این مقاله را زمانی که زنده بودند نوشته بودیم و خوشبختانه لفظ” آفرین ” از طرف ایشان نصیبمان شده بود.
“عدالتدن من عدالت ایسته دیم سینه میزین داغی یامان داغیدیر
عشق اودونا یاندیردیلار کرمی یانماسا یدی هلم کرم ساغیدیر”
اغلب افراد اشتهای نشستن در صحنه ایفای قوپوز توسط “دده عدالت” را دارند همچنین اکثر موسیقی دانان و آهنگ نوازان در باره هنر موسیقی ایشان خلق آثار ادبی نموده اند.
تمامی استادان موغام کشور آذربایجان در محضر ایشان به ادای احترامشان افتخار کرده اند.
اما سخن پدر یک آلات موسیقی در مورد خدای یک آلات موسیقی دیگر حکم قرآن زمینی را دارد، مرحوم هابیل علی اوف پدر کمانچه آذربایجان در مورد عدالت نصیب اوف پدر قوپوز آزربایجان می فرمایند:محال است صاحب این هنر که نبض و آهنگ قلب انسانیت را می نوازند انسان خوب نباشد.
این جملات بر چهره مردمی عدالت نصیب اوف پاسپورت ماندگاری صادر می کند، بعبارتی هنرمندی در میان ملت خود و دیگر ملت ها ماندگار میشود که طرزحیات عادی و طرز معاشرت اجتماعی اش بالاتر و پر محتواتر از شخصیت هنری و رسانه اش باشد. در رسوم و ادبیات هنر آشیقی هر کس به چنین مقامی برسد عنوان”حاق آشیقی”از جانب ملت دریافت میکند “دده عدالت” جز هنرمندانی میباشد که در قید حیات عنوان”دده” را از جامعه خودشان کسب کرده اند این مدال اجتماعی نصیب هیچ کس و یا هرکس در قید حیات نمی گردد.
عدالت نصیب اوف امروزه با عنوان”دده”در تمامی کشورهای جهان تورک شناخته میشود.
عدالت نصیب اوف در سال 1939 در محال قازاخ آذربایجان شمالی چشم به جهان گشود. از سنین نوجوانی که قوپوز آذربایجان را به سینه فشرد بزرگترین شاعر عصر یعنی صمد وورغون را شیفته انگشتان معجزه آسای خودش کرد.
عزیز نسین نویسنده شهیر جهان تورک در باره ایشان می گوید:هر بار طرز ایفای ساز و هنری ایشان همانند حیات غیر قابل تکرار میباشد. در این مقاله زیاد از کمیت نوازندگی، از تاریخ و از طرز زندگی ایشان نخواهیم نوشت ما اثبات خواهیم کرد موفقیت و تحفه ای که ساز و هنر نوازندگی ایشان تقدیم جهان تورک نمود شاید یک اردو و لشکر مجهز به سلاح های مدرن جهان نمیتوانست برای ملل تورک کسب کند. عدالت نصیب اوف در روزگاری که نژادپرستی حکومت پهلوی همانند اژدها ملت ترک را در کام نژاد پرستی فرو میبرد در تبریز ظهور کردند و با نواختن آهنگ وجدان و طرز نبض قلب هر انسان آزادی خواه به مدافع این ملت و تاریخشان پرداخت.
این همان مفهوم عشق متقابل میباشد چون هیچ شاعر و نویسنده ای در قاراداغ،تبریز،زنجان،همدان و…پیدا نمیشود که زانوی ادب و فرهنگ شنیداری خودشان را حتی در مقابل صفحه تلویزیون در برابر ایشان تقویت نکنند و ذوب در “یانیق کرمی” دده عدالت نگردند.
تمامی مکاتب آشیقی از قاراداغ گرفته تا همدان،زنجان، اورمیه،اردبیل و…از ایشان الهام میگیرند. بخاطر وجود ایشان میباشد که دیوان اشعار شاعرانی همچون”بهمن وطن اوغلو”شجاعت کلبجرلی”غمکش اللاه وئردی” ممد آراز”زلیم خان” و …در اکثر خانه های ملت ترک جای گرفته است.
آری عدالت نصیب اوف ساز را تفنگ و اشعار شاعران فشنگ نمود و به مصاف فاشیست ها حمله برد و نهایت این غلبه موسیقی بر توپ وتانگ فاشیست ها به فرماندهی عدالت نصیب اوف رقم خورد. عدالت نصیب با استعداد خدادی خود چنان سند و پاسپورت بر آلات موسیقی قوپوز صادر نمودند که قرن ها بعد نسل زمان موقع مشاهده قوپوز ناخود آگاه خواهند گفت:”عدالت نصیب اوف” و یا”دده عدالت”
گوله_گوله یات آشیق،مزارین نورلو اولسون