت این گروه نیست؟ چرا باید بنشینیم و شاهد نسل کشی 20 میلیون انسان بی گناه تورک خودمان توسط نمک دریاچۀ اورمو یا تروریسم بین المللی کورد- فارس باشیم؟ چه دلیلی هست که آزادی و استقلال از ایران اهریمنی نگیریم؟

آری! این تنها راهی است که فاشیسم راسیست ضد تورک فارس چه جمهوری اسلامی ایران و چه اوپوزیسیون سلطنت طلب رضا پالانی پرست آن جلوی ما مبارزان راه آزادی و استقلال آزربایجان جنوبی گذاشته است: ما مبارزان ملت تورک آزربایجان یا باید با بیدارسازی ملت تورک خودمان و قیام گسترده و خونین علیه فاشیسم راسیت فارس آزادی و استقلال خودمان را بگیریم با باید با نمکهای دریاچۀ ارومو و هجوم تروریستهای بین المللی صلیبی کورد- فارس- ارمنی- روس نسل کشی شویم. معنی شعار ارزشمند «یا آزادلیق یا اؤلوم» انسانهای غیور ملت تورک آزربایجان در خیابانها و ورزشگاهها و قلعۀ بابک همین است. فهیمیدید؟

آری! من و امثال من به خاطر همین روز و شب می کوشیم و خواب و آرام نداریم و می نویسیم و افشاگری و بیدارگری و روشنگری می کنیم و راه نشان می دهیم و نظریۀ استقلال آزربایجان جنوبی و کل ائلها و یوردهای تورک ایران را تئوریزه می کنیم که هر چه زودتر ملتمان را به شعور ملی برای آزادی و استقلال برسانیم و اشغالگران فاشیست راسیست ضد تورک فارس را از وطنمان آزربایجان بیرون کنیم و هر چه زودتر و هر چه زودتر و هر چه زودتر استقلالمان از از ایران اهریمنی بگیریم تا با 20 میلیارد تن نمک کف دریاچۀ اورمو یا توسط اتحادیه تروریسم بین املل صلیبی کورد- فارس- ارمنی- روس نسل کشی نشویم. این حقیقتی انکارناپذیر دربارۀ نقشه های صلیبی برای نسل کشی انسانهای ملت تورک ماست و این حق مسلم بشری ماست و نه جهان ضد تورک و ضد آزربایجان صلیبی، نه آمریکا، نه روسیه، نه انگلیس، نه چین، نه فرانسه، نه آلمان و نه پانفارسها و مانقورتهای مکار ضد تورک کمتر از انسان و نه شما ایده آلیستهای تورک ائلی نمی توانید با خیال پردازیها و سم پاشی علیه آزربایجان گرایان و این مزخرفات ابلهانه این حق ما را از ما بگیرید. ما ملت تورک خود را به استقلال می رسانیم و زنجیرۀ انسانی با حداقل 2 میلیون نفر تشکیل می دهیم و به سوی تمامی سدهای ساخته شده بر رودهای حوزۀ ابریز دریاچۀ اومو حرکت می کنیم و تمامی سدها را منفجر می کنیم و دریاچۀ خودمان و جان 20 میلیون انسان بی گناه ملت تورک خودمان را نجات می دهیم. آیا جهانیان نمی بینند که رژیم ضد تورک جمهوری اسلامی ایران با رضایت و همکاری کل قدرتهای صلیبی ضد تورک و فاشیستهای راسیست پانفارس به ظاهر اوپوزیسیون خودس می خواهد ملت تورک آزربایجان را به دلیل ظلم ستیزبودن و قهرمان بودن با 20 میلیارد تن نمک دریاچۀ اورموی خودش نسل کشی صلیبی کند؟ تاریخ مبارزات ملت تورک آزربایجان را برای آزادی و استقلال نمی دانند و نمی فهمند این جا چه خبر است؟ آیا نسل کشی بین 75 هزار انسان بی گناه تورک که چیزی جز آزادی از اشغال و استعمار فاشیسم راسیست فارس نمی خواستند، در بین سالهای سیاه 1325- 1330 هـ.ش توسط امریکا و انگلیس و به وسیلۀ نوکر فاشیستشان محمدرضا پالانی قدمی در راه آزادی و استقلال نهایی و خوشبختی ملی ملت تورک در کل ایران نیست؟

آری! همین نهضت بزرگ سالهای 1324-1325 هـ.ش. ملت تورک آزربایجان بود که امثال محمدتقی زهتابی را پرورد که برای اولین بار در کل ایران و قبل از آن که نامی از مهران بهاری در میان باشد، تاریخ حقیقی تورکان کل ایران را نوشت و با تعریف تاریخ و هویت ملی جدید برای کل تورکان ایران، استعمار صلیبی و فاشیسم راسیست خونخوار فارس را در وضعیت آچماز قرار داد.

حرفها در این مورد زیاد است. من فقط یک اشاره کردم که مهران بهاری و طیفش بدانند که ما به عمق مسئله واقفیم و خوب می دانیم که ملت تورک آزربایجان جنوبی 120 سال است برای رسیدن آرزوی خود یعنی «حق تعیین سرنوشت ملی خود و حق بشری حاکمیت بر سرزمین خود و تشکیل دولت در سرزمین خود» می جنگد و همۀ قیامهایی که نحلۀ تورک ائلی نام ایرانچی بر آن گذاشته و تخطئه می کند، قدمهای مهم و حیاتی این ملت برای رسیدن به آن چیزی است که اکنون رسیده است: «آزادی آزربایجان جنوبی از اشغال و استعمال و غارت و چپاول فاشیسم راسیست فارس و استقلال آن و تشکیل دولت ملی و پرچم ملی مخصوص خودش»؛ ولی لازم است باز یک نکتۀ دیگر را تذکر دهم: ما ملت تورک در آزربایجان جنوبی در راه آزادی ملتمان و استقلال وطنمان از اشغال و استعمار و غارت فاشیسم راسیست فارس در طول 40 سال عمر ننگین حاکمیت ضد بشر جمهوری اسلامی ایران، با نام حرکت ملی ملت تورک آزربایجان بیش از 100 شهید نامدار و گمنام داده ایم؛ تعدادی از این شهدا را در بالا ذکر کردیم؛ اما در بارۀ شهدای گمنام، برای مثال طبق اظهارات علی ربیعی، مأمور خونخوار وزارت اطلاعات حاکمیت جمهوری اسلامی ایران که با نام مستعار «امیر علی عباد» در طول سالیان قبل از تصدی پست وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی رژیم، در آزربایجان جنوبی فعالیت داشته است، 18 نفر از جوانان ملت تورک آزربایجان را که مأموران وزارت اطلاعات در یکی از تظاهراتهای اعتراضی ملی آزربایجان (به احتمال فراوان قیام بزرگ خرداد 1385 هـ.ش. ملت تورک آزربایجان) دستگیر کرده اند، در شهر آستارای آزربایجان جنوبی داخل تابوت قرار می دهند و تابوتها را میخ می کنند و به رشت می فرستند و همگی این انسانها، به جرم تورک بودن در راه رشت خفه می شوند. بهتر است عین خبر را به نقل از یکی از سایتهای حرکت ملی آزربایجان، «اؤیرنجی حرکتی»، بخوانیم: «وزیر کار سابق : هجده زندانی آزربایجانی را در تابوت خفه کردیم- اؤیرنجى : ” علی ربیعی” وزیر کار سابق ایران و از اصلاح طلبانی که نام و آوازه اش گوش فلک را کر کرده است، در گذشته ای که عباد وزارت اطلاعات بوده هجده آزربایجانی بیگناه را در تابوت گذاشته و در تابوت را میخ نموده و در راه انتقال به گیلان همگی از شدت خفگی کشته شده اند. به گزارش اؤیرنجی، علی ربیعی با اسم اطلاعاتی «امیر علی عباد» که در گذشته از سران وزارت اطلاعات و قاتلان نامی فرزندان آزربایجان بوده و تا چند روز پیش نیز نام وزیر در وزارت کار در کابینه حسن روحانی را به یدک می کشید، به همکارش با حالتی طنز آمیز از کشتن ۱۸ نفر از فعالان سیاسی آزربایجان سخن رانده است. اسناد افشا شده درباره سران حکومتی ایران، نشان می دهد که علی ربیعی، وزیر کار دولت حسن روحانی که اخیرا استیضاح و برکنار شد، یکی از شکنجه گران و قاتلان اصلی سازمان اطلاعاتی ایران بوده است و از میان خاطرات دری نجف آبادی مشخص می شود ربیعی با نام مستعار عباد معاون پارلمانی وزارت اطلاعات و   پیش از آن مدیرکل اطلاعات آذربایجان غربی نیز بوده است. به گفته‌ی عبدالله شهبازی از همکاران علی ربیعی یا همان عباد وزارت اطلاعات، وی در کمال خونسردی به شهبازی در حالتی طنز تعریف نموده که چون نیرو نداشته‌اند که ۱۸ زندانی سیاسی آزربایجانی را از آستارا به گیلان منتقل نمایند، با دخالت مستقیم علی ربیعی، زندانیها را درتابوت گذاشته و در تابوتها را نیز میخ نمودند و هنگامی که در جعبه ها را در مقصد باز نمودند تمامی ۱۸ جوان تورک آزربایجانی همگی از شدت خفگی کشته شده بودند».

آری! این است ماهیت حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و هزینه ها جانهایی که جهت به بار نشستن آن و آزادی ملت تورک آزربایجان از اشغال و استعمار و غارت فاشیسم راسیست فارس داده ایم، پیروان تورک ائلی بفرمایند که آیا یک صدم این هزینه ها را متقبل شده اند؟

لازم به ذکر است که فعالیت پیروان نحلۀ تورک ائلی در فضای مجازی، اینترنت، فیس بوک، تلگرام و غیره در فاز فرهنگی و صرفا در فاز فرهنگی در سالهای اخیر دیده می شود؛ اما به نظر می رسد برای رسیدن به حد آزربایجان جنوبی هنوز سالها وقت و تلاش لازم دارند، ما که مخالف اتحاد آزربایجان جنوبی با کل ایلها و یوردهای تورک ایران نیستیم؛ فقط کافی است که با آلرژی و حساسیت به نام آزربایجان، مبارزان راه آزادی آزربایجان و ائلها و یوردهای دیگر تورک را دلسرد و به ما مبارزان راه آزادی و استقلال آزربایجان و کل یوردهای تورک ایران، بدبین نسازند.

یک حرف مهم دیگر باقی مانده است: این که پیروان این نحلۀ خطرناک که به نام اتحاد ملت تورک ظاهراً در پی انشقاق و تفرقه در بین ملت تورک هستند در نظر دارند که ملت تورک را به دو بخش آزربایجانی و غیر آزربایجانی تقسیم کنند و در نظر دارند که بخش غیرآزربایجانی آهسته بیاید و آهسته بورد که گربۀ فاشیسم راسیست فارس شاخشان نزند و تنها این ملت تورک در آزربایجان جنوبی باشد که هر 25- 30 سال نسل کشی شوند و هزینه بپردازند و جوانهای غیور تبریز در ورزشگاههای رژیم فاشیست جمهوری اسلامی ایران کتک بخورند و خونین و مالین شوند و جوانان تورک آزربایجانی در تظاهرات خیابانی و صعود به قلعه بابک کتک بخورند و دستگیر و شکنجه و زندانی شوند و در بازداشت و در زندان پهلو و قفسۀ سینه و جمجمه و استخوانهای صورتشان بشکند و چشمشان دربیاید و یا 10 تا 20 سال از بهترین سالهای جوانی و عمرشان را در زندانهای مخوف جمهوری شیطانی ایران با شکنجۀ جسمی و روحی بگذارنند؛ یعنی به طور خلاصه فقط و فقط و فقط ما ملت تورک آزربایجان جنوبی هزینۀ مبارزۀ سیاسی را بدهیم و اینها به میوه و نتیجه برسند، باید همین الان بگوییم در اشتباه محض هستند. این مبارزه و این هزینه ها بی شک فقط و فقط و فقط آزربایجان جنوبی را به آزادی و استقلال می رساند نه ائلها و یوردهای دیگر ایران را؛ چرا که انسانهای ائلها یوردهای دیگر ایران هزینۀ مبارزۀ سیاسی با هدف به آزادی و استقلال رسیدن خودشان را نپرداخته اند تا میوۀ آن را هم صاحب شوند. پاسخ این سوال را از تورک ائلیها می خواهیم: آیا تورک ائلیها می خواهند تا ابد تبریز و آزربایجان هزینۀ جانی و مالی مبارزه با فاشیسم راسیست فارس و استعمار مخوف صلیبی ضد تورک حامی آن را بدهد و دستگیری و شکنجه و زندانی شدن و سر به نیست شدن این همه مبارز راه آزادی ملت تورک در آزربایجان به این نحله ربطی ندارد؟ اگر این حرکت ما ملی و مربوط به کل ملت تورک ایران است، تا کی باید جوانان تبریز هوادار تیم تراختورسازی و جوانان مبارز دیگر شهرها و روستاهای آزربایجان جنوبی کتک بخورند و دستگیر شوند و شکنجه شوند و زندانی شوند و این تورک ائلیها هم دقیقاً مثل پان ایرانیستها و پانفارسهای ضد تورک اخبار این جنایات ضد تورک و ضد بشر را با سکوت بایکوت کنند؟ این چه منطقی است؟

اگر هدف همۀ ما یکی است: آزادی ملت تورک از اشغال و استعمار فاشیسم راسیست ضد تورک فارس، پس این اختلاف اندازیها به بهانۀ تأکید ما به آزادی و استقلال «آزربایجان» به عنوان مرکز تورک ائلی در ایران چه وجهی دارد؟ این همه آلرژی به نام مقدس آزربایجان برای چیست؟ ولی اگر پیروان نحلۀ تورک ائلی طمع به کل ایران بسته اند و فکر می کنند حاکمیت تورکان بر کل ایران، مثل حاکمیت قاجار را می توانند در قرن بیست و یکم میلادی اعاده کنند، سخت در اشتباه هستند. ما ملت تورک هرگز نه به خاک ملل غیر تورک ایران چشم داریم و نه آرزوی حاکمیت بر ملل غیر تورک ایران را داریم. مهران بهاری و طرفداران تورک ائلی او باید بدانند که ما فعالیتها و مقالات و افکار آنها را با دقت رصد و تحلیل می کنیم. از این رو به جای مخالفت با نام آزربایجان و آزربایجانچی های تورکچو بهتر است با دشمن مشترکمان فاشیسم راسیست فارس و متحدان ضد تورکش مبارزه کنیم. این هم برای آزربایجان بهتر است و هم برای کل یوردهای تورک ایران.

اوجالان ساوالان- دوشنبه 19 شهریور 1397- 10 سپتامبر 2018 – 29 ذوالحجه 1439